نگام ؛ اجتماعی _ روز دوشنبه ۲۱ آبان ۹۷، اولین سالگرد زلزله کرمانشاه بود. با این که یک سال از وقوع زلزله گذشته است، هنوز بسیاری از زلزلهزدگان در چادر و یا کانکس، با مشکلات عدیده ای زندگی میکنند و خیلی از آنها امیدی به داشتن مسکنی جدید، ندارند.
حسن مقیمی
یک سال پس از زلزله کرمانشاه، هنوز این زخم بزرگ به خوبی و تمامی درمان نشده است. البته دستگاههای مسئول همچنان انجام وظیفه میکنند و کمکهای مردمی نیز هنوز ادامه دارد. با این حال راه نرفته در این زمینه بسیار است، اما فهرست کارهای انجام شده هم کوتاه نیست.
علیاصغر پیوندی رئیس جمعیت هلال احمر کشور گفت:
گزارش فعالیتهای همکاران من در جمعیت هلال احمر تاکنون منتشر شده و در رسانه ها در دسترس است، اما حالا که در سالگرد زلزله یک بار دیگر نگاه ها بیشتر متوجه این موضوع شده،ترجیح می دهم این فرصت را صرف مرور نکاتی درباره این زلزله کنم که شاید در روزهای پر التهاب سال گذشته به آنها کمتر دقت کرده ایم؛نکاتی که هم برخی ابهام ها را روشن خواهد کرد وهم احتمالا می تواند در حوادث مشابه آتی مورد توجه باشد:
اول: تفاوت زلزله کرمانشاه با سایر زلزلهها
زلزله یک اتفاق طبیعی است اما تاثیرات آن وابسته به محیطهای اجتماعی فرهنگی تفاوت پیدا میکند. همانطور که اثرات تخریبی زلزله بسته به مقیاس و طول و عمق لرزش متفاوت است، تکانههای آن در زندگی مردم نیز بسته به عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شدت و ضعف مییابد. این نخستین بار بود که یک زلزله بسیار بزرگ در منطقه کُردنشین با ویژگیهای متفاوت با سایر مناطق کشور رخ میداد.گستره جغرافیایی زلزله بسیار وسیع بود. اغلب زلزلههای گذشته در سطحی به وقوع پیوسته بودند که دسترسیهای بیشتری وجود داشتند. زلزله اخیر که چند کشور آن را احساس کردند و تکانههای آن به تهران هم رسید، بالغ بر ۱۹۰۰ روستا و ۸ شهر را درگیر خود کرد.
از سویی زلزله کرمانشاه در بدترین زمان ممکن برای آن منطقه اتفاق افتاد: نیمه دوم فصل پاییز و پیش روی زمستان سخت و سرد. نه امکان تامین یا انتقال کانکس در فرصت پیش روی برای همه و به یکباره وجود داشت و نه امکان خانهسازی به دلیل هوای زیر صفر درجه. مقایسه کنید با زلزله پنج سال پیش ورزقان که در فصل بهار و در یک منطقه خوش آب و هوا اتفاق افتاد.
علاوه بر این،این نخستین حادثه بزرگ در ایران در عصر شبکههای اجتماعی بود. شبکههای اجتماعی دارای ویژگیهایی هستند که نظارت، راستیآزمایی و کنترل آنها را دچار مشکل میکند. از همین روی، رواج شایعات افزایش مییابد و امنیت روانی مردم به خطر میافتد. اگرچه شبکههای اجتماعی در تهییج مردم برای کمکرسانی نقش بسزایی داشتند اما عملا کارکردهای امدادرسانی را دچار اختلال کردند. با توجه به فعالیت شبکههای اجتماعی، زلزله در منطقه به عرصهای برای دیدهشدن تبدیل شد. نمایش خود در عرصهای که دوربین رسانهها بر آن متمرکز است، فعالیتهای امدادی و داوطلبانه را تحتالشعاع قرار داد.
