✍️ سید قائم موسوی
فصل سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری بر تلی از تحریم، دلخوری، رای اعتراضی و بی تفاوتی از وضعیت موجود به زودی آغاز خواهد شد. ابرهای اینگونه انتخابات تقریباً از انتخابات مجلس در افق ها مشاهده می شد. آن انتخابات «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» بود. آن انتخابات، مقدمات و موخرات این یکی انتخابات، زنجیره ای از یک سیاست کلان را تشکیل می دادند.
تحلیل گفتمان انتخابات کنونی دال و مدلول های متقنی دارد. بدون تردید دال مرکزی اش «ناکارآمدی» بود. چیزی که در کنار سایر نشانه ها مانند تحریم (که خود دست کمی از یک دال کانونی ندارد)، فساد، کرونا، کارشکنی، تقابلات اصطکاکی و شدید جریانهای قدرت، تلاش برای گذر از دوگانگیِ غیرهمسویِ حکمرانی، تمایل به ایجاد همسویی و آمادگیِ لازم برای مدیریت رخدادهای نزدیک به آینده؛ انتخابات را بیشتر به بازی ای تشریفاتی با نتیجه ای از پیش تعیین شده تشبیه کرد.
با این انتخابات خانه های پازل به خوبی کنار هم چیده شدند. در فواصل حماسه و تحریم، قدرت اجرایی جابجا خواهد شد. بازی کاملاً نابرابر بود. حتی آرای باطله از ظرفیت بیشتری برای رقابت برخوردار بودند. پیام حیرت آوری که همزمان برای طرفین رقابت ها، اگر برای بازخورد سیاست ها ارزشی قائل باشند، تکان دهنده است.
کلیتِ امر مشارکت سیاسی هم پیام آور بود. نیمی از ملت مشارکت نکردند. نیمه ای که با احتساب آرای باطله رقم چشمگیری می شوند. اینها صرفاً اعداد و رقم بی جان نیستند، ملموسات عینی هستند که با شعارها و فرافکنی درمان پذیر نیستند. کارهای بزرگ می طلبد تا فاصله ها ترمیم شوند. سیاست های همه جانبه ی مبتنی بر وجوه عقلانیت، شاید قادر باشد؛ شکافها را ترمیم کند. چیزی که امیدوارم در هیجانات پساپیروزی و تقسیم غنائم گم و گور نشود.
اکنون ارکان قدرت سیاسی به تمامی همسو و هم جهت شد. چیزی که خودشان «خالص سازی» نام نهادند. هر چند که ماهیت قدرتِ مبتنی بر منافع، خالص ترین نیروها را هم در ائتلاف پایداری قرار نخواهد داد.
نسبی نگری، افراط و تفریط در نقش ها و انتظارات و مهمتر از همه الزامات و اقتضائات خشن واقعیات ملی، منطقه ای و بین المللی وحدت قدرت را به تکثر شکننده ای تبدیل خواهد کرد. امواج انتزاعیات با خوردن به سواحل بحران های عینی و در هم تنیده برقِ حکمرانی را از سرشان می پراند.
در آن زمان برای آنها گاهِ سیاست ها و حمله های سلبی وجود ندارد. کوهِ یخِ قدرتِ نامرئی بر همگان هویدا شده است. دیگر جای فرافکنی و فرار به جلو وجود نخواهد داشت. دیگر سیبلِ حوالۀ ناکارآمدی ها در نهادهای رسمی وجود ندارد. همه از همند و همه با همند! آنها تجربه ای از همنوایی تام و تمام ارکان حاکمیت در پیش چشمشان دارند؛ 8 سال ریاست معجزۀ قرن!
می توانند به 16 سال قبل برگردند یا با علمِ به هزینه های سرسام آور رنجاندن نیروها و جناح های سیاسی و مردم، اقدام به تشکیل حاکمیتی مبتنی بر ویژگی های یک دولت اقتدارگرای بروکراتیک توسعه محور نمایند.
خروجی های یک دولت متمرکز در ابعاد ملی، منطقه ای و بین المللی قادر است بخشی از هزینه های یکسان سازی ساحتِ قدرت سیاسی را جبران نماید. طرحی نو و احتراز جدی از آنچه تاکنون بوده و حال و روز مملکت را به این روز انداخته است. هر سیاست و برنامه ای بدون در نظر گرفتن اضلاع سه گانۀ ملی، منطقه ای و بین المللی رهاورد قابل اعتنایی نخواهد داشت.
این پیروزی بی دردسر و کم رمق در کورانِ فقدانِ رقابت ها نباید بادۀ سرمستی از در آغوش گرفتن شاهد غیبیِ قدرت به خوردِ برندگان بدهد، مبادا پیروزی را ماحصلِ مهارت و توانمندی خود تعبیر کنند و در مقابل نباید منتقدان و بازندگان را مانند جغد سر در گریبان ویرانه های تششت و تفرق خود بنماید. نباشد که وافریادا برخیزد که ابرهای انجماد و انسداد همه جا را در نوردیدند و چه و چه!
در چشم به هم زدنی دوره ها تمام می شود. برای برندگان فرصت بی نظیری فراهم شده تا بدون دردسر میوه های حل و فصل بحرانهای داخلی و بویژه خارجی را در انبان خود ذخیره نمایند (گُل در بر و می در کف و معشوق به کام است) و برای بازندگان و بی نامزدها نیز غنیمتی برای غور در «چراهای» از دیده افتادن و تعمق در اندیشه ها و برنامه هایشان با پایلوتِ جامعه محور!