✍️ مسعود مویدی
گزارش و بررسی علل و دلایلی شکلگیری اتهام قتل اخیر محمدعلی نجفی. چه شد که اینگونه شد؟
۱: سه شنبه ظهر با خبری مواجه شدم که حکایت از قتل خانم میترا استاد، همسر محمدعلی نجفی داشت. خبری که تیتر آن قبل از خبر قتل، از شکست جا انداختن فرهنگ چند همسری حکایت داشت. نکته قابل تامل هم این بود که تیتر خبر توسط همان کسانی تنظیم شده بود که چهار دهه است میخواهند این فرهنگ را با گره زدنش به اسلام در جامعه رواج دهند و چون نتوانستهاند، بر موج شکست خود سوار شده و سعی میکردند با این تیتر، خبر از قتل همسر مردی هوسران را دهند.
۲: محمدعلی نجفی تکنوکراتیست که ۳۹ سال در بهترین و بالاترین پستهای مدیریتی حضور داشته و در تمام این سالها با مدیریتی به دور از حواشی و جنجال از عهده وظایف خود برآمده است. از ریاست دانشکده فنی اصفهان تا قایم مقامی وزارت صنایع، از وزارت علوم تا آموزش و پرورش، از ریاست بر سازمان میراث فرهنگی و معاونت رییسجمهور در سازمان برنامه و بودجه تا مشاورت وی در اقتصاد و از همهی این پستها جنجالیتر، از عضویت در شورای شهر تا شهرداری تهران مشاغلی هستند که وی با موفقیت پشت سر گذاشته است و اگر امروز درگیر اتهام قتلی که منتسب به وی است نبود میتوانست در قامت کاندیدای شاخص اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ حضور داشته باشد.
۳: محمدعلی نجفی کسیست که در اوج فتنهفتنه گفتنهای دلواپسان، در همان روزهایی در مجلس شورای اسلامی برای موسوی و کروبی مرگ آرزو میکردند، به دیدار خانواده های آسیب دیده در وقایع پس از انتخابات ۸۸ میرفت و یا والدین شهدای جنبش سبز را به شورای شهر دعوت میکرد تا برای اصولگرایان شورای شهر تهران از جگر سوختهیشان بگویند.
۴: او که در سال ۹۲ تنها با یک رای وزیر آموزش و پرورش نشد، پس از مدتی به عنوان سرپرست وزارت علوم معرفی شد. مخالفت های علنی با وی نیز از همینجا شروع شده بود. مخالفتهایی که ریشهی آن را در دهه ۶۰ و در دوران وزارت علوم باید جستجو کرد. خلاصه که تقدیر نجفی شهرداری تهران بود. پستی که تایید حکم آن هم به دلیل کینه های دهه۶۰ و به بهانهی تابعیتی بودنش مدتها به تعویق افتاد تا اینکه به واسطه ایستادگی و جدیت شورای شهر، بالاخره نجفی شهردار تهران شد.
۵: علیرغم توصیههایی که به مهندس الویری از اعضا شورای شهر تهران در جهت عدم پذیرش کاندیداتوری مرعشی و نجفی،برای شهرداری شده بود، نجفی به دفتر شهردار تهران در خیابان بهشت راه یافت تا علاوه بر کینهی سالها قبل رقبا، نهاد اطلاعاتی خاص و همسو با رقبایش نیز از وی کینهای خاصی به دل گیرند. نجفی در جلسات نخست انتخاب شهردار تهران در شورای شهر، گفته بود که در صورت شهردار شدندش، بر لایههای ممنوعه شهرداری پیشین تهران نور خواهد انداخت و چون در تمامی این سالها یک ریال از بیتالمال جابجا نکرده بود حاکمیت میدانست که توانایی این کار را دارد. او به حدی در این موضوع جدی بود که در روز معارفه شهردار، در مقابل مدعوین و همسرش عنوان میکند که آمدهام تا خود را وقف مبارزه با فساد نهادینه شده در شهرداری تهران کنم.(نکتهای که او گفت و نخبگان سیاسی متوجه نبودند که چه میگوید)
