جلال پورالعجل –
اینکه اقتصاد کشور به قدری ضعیف باشد که زیر چکمههای تحریم له شود و تا مرز فروپاشی پیش رود و حکومت هیچ ابزاری برای مقابله با آن جز تقدیر در اختیار نداشته باشد ـ در حالی که میداند سانتریفوژ بچرخد یا نچرخد چرخ اقتصاد نخواهد چرخید ـ عزت نیست ذلت است.
اینکه بعد از چهل سال شعار “مرگ بر امریکا” با گردش قلم رئیس جمهور کشوری که “هیچ غلطی نمیتواند بکند” پول رایج مملکت تا سر حد کاغذ پارههای بیارزش سقوط کند، عزت نیست ذلت است.
اینکه جمهوری اسلامی دومین و چهارمین دارنده ذخایر گاز و نفت جهان باشد ولی رشد اقتصادی منفی 6% و نرخ بیکاری 39% و تورم بالای 50% را تجربه کند، عزت نیست ذلت است.
اینکه نظام سیاسی خود را طلیعهدار “اسلام ناب محمدی” بداند ولی فساد تا فیهاخالدون نظام سیاسی رسوخ کرده باشد، عزت نیست ذلت است.
اینکه حکومتی پایهریزی شود که عنوان “جمهوریت” و “اسلامیت” را یدک بکشد ولی نسل حاضر از عمق جان حکومت پهلوی را آرزو کند و برای سرسلسله پهلوی “روحت شاد” سردهد، عزت نیست ذلت است.
اینکه در بین 189 کشور، اعتبار گذرنامه جمهوری اسلامی از آخر دوازدهم شود (رتبه 177) و از بسیاری کشورهای بینام و نشان افریقایی هم کم ارزشتر باشد، عزت نیست ذلت است.
اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به گونهای تبیین شود که کشورهای همسایه و مسلمان به دشمنان درجه یک ایران تبدیل شوند، عزت نیست ذلت است.
اینکه کارکنان سفارت امریکا 444 روز بدون هیچ دستاوردی گروگان گرفته شوند ولی در عوض میلیاردها دلار خسارت به کشور وارد شود و زندگی چهار نسل را تحتالشعاع خود قرار دهد، عزت نیست ذلت است. چقدر رقتانگیز است که این اقدام حماسه نامیده میشود و سالروزش جشن گرفته میشود!
اینکه سفارت بریتانیا تخریب شود و سپس غرامت تمامی خسارتهای وارده حتی بطریهای مشروبات الکلی شکسته شده محاسبه و پرداخت شود، عزت نیست ذلت است.
اینکه با فیلتر کردن محبوبترین شبکه اجتماعی به شعور 45 میلیون کاربر ایرانی بالغ و عاقل توهین شود و به نام ارج نهادن به مقام والای زن؛ سخیفتترین رفتارها در ملأ عام نسبت به بانوان کشور صورت گیرد، عزت نیست ذلت است.
اینکه فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه به قدری خفقانآور شود که نخبگان و فرهیختگان از کشور رانده شوند، عزت نیست ذلت است.
اینکه قانون اساسی به گونهای تعبیر و تفسیر شود که حقوق شهروندی مصرح در آن همانند راهپیمایی اعتراضی مسالمتآمیز و همهپرسی، اقداماتی مجرمانه تلقی شوند، عزت نیست ذلت است.
اینکه با اجرای نظارت استصوابی، جمهوریت نظام و شعور سیاسی مردم به سُخره گرفته شود، عزت نیست ذلت است.
اینکه بسیاری از نونهالان ایران زمین از داشتن فضای آموزشی مناسب بیبهره باشند و هنوز بسیاری از استانهای حاشیهای از داشتن آب آشامیدنی، گاز طبیعی، و خطوط ریلی محروم باشند ولی برای مردگان مقبرههای باشکوه ساخته شود، عزت نیست ذلت است.
اینکه فعالان سیاسی و مدنی به خاطر کوچکترین انتقادی راهی زندان و حبس شوند و روشنفکران و نواندیشان و آزادیخواهان زمینگیر شوند و بر دهانشان مهر سکوت زده شود تا راه برای متملقان و چاپلوسان هموار شود، عزت نیست ذلت است.
اینکه پرونده فساد شهرداری تهران به محاق برود تا در گذر زمان به فراموشی سپرده شود و 35 هزار میلیارد تومان ضرر و زیان مؤسسات “خودمانی” از بیتالمال پرداخت شود، عزت نیست ذلت است.
اینکه با داشتن دانش فناوری هستهای، موشک بالستیک، زیردریایی و پهپاد روزانه صدها ایرانی در لای آهن پارههای خودروهای بُنجل که با قیمت نجومی عرضه میشوند مچاله شوند، عزت نیست ذلت است.
اینکه به جای ساختن نیروگاه خورشیدی و بهرهبرداری از هزاران کیلومتر مربع کویر سوزان؛ میلیاردها دلار خرج فناوری هستهای شود بدون این که دستاوردی ملموسی داشته باشد و در عوض کشور را تا آستانه جنگی ویرانگر سوق دهد، عزت نیست ذلت است.
گذشت و گذشت ولی ما بزرگتر نشدیم کوچکتر شدیم؛ عزتمند نشدیم تحقیر شدیم؛ الگو نشدیم عبرت شدیم! امروز عزت و عظمت این دیار کهن و این مرز پرگُهر در نزد جهانیان بدجور جریحهدار شده است. به همین خاطر است که آنان که روزگاری برای عزت و سربلندی مردم و کشور رنج جهاد، شهادت، اسارت و جانبازی را بر خود همواره نمودند اکنون قلم به دست گرفتهاند و در مقابل نظامی که عزت و سربلندی مردم و کشور را به پای خویش قربانی نموده ایستادهاند…