کانون نویسندگان ایران
چرا سیل چنین ویرانگر چهره نمود؟ روزنامهها و دیگر رسانههای حکومتی “بارش شدید باران”، “بیسابقه بودن بارش”، “سرریز شدن آب سدها” و “طغیان رودها” را سبب سیل و خسارتهای آن اعلام میکنند و چنین مینمایانند که “بلایی طبیعی” نازل شده است؛ اما این فقط عکس مار است و به درد فریب دادن سادهلوحان میخورد وگرنه هر انسان اندک عاقلی نیز میداند که در قرن ۲۱ و با این درجه از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیشبینی و پیشگیری، دیگر بروز هیچ “بلای طبیعی”، طبیعی نیست بلکه پدیدهای اجتماعی است و دلایل اجتماعی دارد و برای از میان بردن یا بیاثر کردنش باید دست به ریشههای عوامل اجتماعی آن برد.
اگر در جامعهای جان انسان و آسایش و امنیت و آزادیاش اهمیت داشته باشد، اگر مردم از اختیار تعیین سرنوشتشان برخوردار باشند آنگاه اتفاقهای نادر و غیرقابل پیشبینی هم به مصیبتی بزرگ نمیانجامد.
چرا در این کشور حادثه پشت حادثه، به فاجعه پشت فاجعه منجر میشود؟ چرا مکررات تکرار میشود؟ اتفاقهای تکراری و واکنشهای تکراری “مقامات” و “مسئولان” و باز و باز و باز…
در این تکرارها اما یک چیز همچنان تازه است: آوار شدن فاجعه بر سر مردم. برای نشان دادن مسبب این فاجعهها انگشت اتهام به سوی طبیعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصلهی “ضعف مدیریت” هم نمیتوان آن را نوسازی کرد. نکته اینجاست که بیشتر این حادثهها قابل پیشبینی و مهمتر اینکه قابل پیشگیری است.
با فراهم کردن زیرساختهای مناسب و تمهیدات لازم که وظیفهی حکومتها و دولتهایشان است، میتوان جلوی بروزشان را گرفت، یا خسارتهایشان را به حداقل رساند و به سرعت جبران کرد. این، با سطح پیشرفت علم و تکنولوژی کنونی کاملا ممکن است. پس کدام منفعت جلوی این کار را میگیرد؟ سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین میشود؟
وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر میشود صحیحتر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران، میزان ثروتهایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عدهای قلیل میشود.