✍? اکبر دانش سرارودي
عمری است که در گوشمان میخوانند «مَنْ سَمِعَ رجلاً ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» هرکس بشنود صدای انسانی را که فریاد دادخواهی دارد و توجه نکند، مسلمان نیست.
اینروزها که متناوباً فایلهای صوتی و دستنوشتههای استغاثهٔ دختر و همسر مظلوم و دردمند اسیرِ آزاده جناب محمد نوریزادِ شجاع را میبینم و گوش میکنم، در خلوت خود میگریم و به خود میگویم چه شد که یک جهادگرِ به شدّت حامی این نظام، بعد از عمری تلاش و همراهی، اینگونه جزء ریزشهای شاخص این سالها قرار گرفت؟
آیا جز این است که او نیز به دروغها، خلف وعدهها، سوء مدیریتها، اختلاسها، رانتخواریها، تبعیضها، بیعدالتیها، تدلیسها و در یک کلام «ظلمهایی که بهنام دین» امان کثیری از مردم را بریده معترض شده و خواهان «بازگشت از مسیر غلطی» است که اگر توجه نشود، حتماً ختم به سقوط و نابودی میگردد؟
آیا او با شجاعت، مردانگی، ایمان و فرهیختگیِ غبطهبرانگیزش به نمایندگی از ما مردم، پیشقراول مبارزه با منکراتی نشده که دلِ همهٔ آزادگان خداباور این وطن را به درد آورده است؟
آیا این کلیپها، صدای استغاثهٔ زینبگونِ همراهان مستأصلی نیست که عمری شنیدهایم «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»؟
اگرچه معتقدم خدا منتقم قاهری است ولی آیا حساسیت ورزیدن نسبت به اینهمه سبعیّت و درندهخویی نسبت به معترضینِ به «ظلم و فساد و تبعیض» مسئولیتی را متوجه ما نمیکند و امتحان و آزمایشی برای شعارها و ادعای مسلمانیمان نیست تا عیار صداقت و ایمان، یا دروغ و نفاقمان را روشن نماید؟ «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ…فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ» [۱و۲عنکبوت]
مراقب باشیم ناممان در ردیف غافلان از استغاثهکنندگان مظلوم ثبت نشود و بدتر از آن، خدای نخواسته با حرف یا سکوت رضایتآمیزمان در کنار ظالمان قرار نگیریم و پروندهٔ اُخرویمان را با جرمی چون سیلی به صورت مظلوم، بکلّی سیاه نکنیم! «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»
از حاکمیت نیز میخواهیم که با آزادی ایشان و کلیهٔ زندانیان و محصورین مظلومٍِ سیاسی، گام اول وفاق عمومی و آشتی ملیِ مورد نیاز این روزهای سختِ گذر از تنگناهای موجود را بردارد و به اینهمه شقاق و کینه و دلخوری پایان دهد.
واقعاً روحانیت ما را چه شده که برای ظلمهای ۱۴۰۰ سال قبل روضه و معرکه بپا میکند ولی برای ظلمهایی که امروزه در نهایت شقاوت و بیرحمی در حق خداباورانِ مظلوم این سرزمین میشود سکوت مرگبار اختیار کرده است؟
حتماً باید اینگونه ظلمهای شرمآور، توسط کشورهای دیگر انجام شود و مثلاً ما فلسطینی یا بابی سندز و جورج فلوید و امثالهم باشیم تا شایستهٔ معرکه و عزا و ماتم شویم؟
علماء و مراجع تقلید ما در قبال آه و فغان مظلومانِ اسیرْ، در بند همقطارانشان چه میگویند و اگر «خدا و معاد» واقعاً برایشان بیمفهوم است!! لااقل برای ثبت در تاریخ هم که شده بگویند موضعشان در قبال اینهمه ظلم و فشار بر زندانیان سیاسی مظلومی که معترض به دروغ و تباهی روزگار مردمشان هستند چیست و عملاً چه میکنند؟