زیبا آفرین
به نظر می رسد نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکل جدی رو به رو است مشکلی که از دیرباز عقلای عالم و فیلسوفان جهان بارها و بارها بدان توجه داده اند ولی گویا از آغاز انقلاب اسلامی کمتر انقلابی ای گوشش بدهکار آن بود. و آن فساد است.
فساد در نظام جمهوری اسلامی ایران نهادینه شده است.
بخشی از ذات و گوهره نظام شده است.
فساد درون نظام ناشی از قدرت است. قدرتی که از دو منبع و منشأ جریان پیدا کرده است:
1- دین
2- سیاست به معنای ارکان قدرت هم امرا و هم وزرا
الان مشکل در اصل فساد نیست.
به نظر نمی رسد مسوولان بدان وقوف نداشته باشند.
صورت مساله را پذیرفته اند.
و اگر کسی هم منکر این فساد است یقینا خود جزو عوامل فساد است.
نمی شود انکار کرد و نمی توانند انکار کنند الا این که هر یک از دو منبع، دیگری را عامل فساد می داند.
متولیان دین سیاستمداران را متهم می کنند و سیاستمداران متولیان دین را.
و حال آن که هر دو دست به دست هم داده اند برای ایجاد و بسط و گسترش فساد در همه زوایای پیدا و پهنان نظام.
تنها مصداقی که می توان برای وضعیت کنونی ایران بیان کرد اواخر دوره ساسانیان است که مردم از دربار رانده و از عالمان دین سرخورده شدند.
این یک تذکر اخلاقی نیست بلکه یک هشدار جدی است. بخودمان بیاییم.
به جای نسبت دادن دیگران به فساد تلاش کنیم تا با علل و عوامل آن مبارزه کنیم.
اگر سیل بنیانکن بیاید نه تو مانی و نه من.
برای حفاظت و صیانت از خود هم که شده مبارزه با فساد را در هر سطح و لایه جدی بگیریم.
خیلی زودتر از آن چه فکرش را بکنید دیر می شود.
فرصت هم چون ابر بهار می گذرد.
قدر فرصت فراهم آمده را بدانیم.
هنوز نظام جمهوری اسلامی قابل بازنگری و بازبینی و بازسازی است.
تا دیر نشده به خود بیاییم.
اعتماد مردم را به دست بیاوریم.