۶: وی پیش از شهردار شدنش با زنی به نام میترا استاد آشنا شده و با این آشنایی نخستین گام را در جهت اتهام قتل امروزش برمی دارد. در همان دوران است که مرحومه میترا استاد که صیغه نجفی شده بود، به بهانه جشن تولد نجفی، وی را به هتل رسپیناس دعوت میکند. شبی که نجفی در بدو ورود به آن ضیافت، بواسطه تشنگی آب طلب کرده و آنچه به نام آب به وی داده میشود، باعث میگردد که وی از حالت طبیعی خارج شده و در ادامه مراسم به دلیل حالت غیرطبیعی خود متوجه پرستوهای مهربان حاضر در ضیافت نشود و آنچه نباید اتفاق بیافتد، بیافتد. (بدون هماهنگی مگر میشود در هتلی در تهران ضیافتی مختلط از آن نوع ضیافتها گرفت؟)
۷: فردای ضیافت، میترا تصاویر آن شب را برای فردی معلوم حال به نام امین فردین که ساکن آلمان است ارسال کرده و به نجفی که دلنگران انعکاس خبرهای شب گذشته در جامعه است میگوید؛ در جهت حفظ جایگاه اجتماعی تو و حفظ آبرویمان ازدواج دائم من و تو مهمترین کاریست که باید انجام گیرد. نجفی نیز خانواده خود را قانع میکند که عقد دائم با میترا ضامن حفظ بقای اجتماعی وی است و با مرحومه ازدواج میکند. اما پس از ازدواج متوجه میشود که ویدیو و تصاویر آن شب توسط امین فردین آلمان نشین منتشر شده و به همین دلیل دعواهای این زن و شوهر شروع میشود (میهمانی هتل رسپیناس همان مصداقی است که میترا، نجفی را با آن تهدید میکرده است)
۸: نجفی شهردار میشود و نهایتا ۱۲ پرونده مالی از همسران دو سردار شاخص سپاه و همسر شهردار سابق تهران را روی میز قوه قضاییه قرار میدهد. موضوع خیلی سریع به بیرون درز میکند تا در نیمه شب یکی از ایام هفته که به همراه همسرش در حال استراحت بوده، نیروهای نهاد امنیتی خاص با محوریت رییس آن نهاد بر بالین این دو ظاهر میشوند. همان شبی که نجفی متوجه میشود دچار یک بیماری شده و لازم است جهت درمان، استعفا دهد.(طعنه) ناگفته نماند در ادامه وی متوجه میشود که فیلمهایی از روابط زناشوییاش با مرحومه نیز وجود دارد.شایان ذکر است با قبول استعفای وی از شهرداری نیز آن ۱۲پرونده ظاهراً بسته شده است
۹: کشمکشهای نجفی و میترا برای جدایی ادامه دارد تا چند ماه قبل که خبری مبنی بر خودکشی وی در هتل لاله به جامعه مخابره شد. خبری که امروز مشخص شده است که او خودکشی نکرده، بلکه خودکشی شده است. ظاهراً وی متوجه شده بود که با مرحومه استاد در دام نهادی امنیتی افتاده است.
۱۰: زندگی شیرین و آرام وی با این پرستوی مهربان که به جهنم تبدیل شده ادامه مییابد تا سهشنبه گذشته که خبر قتل خانم میترا در سطح بسیار وسیعی از صداوسیما تا شبکه های اجتماعی پخش شد. خبری که در ساعات پایانی شب با اعتراف نجفی به قتل تکمیل گردید. میترا استاد زنی که به هر دلیلی پرستو شده است به خاک سپرده شده و محمدعلی نجفی در آگاهی تهران بازداشت میشود.
و اما چند پرسش درباره اعتراف به قتل نجفی
۱: بر اساس اعتراف نجفی، قتل بین ساعت ۹:۳۰ الی ۱۰ رخ داده است. گفتههای پلیس نیز حکایت از تشخیص قاتل در نخستین ساعت بررسی صحنه جرم دارد. یعنی در ساعت اول برای پلیس محرز میگردد که چه کسی متهم به قتل است.(بر اساس تصاویر دوربین ها و نامهای که از نجفی بجای مانده و در آن به دخترش میگوید که وی قاتل است)
سوال:
اگر پلیس در بدو تحقیقات متوجه شده نجفی قاتل است چرا نجفی را بازداشت نکرده است. نجفی که موبایلش روشن بوده و فرد ناشناختهای نیز نبوده است. نجفی میگوید پس از قتل به قم رفته، به زیارت پدر، پدربزرگش و حضرت معصومه میرود. بعدها تصویری از وی منتشر شد که در حرم حضرت معصومه مشغول زیارت است. یعنی نجفی ۹ ساعت آزادانه و مسلح در تهران و قم در تردد بوده است(بر اساس ادعای پلیس) تا بالاخره ساعت ۱۹ خود را به پلیس معرفی می کند.
در ارتباط با بازداشت نجفی نیز بالاخره مشخص نشد که وی در نزدیکی آگاهی بازداشت شده است و یا خود یا معرفی کرده است.
