✍️علی سجادی
دیروز آقای قاضی میخواست از درب دادگستری بصورت ویژه رد شود، اما وقتی سرباز جلویش را می گیرد، قاضی سیلی اش می زند.
امروز نماینده جوان و انقلابی مجلس می خواهد از خط ویژه عبور کند، سرباز مانعش می شود، آقای نماینده با سیلی پاسخ وظیفه شناسی اش را میدهد!
گویی این سریال سمبلیک نبرد صاحبان قدرت و مردم (سرباز) بی دفاع ادامه دارد، آنهم درست در روزهایی که وارد ایام ا… بهمن و روزهای سالگرد پیروزی انقلاب بزرگمان میشویم.
در حوالی همین ایام بود چهار دهه پیش در بهمن 57 وعده هایی که از نوفل لوشاتوی فرانسه در برابر خبرنگاران دنیا اعلام شد:
- در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد ، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر میشود.
- عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است، برخلاف نظام سلطنتی، مقامات مادامالعمر نیست، طول مسئولیت هر یك از مقامات، محدود و موقت است و هر چند سال عوض میشود، اگر هم هر مقامی یكی از شرایطش را از دست داد ، از مقام خود ساقط میشود.
با پیروزی انقلاب اما به تدریج و برخلاف تمام آن وعده های روزهای نخست و پس از چند دهه یک طبقه تازه در ساحت اجتماع متولد گشته است.
طبقه ای که از ابزار کار تا سرمایه تا قدرت قانونگذاری، قدرت برخورد سخت، رسانه و… را در انحصار خودش دارد و آنطور که بخواهد توزیع می کند، طبقه ای که ویژه خواری را حق طبیعی خودش میپندارد.
- فلان مقام حکومتی و ولایی، حق طبیعی اش میداند که فرزندانش آنچنان باشند.
- فلان امام جمعه حق طبیعی خودش میداند که جنگل ها را بدهد بچه هایش بخورند و ده ها شرکت ثبت کنند.
- قاضی حق طبیعی اش میداند که سیلی بزند زیر گوش سرباز وطیفه شناس اما بی دفاع
- فلان مداح حق خودش میداند اسلحه بکشد روی مردم در ترافیک اتوبان
- فلان اداره و سازمان حق خودش میداند در قزوین آنطور زمین ها را مصادره کند.
مشکل بنیانی تر از این است که یک قاضی را توبیخ کنی یا یک نماینده را محاکمه، مشکل خط ویژه یا گیت ویژه نیست، مشکل یک طبقه ویژه خوار مسلط است که با هم رابطه اقتصادی، سیاسی و فامیلی دارند.
یک الیگارشی مذهبی که زیر خروارها آیه و حدیث و تفسیر و کتاب و مقدسات جا خوش کرده است
صاحب یک ایدئولوژی است که می گوید آنچه هست، عین حق است و مخالفت با آن نامشروع.
این سریال و این تراژدی ادامه دارد…
جنگ ما، که همان نبرد سمبلیک سرباز بی دفاع است برای جلوگیری از ویژه خواری با سر پنجه های قدرت انحصارطلب، و این در ادامه همان نزاع تاریخی ظلم و حقیقت است…