دوم: مشکلات امدادرسانی
مهمترین مشکل در ۴۸ ساعت اولیه برای امدادرسانی، عدم برقراری نظم و امنیت بود. اغلب انبارهای امدادی مجموعه هلال احمر در شهرهای مختلف تا صبح حادثه خالی شده بود. بعد از دو روز اول و تنها با اسکورت نیروهای نظامی امکان امدادرسانی به مسیرهای دورتر فراهم آمد. در این مسیر و در روزهای اولیه بسیاری از امدادگران این جمعیت مورد هجمه فیزیکی قرار گرفتند و حتی جان آنها به خطر افتاد.
چشم و همچشمیهای محلی و رقابت بین افراد هم در منطقه باعث شد تا مدیریت کنترل توزیع اقلام در روزهای اولیه به کل از دست جمعیت هلال احمر خارج شود. در فضای رسانهای متاسفانه در دو روز اول هیچ سیاستی برای کنترل بحران وجود نداشت. بسیاری از سخنان و حرفهایی که در مصاحبههای مستقیم گرفته میشد، صرفا کنترل اوضاع و امنیت روانی را به خطر میانداخت و بعضا توقعات را بالاتر میبرد.
بینظمی و عدم فرماندهی یکپارچه در میدان عمل خصوصا در روزهای اول نیز مشکلاتی را به وجود آورد. نهادهای مسئول، مردم و سازمانهای غیردولتی هرکدام کار خود را میکردند و هماهنگی کافی بین آنها وجود نداشت. وظیفه جمعیت هلال احمر در زمان زلزله معلوم است. نه وظیفه برقراری نظم و امنیت را دارد و نه برقراری زیرساختهای حیاتی آب و برق و گاز. جمعآوری زبالهها و پایش وضعیت بهداشتی منطقه نیز برعهده نهادهای دیگر است.
نبود سخنگوی واحد و پراکندگی اطلاعاتی مشکل دیگری بود که در پوشش رسانهای بحران به خوبی خود را نشان داد. متاسفانه آنهایی که درگیر کار بودند و وقتی برای گفتوگو با رسانهها و گزارش کارها نداشتند کمتر از همه به چشم آمدند.
مسئله چادر به یک نوع کاسبی در منطقه تبدیل شد. بنا به دلایل متعدد بخش عمدهای از چادرها عادلانه توزیع نشد. اجاره و خرید فروش چادر در منطقه و همچنین کشف محمولههایی از چادر در انبارهای خصوصی و خانههای شخصی گواه این موضوع است. مجموعه این شرایط باعث شد تا بیش از ۳ برابر حد استاندارد در منطقه چادر توزیع شود (بر اساس جمعیت تحت پوشش میبایست حدود ۳۰ هزار چادر توزیع میشد که این تعداد به حدود ۱۱۰ هزار چادر رسید). زلزله در یک منطقه محروم بهانهای برای مردم منطقه میشود تا رفع تمامی محرومیتهای گذشته را طلب کنند و در بسیاری از موارد حق با آنهاست.
همانند زلزلههای بزرگ گذشته مجددا شاهد هجوم مردم از شهرهای اطراف به مناطق زلزلهزده بودیم. جمعیت شهرها و روستاها به ناگهان بیشتر از ماقبل زلزله شد. یک بار یکی از مجریان معروف تلویزیون روی آنتن زنده در یکی از روستاهای شهرستان سرپل ذهاب یک ماه بعد از زلزله گلایه کرد که هنوز اینجا مردمی هستند که چادر نگرفته اند. روز بعد آمار همان روستا را خواستم. ۷۶ خانوار داشته که ۸۶ دستگاه چادر دریافت کرده بودند. دهیار روستا تقاضای ۱۲ خانواده برای دریافت چادر را قبول نکرده بود چرا که آنها اصلا ساکن آن روستا نبودند. شهر سرپل ذهاب پیش از زلزله فقط ۴۰ هزار نفر جمعیت داشت و یک هفته پس از زلزله بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در شهر حضور داشتند. کاسبان زلزله داستان غمانگیزی است که در زلزله کرمانشاه هم تکرار شد.