از طرفی نجفی میگوید شب قبل از قتل اسلحهاش را پر کرده است تا میترا را با آن تهدید کند. همچنین وقتی وارد حمام میشود با اسلحه پر وارد میشود.
سوال: اگر نجفی قصد کشتن همسرش را داشته چرا یک قاتل استخدام نکرده است و مهمتر اینکه وی که از سال ۶۰ این اسلحه داشته قطعا میداند که سلاح ضامن دارد. چرا اسلحهاش روی ضامن نبوده است؟
نکته بعدی: پس از قتل ایشان نامهای ۶ صفحهای برای دخترش نوشته و در آن شرایط گذشته را توضیح داده و به قتل اعتراف میکند. این روایت کمی بیش از اندازه اتوکشیده است. ۶ صفحه نامه نوشتن نیاز به زمان و تمرکز کافی دارد. حتی اگر این حرف صحت داشته باشد چرا نجفی با دخترش تماس نگرفته که این موارد را توضیح دهد؟ اصلا چرا برای همسر اولش شرایط را توضیح نداده است؟
در جای دیگری همسایگان می گویند صدای خانم و آقایی که ظاهراً دختر و رانندهی نجفی میباشند را شنیدهاند که درباره زنگ زدن به اورژانس صحبت میکنند. پسر میترا میگوید وقتی به خانه رسیده با دختر و راننده نجفی مواجه شده است که میخواستند درب ورودی را بشکنند و وارد خانه شوند. در صورتی که دختر نجفی میگوید ما در خانه بودیم که فرزند میترا رسید.
بر اساس این گفتهها که تناقضات زیادی دارد راننده نجفی و فرزند میترا میتوانند گره کور این پرونده را به راحتی باز کنند. آیا این دو نفر احضار شدهاند؟ صدا و سیما که لحظه به لحظه اخبار این قتل را مخابره میکند چرا تا این لحظه سخنی در این باره به میان نیاورده است؟
سوال: تکلیف این تناقضگویی ها چیست؟
۳: در یک پرونده قتل کلیه ابزار و آلات قتل در فضایی در بسته کاور میشود تا اثر انگشت یا انگشتان از بین نرود. اگر آلت قتل اسلحه باشد، آن اسلحه به آزمایشگاه برده میشود تا از آلت قتل بودن آن سلاح اطمینان حاصل گردد. حال سوال مهم اینجاست که چرا آلت قتل در مقابل دوربین و در دستان خبرنگار صداوسیما قرار گرفته است. انگار که بی اهمیت ترین وجه قتل است. خبرنگار با دستان خود سلاح را در دست گرفته، نشان میدهد و سپس فشنگها را در مقابل دوربین میشمارد. این کار نمونه دیگری تا امروز ندارد.
همچنین نجفی مدعیست این سلاح از دهه ۶۰ در دست وی است و ظاهراً ۴ سال است که مجوز آن تمدید نشده است. به راستی متولی چنین اسلحههایی در کشور کیست؟ چرا ۴ سال است که این اسلحه بدون مجوز در دست نجفی بوده و کسی سراغ آن را نگرفته است؟
۴: اعتراف به قتل شرط لازم برای محکومیت است اما کافی نیست. حال آنکه صدا و سیمای ایران دایما از نجفی به عنوان یک محکوم یاد میکند و نه متهم.
۵: پوشش خبری داستان قتل میترا استاد به قدری زیاد و گسترده است، که تو گویی بزرگترین قاتل بالفطره به دام افتاده است. این در شرایطی است که داستان مشابهی درگذشته(کمتر از یکسال قبل) وجود دارد که در آن زنی مدعی شده بود یکی از نمایندگان مجلس به وی تجاوز کرده است. بعدها گفته شد این زن خودکشی کرده است. آن خبر با بایکوت مواجه و این خبر در پوششی گسترده قبل از دادگاه حکم صادر میکند.
