پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ محمدرضا زائری
بعد از انتشار ويدئوهاي زندان اوين دوستي بزرگوار و استادي ارجمندمثل بسياري افراد فيلم ها را فرستاد و شايد انتظار داشت من به جاي مسؤولان جواب بدهم، نوشتم : “من كه خودم اون تو بوده ام، اينا برام خاطره ست!”
ولي راستش اصلا نمي دانم واقعا دوستان مسؤول جمهوري اسلامي تصور ديگري داشتند از پشت آن ديوارها كه حالا بخواهد با اين فيلمها تغيير كند، يا واقعا اگر اين فيلم ها منتشر نشده بود آيا باز هم بر شعارهاي خودشان اصرار مي كردند؟ كه آري معلوم است، مي كردند و چه جور هم! و آيا حالا كه منتشر شده، چيزي عوض مي شود؟ كه باور دارم چيزي عوض نمي شود!
مي دانم كه نبايد بترسيم و سكوت كنيم بلكه بايد با صداي بلند فرياد بزنيم و بگوييم اينها نه اسلام است و نه جمهوري است و نه اسلامي، اسمش را هر چيز ديگري مي خواهيد بگذاريد!
فقط خواهشم از دوستان انقلابي و حزب اللهي و مؤمن و بسيجي اين است: شما كه هر وقت حرفي مي زنم و چيزي مي نويسم توجيه مي كنيد و گلايه داريد كه كاش سؤالي مي كردي و چيزي مي پرسيدي، حالا بفرماييد براي ما توضيح دهيد و روشن مان سازيد و خرفهم مان كنيد كه چه خبر است؟!
اي مسؤولان بي همه چيز كه كثافت كاريش مال شماست و جواب دادن به پيام هاي مردم و فحش خوردن كف خيابانش مال امثال من! فقط خدا مي داند شب و روز چه قدر بايد جواب جوان هايي را بدهم كه از اعتقادات شان ديگر هيچ باقي نمانده، در حالي كه آقايان پشت درهاي بسته و توي ماشين هاي شيشه دودي زرهي و در حلقه محافظان شان نه تنها پاسخي به هيچكس نمي دهند بلكه اصلا برباد رفتن دين و دنياي مردم را به فلان شان هم حساب نمي كنند!
به خدا ديگر دارم از عمامه روي سرم هم خجالت مي كشم!