سوم: مشکلات درونی هلال احمر در امدادرسانی
نظام توزیع اقلام امدادی اگرچه مطابق استانداردها و بر اساس سیستم صدور دفترچههای امدادی نهادینه شده،اما به نظر میرسد باید این سیستم مطابق شرایط منطقهای مورد بازنگری قرار گیرد. در زلزله کرمانشاه، واگذاری توزیع اقلام امدادی به نیروهای نظامی در ابتدای کار چه از روی اجبار و چه اختیار کار صحیحی نبود. به نظر میرسد برای توزیع اقلام امدادی در بحرانهای بزرگ باید به فکر ارتقای سیستم انبارداری و همچنین شیوهها و تصمیمات صحیح در این زمینه باشیم.
غافلگیری نیروهای امدادی و سردرگمیهای اولیه اگرچه دلایلی خارج از جمعیت هلال احمر نیز داشت اما نشان میداد هم پروتکلهای امدادی ما برای حوادثی در این سطح نیازمند بازنگری هستند و هم به تمرینهای مستمر و مانورهای مناسب برای آمادگی بیشتر برای حوادث بزرگ نیازمندیم.
جمعیت هلال احمر برای پوشش زلزله کرمانشاه، در مجموع از لحاظ اقلام امدادی دچار کمبود نبود،اما اگر در همان زمان در مناطق دیگری درگیر بحران و حادثه بزرگی در این سطح میشدیم، قطعا مشکلات عدیدهای پیش میآمد. تقویت انبارهای امدادی را مخصوصا پس از حادثه کرمانشاه بیش از پیش ضروری میکرد.
زلزله کرمانشاه نشان داد که ساختارهای اطلاعرسانی هلال احمر دچار ضعف است. اگرچه بخشی از مشکل کلانتر بود و به عدم هماهنگی میان سازمانهای درگیر در مدیریت بحران و عدم رعایت اصول حرفهای توسط برخی از آنها باز میگشت اما در مجموع در زلزله کرمانشاه به قدر تلاشهایی که در عرصه عمل انجام دادیم، نتوانستیم فعالیتهای امدادگران و حجم عملیات امدادی را به مردم نشان دهیم. البته هرچه جلوتر رفتیم به مرور این مشکل کمتر شد اما همین زلزله بزرگ نشان داد که در پروتکلهای مدیریت رسانهای بحران هم دچار ضعفهایی هستیم.
اینها تنها چند نکته از صدها نکته ای است که باید درباره زلزله کرمانشاه بدانیم و مرور کنیم.ما دو ماموریت اصلی داریم؛نخست اینکه زخم های کرمان شاه را تا جایی می توانیم درمان کنیم و دیگر اینکه برای حوادث مشابه آماده باشیم.
یک سال از زلزله ویرانگر استان کرمانشاه میگذرد. ۲۱ آبان ۹۶ در حوالی ازگله در استان کرمانشاه، زلزلهای ۷/۳ ریشتری به وقوع پیوست. در این زلزله آسیبهای فراوانی به ساختمانها و زیرساختهای شهرها و روستاهای نزدیک به مرکز زلزله وارد شد. پس از یک سال هنوز گروه قابل توجهای از بازماندگان این زلزله همچنان در چادر و کانکس زندگی میکنند. به گفته مرتضی کوهی، معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه، ۹۱ کودک در زلزله استان بیسرپرست شدهاند که از این تعداد ۳۱ مورد مادر و ۴۷ مورد پدرشان جان باخته و ۱۳ مورد نیز هر دو والدین خود را از دست دادند. بر اساس آمار رسمی در اثر این زلزله ۵۷۴ نفر جان خود را از دست دادند و ۹٬۳۸۸ نفر نیز زخمی و حدود ۷۰٬۰۰۰ نفر بیخانمان شدند.
