رستم شجاعی مقدم
مسئولان و نهادهای حکومتی پس از انقلاب به جای علم آموزی و کسب دانش کشورداری به تأسیس دانشگاه های خالی از استاد و در واقع جعل گسترده مدرک به نفع خود و صاحب منصبان روی آوردند.
در واقع مسئولانی که بر اثر یک انقلاب و بدون برخورداری از دانش مربوطه بر صدر امور نشستند و فرماندهانی که با وقوع جنگ و نیاز فوری امور جبهه ها را متصدی شدند با تأسیس دانشگاه های تحت امر به جای آنکه پای درس بنشینند بر صندلی استاد جای گرفتند و با این عمل هم خود از دانش دور ماندند و هم بدون تولید دانش به تولید مدرک بی ثمر دامن زدند.
ما به جای جعل مدرک در واقع دانشگاه جعل کردیم!
نتیجه این مدارک و خروجی دانشگاه های خود ساخته اکنون انبوه دکترها و سردارانی است که از جهان پیرامون خود و نقش یک دولت ملت در نظام بین الملل هیچ تجسم و تصوری ندارند.
اکنون کشور ما مجلسی دارد که چهار عمل ریاضی را آشنایی ندارد ، دبیر امنیت ملی نمی داند که طالبان روزانه به کشتار مردم عادی افغانستان مشغول هستند و نمی شود علنی از آنها پذیرایی و تعریف کرد ، سردارانی داریم که قبل از اینکه دستگاه دیپلماسی پاسخ یک تحول را بدهد راه تعامل با جهان را با عمل و سخن خود می بندند.
به طور کلی ما با بحران مسئولانی روبرو هستیم که ظاهرا درس خوانده و مدارک عالی دارند ، کاملا بی سوادند و هرگز حاضر به نشستن به پای درس هیچ اهل دانشی هم نیستند.
ساختار سیاسی اگر بخواهد اصلاح شود باید تکلیف این همه مدارک عالی که در کنار سوابق مسئولیت تبدیل به ادعاهای بزرگ شده اند را روشن کند!