این روزها باز هم شاهد راه اندازی کارخانه «تهمت و تخریب» در سه شیفت کاری هستیم تا به جای اصلاح اشکالات حکمرانی! مبادرت به شکستن آئینه نموده و باز هم عیوب نادیده گرفته شود
قطعاً آیة الله محمود امجد نیز انسان غیر معصومی است و همانند سایرین زندگیاش نقاط قوت و ضعف خود را دارد
امّا بحق در نهایت آزادگی انتقاد کرده و شرایط اسفناک جامعه را ثمرهٔ سیاستگذاری های غلط و مدیریت ناکارآمد رأس هرم حاکمیت دانسته و معتقد است اگر قرار است مجازاتی باشد باید کسانی را شامل شود که مسبب این اوضاع نابسامانند نه معترضین به این شرایط بد!
مع الاسف به جای توجه و پاسخگویی محکمه پسند! باز هم کارخانه مباهته و تخریب خویش را به کار انداخته اند تا با عبور بلدوزر تهمت و هتاکی از روی ایشان! حتی او را جاسوس دشمن در حوزههای علمیه معرفی نموده و شخصیت دینی و اجتماعی اش را چنان ملکوک و بدنام نمایند که کسی جرأت انتقاد و پرخاش نسبت به وضعیت اسفناک موجود را نداشته باشد و منفعت را در همان مجامله و پاچه خواری هایی ببیند که فقط با کف زدن و تعریف و تمجیدها بدست می آید!
امروزه ایراد بزرگی که به حوزههای علمیه و اکثریت روحانیون وارد است این است که چرا در مقابل این همه مفاسد و ظلم هایی که از رهگذر مدیریت به اصطلاح» حاکمیت دینی» بر این کشور میرود سکوت کرده اند؟
و ایراد بزرگ تر این است که چرا اگر کسی چون امجد معترض شد «بجای حمایت» از «صدای حق»ِ او ، عده ای از هم لباسی های شما باید بتوانند به نمایندگی از حوزههای علمیه و تولیت دینی! صدای «بحق روحانیون معترض و آزاده» را خاموش و با تهمت و تخریب حتی شخصیت هایی در حد آیاتی چون منتظری صانعی دستغیب هاشمی و امثالهم را در موضع مظلومیت مضاعف قرار داده و با حمایتها و هدایت های حاکمیت! معترضان به این همه فساد و ناکارآمدی را در تنگنا و فشار قرار دهند؟
تا کی قرار است پروژه طلحه و زبیر سازی و حُر تراشی های تان! حاکمان و طرفدارانشان را «اولیاء الله» علیِ زمان و حسین زمانه معرفی کنند و منتقدین و مخالفین شان را یزید و ابوموسی اشعری و امثالهم بنامند؟
آیا عقلانیت و تشرّع دینی اقتضاء نمیکند که به جای مباهته و هتک منتقد ، سؤال و انتقادش را پاسخ دهید و اگر بجاست بپذیرید و عمل کنید و اگر نابجاست نیز با ارائه دلیل و برهان ، جامعهٔ جان به لب رسیده از انواع شدائد و بیچارگی ها را قانع و آرام نمائید؟
این چه منطقی است که هر کس حرفی در حمایت از مردم و نقد حاکمیت بریده از مردم زد را جیره خوار سُفرهٔ مادی و معنوی آمریکا اسرائیل انگلیس و عربستان مینامید و سعی در القاء مزدوری او دارید و با انواع کلیپ ها و تحلیل های نشأت گرفته از روایت فاسد و دروغین تهمت به نحوی او را می نوازید که کسی جرأت ادامه آن راه را نداشته باشد؟
آیا حقیقتاً این همه فساد و تباهی و عقبماندگی و رنجِ تحمیلی بر این مردم را نمی بینید و صدای خرد شدن استخوان هایشان را نمی شنوید؟
آیا اگر کسی این رنج و مصائب را دید و واکنش خداپسندانه نشان داد حقیقتاً حقش همین تخریب و توهین ها و زندان و شکنجه هایی است که به انحاء مختلف روا میدارید؟
ایکاش حوزههای علمیّه و علماء و روحانیون و طلاب ما خود را از یوغ آخوندهای درباری و اذناب شان نجات میدادند و تکلیف خود را با اینگونه قصه های تلخی که «اساس دین و روحانیت» را نشانه گرفته است روشن میکردند
تا کی قرار است از «خود حق پنداری» های مطلق و خودشیفتگی های دمحیّرالعقول حاکمیتی که مفاسدِ سیاستگذاری ها و مدیریتش جامعه را نابود کرده است حمایت کنید؟
و در این صورت آیا برای فردای تاریخ و عقبای حساب و کتاب خداوندی هم پاسخی دارید؟
اصفهان اکبر دانش سرارودی
اول دی ماه 99