✍️احسان ابطحی
پیروزی جو بایدن، نامزد دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده، رهبران بسیاری از کشورهای عرب را مضطرب کرده است. آنان نگرانند که پیروزی بایدن، به مفهوم بازگشت سیاست خارجی واشنگتن به عصر اوباما باشد، رئیسجمهوری که در قیاس با دیگر روسایجمهور آمریکا نرمش بیشتری در مقابل تهران از خود نشان داد. در نقطه مقابل در ایران، شماری از نخبگان سیاسی راهیابی این دموکرات کهنهکار به کاخ سفید را با خوشبینی افراطی مینگرند.
با نگاهی به مواضع و دیدگاههای جو بایدن و عملکرد او در دوران معاونت ریاستجمهوری، به راحتی میتوان نتیجه گرفت که دستکم در حوزه سیاستخارجی آمریکا در خاورمیانه، «بایدن اوباما نیست».
همه نامزدهای ریاستجمهوری ایالاتمتحده پس از جورج بوش پسر، در جریان مبارزات انتخاباتی، وعده دادهاند که به «جنگهای بیپایان در خاورمیانه» پایان خواهند داد. اولین دلیل اول این سیاست، تغییر در اولویتهای ژئوپلیتیک آمریکا در خاورمیانه و تمرکز بر مهار چین در شرق دور است. دلیل دوم آن هم نزدیک شدن هرچه بیشتر آمریکا به استقلال انرژی و بینیازی از نفت خاورمیانه است.در این مسیر، قطعا، بایدن هم راه اسلاف خود را پیش خواهد گرفت.
بهدنبال حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، بایدن از جنگ در عراق و افغانستان حمایت کرد. سال ۲۰۰۴بایدن پس از سفر به منطقه بحرانزده فلوجه، از جورج بوش خواست نیروهای بیشتری به منطقه برای جلوگیری از شورشها اعزام کند. پیش از آن بایدن، همحزبی خود یعنی بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا را بهدلیل بحران بالکان مورد انتقاد قرار داد و از او خواست اقدامات بیشتری برای جلوگیری از نسلکشی مسلمانان در این منطقه انجام دهد.
«مداخلهگرایی لیبرال» بایدن، نشات گرفته از سه دهه حضور در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا است. علاوه بر این، مشاوران سیاستخارجی بایدن به حلقه «جریان اصلی» سیاست خارجی واشنگتن تعلق دارند.این دقیقا همان نقطه مهم تفاوت او با اوباماست.
بسیار سادهلوحانه است اگر اینگونه بیندیشیم که بایدن، از ابزارها و اهرمهایی که ترامپ در طول چهار سال اخیر علیه ایران استفاده کرده، برای امتیاز گرفتن هرچه بیشتر از تهران در جریان «مذاکرات احتمالی» استفاده نخواهد کرد و لغو تحریمها را به ایران هدیه خواهد داد.
کار وقتی سختتر میشود که بدانیم او با روابط مستحکمی که با رهبران کشورهای اروپایی دارد، با اجماع آنها به ایران فشار وارد خواهد کرد. بایدن قطعا بهطور مشروط به برجام برخواهد گشت، اما همانگونه که بارها در مواضع پیشین خود گفته بازگشت به برجام «نقطه آغاز دیپلماسی با ایران» است، نه پایان آن. او برای بازگشت به توافق با ایران، بهدنبال طولانیتر کردن بند مناقشهبرانگیز «غروب آفتاب» در برجام است. بایدن طبیعتا فشارهای بیشتری نیز روی برنامههای موشکی و منطقهای ایران خواهد گذاشت.
بایدن با اینکه دولت سعودی را یک دولت «منفور» توصیف کردهاست اما آنقدر در زمینه سیاستخارجی تجربه دارد که بداند روابط با سعودیها برای دهههای متمادی، چه در دوران دموکراتها و چه در دوره جمهوریخواهان، سنگ بنای دیپلماسی خاورمیانهای آمریکا بودهاست.
بایدن علاقهای به سرنگونی دولتها، «ملتسازی» و حضور نظامی در خاورمیانه ندارد، اما این موضوع به مفهوم عدم علاقه او به مداخلهگرایی در مناطق کلیدی جهان، از جمله غرب آسیا نیست.
نتیجه آنکه ما ایرانیها نباید با خوشبینی افراطی به انتخاب بایدن بنگریم و او را فرشته نجات بدانیم. او سیاستمداری کهنهکار است که روشهایی پیچیدهتر در مناقشات بینالمللی پیش خواهد گرفت.دستگاه دیپلماسی ایران باید بداند نه با اوباما طرف خواهد بود، نه با ترامپ. برای مقابله بایدن باید پیچیدهتر و ماهرانهتر عمل کرد.
او با دو محور به جدال دیپلماتیک با ایران میآید،اول، اجماعبا اروپا و همراه کردن چین و روسیه در حوزه مسائل منطقهای و موشکی و دوم تاکید بر مذاکرات منطقهای برای دستیابی به یک توافق جامع
ایران در مقابل باید با دیپلماسی فعالانه تلاش کند این اجماع احتمالی را در هم شکند و به نفع خود امتیازگیری کند.
محور دوم دیپلماسی ایران باید رایزنیهای منطقهای با همسایگان باشد تا در هرگونه مذاکره جمعی توان امتیازگیری بالایی داشته باشد. تاکتیک آمریکا در منطقه همچنان ایرانهراسی خواهد بود و دیپلماتهای ایرانی باید با همراه کردن همسایگان و تزریق اطمینان به آنان، این تاکتیک را خنثی کنند.
با تیم سیاستخارجی او که بر خلاف ترامپ دارای استراتژی چندلایه است، باید بسیار هوشیارانهتر از زمان اوباما و حتی ترامپ برخورد کرد.