✍️حسین ثقفی
تمامی متخصصان تعلیم وتربیت معترفند که دولت سیزدهم درمواجه با آموزش و پرورش هیچ شروع خوبی نداشت.
معرفی فردی مجهول وبی نشان برای تصدی وزارت اولین دلیلی بود که بدانیم این دستگاه قدرومنزلتی درخور برای دولت جدید ندارد از آن رو که کشتی طوفان زده نیازمند ناخدایی متبحراست نه کسی که به عمرش دریا هم ندیده باشد!
حرکت دوم والبته ناشیانه،جبهه گیری رئیس جدید سازمان برنامه و بودجه با افزایش حداقلی فوق العاده ویژه (۲۱تا۲۷)و غیراخلاقی خواندن آن بود و غمبار آن که آقای میرکاظمی خود را نیز معلم می نامید!
این اقدام هم به شدت جویبار اندیشه فرهنگیان را متلاطم کرد و درشرف سال تحصیلی جدید موجی از نارضایتی و بدبینی ایجاد نمود.
باید دانست که پیاده سازی توسعه سرمایه انسانی ضامن بقا و رشد تمام کشورهاست.
تورقی در سیر تاریخی ممالک پیش رفته نشان می دهد که آنان در موضوع گسترش کفایت و توانمندی شهروندان خود و نیز افزایش رضایتمندی آنان ،هزینه های هنگفتی پرداخت می کنند و به جد آن را خلق ثروت برای آینده می نامند واین مهمترین راز افتراق ما و همه کشورهای درحال توسعه با دیگر کشورهای رشدیافته است.
ما درایران و در شرایط فعلی با بحران تربیت و آموزش مواجهیم.
آمارهای متنوع اختلاس،رشوه،بزهکاری و طلاق بیانگرآن است که نظام تعلیم وتربیت ایران از بیماری بی توجهی حاکمیتی رنج می برد و تا به امروز دوا و مرهمی برایش پیچیده نشده است.
قهرتاریخی دولت ها و بی اعتنایی هایی مکرر به این دستگاه موجب شده است که خروجی های آموزش و پرورش در بعدکیفی دارای کمترین فاکتورها برای زندگی جمعی و فردی باشند و به عبارتی مدرک دیپلم در ایران تنها برگه ای کاغذی و فاقد پشتوانه ی درک و آگاهی و مهارتی لازم باشد.
نظام اجرایی کشور درنیافته است که در برخورد با آموزش و پرورش قبل از هرچیز باید عمل گرا بود و در اینجا نمیتوان با وعده و وعید ، محصول خوب و سرشار درو کرد.
تقریبا در دوره انقلاب ،گفتمان ظاهری از ارج نهادن به تعلیم وتربیت درحد اعلا بوده است ولیکن در فعل رفتاری غالبا دیمه وار عمل گردیده است.
نمونه کوچک آن طرح رتبه بندی معلمان است که ما معتقدیم در شرایط فعلی از برجام نیز برای کشور ضروری تراست.
فرزندان ایران با بروز کرونا و بحران های یادگیری در دهه های قبل گرفتار آسیب های هویتی و عملکردی شده اند و اگر میوه تمام خدمات یک کشور،فرزندانش است پس به فوریت باید خود را از این وضع خارج کرد.
بدون شک با محتواهای فرسوده و دور از واقعیت کتب درسی و با لشکری از معلمان بی انگیزه و فاقد نگاه اعتمادی،نمی توان به آینده فرزندان ایران خوش بین بود.
اکنون مجلس و دولتی را می توان انقلابی دانست که به این بلوغ تشخیصی دست یافته باشد و برای دگرگونی در ساختارهای کهن و افکندن طرح نو لحظه ای مماشات نکند.
این که لایحه رتبه بندی را تنها از نظر وزن بودجه ای آن مورد بررسی قرار دهیم به این معنی است که نگاهمان به آموزش و پرورش تجاری است و داریم با سرنوشت آیندگانمان بازی مخوفی انجام می دهیم.
ایران را با وجود داشتن منابع غنی طبیعی و انسانی(ثروت های مادی ومعنوی) نباید دست کم گرفت و برای تربیت و تعلیم فرزندانش اینگونه نابخردانه و هیجانی عمل کرد.
دولت و مجلس فعلی فارغ از جدال های سیاسی مرسوم باید با نگاه واقع گرایانه درصدد رفع موانع طرح رتبه بندی باشند.امروز دوره خوب گفتن به انتها رسیده است و جامعه به شدت منتظر آن است که از دولتمردان خود ،رفتارگرایی مثبت را ببیند والا” نداشتن و نداریم” را که همه می توانند بگویند و این روند خطرناک را ادامه دهند.
متاسفانه در کشور ما،هروقت کارد از استخوان بگذرد ،تدبیر برای مشکلات اندیشیده می شود که چندین برابر هزینه ی مادی و انسانی صرف آن می شود.
مامعتقدیم با این حجم از اعتراض نسبت به وضع موجود آموزش و پرورش،دولت ومجلس باید به هر طریقی که شده است گره های کور و روی همه بسته شده ی این نهاد را ازهم بگشایند که با توجه به شروع سال تحصیلی جدید،طرح رتبه بندی اوجب واجبات است و اگر برداشت از صندوق توسعه ملی ضرورت داشته باشد باید این کار را انجام دهند و نگذارند که توسعه ی سرمایه ی انسانی در بین نزاع های سیاسی کاملا قربانی و بی جان شود.