یک سال پس از زلزله کرمانشاه: تجربهها و سیاستها
هوالعلیم
ایران کشوری است که علیرغم برخورداری فراوان از منابع و ذخایر طبیعی همواره در معرض حوادث طبیعی از قبیل زلزله و سیل قرار دارد. تا آنجا که خاطرات ما و نسلهای گذشته یاد میکند حوادثی نظیر زلزله و سیل کمابیش در بسیاری از نقاط کشور رخ داده است. در این میان زلزله کرمانشاه از جهات گوناگون با زلزلههای گذشته تفاوت چشمگیری داشت. اگرچه زلزله در ماهیت رخدادی طبیعی است لکن از منظر حوزههای گوناگون علمی قابل بررسی است. حادثه دلخراش زلزله کرمانشاه که موجب صدمات متعدد جانی و مالی به هموطنان عزیز کرد کشورمان شد بهنوبه خود رهاوردهای بسیار چشمگیری در عرصه سرمایه اجتماعی و امدادرسانی داشت. اینطور به نظر میرسد که مردم در این زلزله بیش از زلزلههای گذشته فرصت کردند تا نوعدوستی، ایثار و فداکاری خود را به منصه ظهور برسانند. تحولات در الگوهای مناسبات جمعی بهخصوص نقشی که شبکههای اجتماعی نوین مجازی ایفا میکنند در این تبیین قابلاغماض نیست. صرفنظر از پیامدهای منفی که یک حادثه طبیعی میتواند برای ساکنان یک منطقه ایجاد کند بهعنوان پدیدهای اجتماعی قابل تأمل و بررسی است. حادثه زلزله کرمانشاه در سال 1396 بیش از گذشته از یکسو ما را متوجه گرانبار بودن ذخایر اجتماعی و فرهنگیمان کرد و از سوی دیگر ناکارآمدی دستگاههای بوروکراتیک را به یادمان آورد. در این همایش علمی قصد داریم در جمع اصحاب اندیشه و قلم تجربیاتی که در عرصههای گوناگون اجتماعی و فرهنگی زلزله کرمانشاه به دست آوردهایم با هم به اشتراک بگذاریم و مسیر را برای سیاستگذاری مطلوب در جهت کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه و خدایناکرده قربانیان حوادث طبیعی که در پیش رو داریم هموار سازیم. آنچه از این گردهمایی علمی انتظار داریم تأمل و توجه به نکات مثبت و زیباییها در کنار نکات منفی، ضعفها و نازیباییهاست. همفکری با یکدیگر باید بتواند هم به دانشمندان و پژوهشگران در جهت شناخت هر چه بهتر جامعه و پویاییهای آن و شکلگیری سرمایههای نوین مدد رساند و هم به سیاستگذاران و مجریان در عرصه امدادرسانی و حل مسائل جامعه آسیبدیده.
در این همایش دوروزه که قرار است در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی در تاریخ بیست و نهم و سیام آبان 1397 برگزار شود علاوه بر مطالب عمومی، مباحث تخصصی را در قالب پنلهای تخصصی که بهطور موازی برگزار میشود دنبال میکنیم. تلاش خواهیم کرد تا علاوه بر دانشمندان و صاحبنظران، مجریان و سیاستگذاران هم در گفتگوهای مفیدی که برگزار میشود شرکت کنند. این همایش به یاری خداوند به اهتمام گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی با همکاری گروههای مددکاری اجتماعی، تعاون و رفاه اجتماعی، مطالعات فرهنگی، مطالعات زنان، جمعیتشناسی و برنامهریزی اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبائی برگزار خواهد شد. امید است با مشارکت هر چه بیشتر و بهتر صاحبنظران و نهادهای دستاندرکار، از رهتوشه این همایش گامی هرچند کوچک در جهت رفع آلام مردم آسیبدیده حال و آتی برداریم و مردم خود را بهتر بشناسیم.
علی انتظاری
دبیر همایش