دکتر یدالله اسلامی
داستان غربت انسان در بزنگاههای تاریخی بیشتر خودنمایی میکند. تنهایی در میان بینهایتها!. نادیدهویروسی همه بنیانهای اندیشه و اقتصاد و سیاست را درهم میشکند. تابوهایی را میشکند که شکست و شکستنشان در توان کسی نبود و نیست. باورهایی را میریزد که کسی باور به ریزش چنین آسانشان نمیکرد!
این واقعیتی است از ناتوانی انسان که امروز در برابر ویروسی نادیده چنین زانو زده است. و پس از این نیز ویروس و ویروسهای دیگری او را در کمین خواهند بود. همه اندوختهها ناگاه به دامان چالشی فرو میغلتند که بهآسانی سر بر نخواهند آورد.
چه واقعیتهایی که برملا شدند و چه خرافههایی که درهم شکستند و چه پرسشهایی که بارور شدند و چه سرهایی که به دامان اندیشه فرو شدند. کرونا با خود پیام بیداری و هشیاری و خردورزی را نیز به ارمغان آورد و از سرنوشت مشترک انسان نیز پرده برداشت.
ویروس نادیدنی همهجا سفر کرد و همه مرزها را درهم نوردید و همه توانها را به مبارزه طلبید و در برابر همه خانهها ایستاد و به همه یادآوری کرد که من نادیدنی اثرگذارترین بخش زندگی شما خواهم شد.
این ویروس که جانهای بسیاری را ستانده و خواهد ستاند، درد مشترک همه از هر نژاد و گروه و قوم و قبیله و کشور و دینی شد. در اینجا نیز درهای زندانهایی را گشود که گشودنشان دشوار مینمود و رهایی را ارزانی کسانی کرد که سرنوشتشان با بند و دیوار گره خورده بود.
روزهای پس از ویروس تاجدار با روزهای پیش از آن مرزهای روشنی برپا خواهند ساخت و جهان دیگر خواهد شد. و ما نیز باید دیگر شویم. ما نیز باید به رهایی از دامهایی که خود بردگرد خود تنیدهایم، بیاندیشیم.
ما نیز باید سرنوشت مشترک خویش و جهان را بهتر دریابیم و برای بهتر بودن و بهتر زیستن، همزیستی با دیگران را بیش از پیش ارج دهیم و قدر بشناسیم. ما نیز از دوران شعار و هیجان و مرگخواهی برای دیگران گذر کنیم و به دوران باهم بودن و برای همه بودن گام بگذاریم.
ما نیز باید انتخاب برای زندگی بهتر را برنامه کار و حرکت خویش سازیم و این را مای مردم معنا کنند و بخواهند؛ نه مایی که مای دیگری است و به جای ما، سرنوشت ما را رقم میزند.
روزهای پس از کرونا فراخواهند رسید. با سوگ کسانی که رفتهاند و درد مشترکی که برجای مانده است و نیازی که به همزیستی مسالمتآمیز رقم خواهد خورد. با دورانی که پیروزی خرد بر خرافه، سرنوشت تازهای را برای جهان ترسیم شده است.
از یاد نبریم در دوران پساکرونایی، پرسشهای بسیار برجای میماند که پاسخهای سطحی راهگشا و مشکلگشای آن، نخواهد بود!