چرا؟
۶: در چنین پروندههایی ، در تحقیقات مقدماتی قاتل ممنوع الملاقات است. در پرونده نجفی در روز نخست تحقیقات تعداد زیادی خبرنگار بالای سر نجفی حاضر میشوند و سوالات خود را با وی به شکل کاملا نامنظم مطرح میکنند.در این بین نیز ماموری که مسوولیت همراهی با وی را بر عهده دارد در مقابل چشمان همه دستبند را در دستش میزند. (قطعا خطا، خطاست اما چون برخوردها یکسان نیست این شائبه بوجود میآید که قصد تخریب اولا بر مشخص شدن محرم است)
آیا این حرکت قبل از حکم دادگاه تخریب نیست؟
خانمی که بنام وکیل از روز نخست بازجویی وی را همراهی میکند کیست؟
چگونه است که علیزاده طباطبایی وکیل معرفی شده نجفی تا مدتی نمیتواند با وی ملاقات کند اما این خانم که در مصاحبه ای هم میگوید بابت وکالت پولی نمیگیرد می.تواند از اول همراه نجفی باشد؟
۷: داستان مسمومیت نجفی در گذشته چیست؟ نجفی سیاستمداری کارکشته است و حتی اگر از دست نهادهای امنیتی به تنگ آمده باشد و تصمیم به خودکشی بگیرد با پلاکاردی در اعتراض به این رویه در مکانی خاص همچون مقابل مجلس خود را سوزانده و خودکشی میکند. همچون بوعزیزی جوان سبزی فروش در تونس. حال آنکه گفته ها حکایت از خودکشی نجفی در اتاقی در هتل لاله دارد. که خودکشی نبوده و مسموش کردهاند. چرا؟
۸: چرا هنوز سازمان اطلاعات سپاه(ساس) همچون وزارت اطلاعات موضوع ادعا شده توسط همکاری میترا استاد با نهادهای امنیتی را تکذیب نکرده است؟
۹: نقش انصاف نیوز در این میان دقیقا چیست و چرا این پایگاه خبری مدعی اصلاحطلبی خروجی جز آفت برای اصلاحات ندارد.
۱۰: چرا به این سرعت با چنین پروندهای برخورد میگردد. این پرونده ۴ روزه تکمیل و برای صدور حکم به دادگاه ارسال گردیده است.
کلام آخر
۱: نجفی اگر دزد بود امروز به قتل متهم نمیشد. نجفی پاک و سالم زیست که حوریان اطلاعاتی بر سرش آوار شدند.
جدا معتقد هستم چون حذف هاشمی نتوانست قدرت اصلاحات را کم کند و از طرفی با توجه به آسیبی که بر اثر نقض برجام بهه ظریف وارد شده بود، نجفی میتوانست کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باشد. کاندیدایی که اتفاقا بر سرش اجماع و آشتی مجددی میان تحولخواهان و اصلاحطلبان شکل میگرفت.
متاسفانه اصولگرایان فراموش کردهاند که حذف خود یا اصلاحات به معنای حذف نظام است. گره زدن این پرونده به سیاست توسط اصولگرایان انسان را بیشتر به این موضوع که قاتل فرد دیگریست سوق میدهد.
ای کاش رییس جدید قوه قضاییه این پرونده را به چند قاضی مستقل و مورد وثوق مردم دهند تا روند بررسی پرونده در آرامش جامعه جلو رود. در صورتی که این اتفاق میافتد هر حکمی در وجدان جامعه پذیرفته نمیشود.
آرامش چهرهی نجفی با سابقهای قابل دفاع در جمهوری اسلامی، گویای این مهم است که وی قاتل نیست. میترا استاد قربانی تورهای اطلاعاتی شده است. روا نیست نجفی نیز چنین شود. امیدوارم با دخالت سریع بزرگان علیالخصوص رهبری این تهدید به فرصتی برای آشتی میان تمامی نخبگان سیاسی در داخل و خارج از کشور تبدیل شود.
نتیجه گیری:
۱_با این روش عملا مدیری که در طول سالهای خدمتش سالم زیستن و کارنامه قابل دفاعی هم دارد حذف میشود. همچون دری که با دستان خود در سطل زباله انداخته شود.
۲_ با این روش نجفی از جایگاه نظریه پردازیش در کوتاه مدت به عیاشی خانم باز تبدیل میشود. اما نهایتا همان اتفاقی برای وی میافتد که برای هاشمی افتاد. محبوبیت بیشتر!
یعنی به قیمت فردی سالم و اثرگزار تنور انتخابات گرم شده و اصلاحطلبان گوی سبقت را از اصولگرایان خواهند ربود.
به همین دلیل و با عنایت به اینکه کم نیستند چهرههای اصلاحطلبی که زودتر از قاضی نجفی را محکوم کردهاند باید گفت: جناب نجفی جناب نجفی شما باید بمیرید تا اصلاحات و حضرتعالی جانی دوباره یافته و بازهم در عرصه سیاست مشق سیاسی کنید.
همچون روزی که حجاریان گفت: اصلاحات مرد پس زنده باد اصلاحات
سخن آخر:
فعل خلاف اخلاق به همراه خشونت، قطعا از سوی هر انسانی باشد محکوم است. اما محکومیت خشونت دلیل بر بررسی علل شکل گیری آن نیست.
۱۳خرداد ۹۸
مسعود مویدی