تغيير و تحول نرخ ارز در سياست هاي اقتصادي و تأثير نوسانات آن بر تورم، از مباحث رايج اقتصادي شده است.
لذا ضرورت دارد اين موضوع مورد تجزیه و تحليل واقع شود؛ زيرا شناخت علل بروز تورم به عنوان يك معضل ،همواره مدنظر مي باشد و همینطور نوسانات شدید نرخ ارز اهميت بسياری داشته و با توجه به تأثير آن بر انتظارات مردم مي تواند شتاب دهنده تورم باشد.
همچنین افزایش نرخ ارز به عنوان یکی از عوامل افزایش تورم شناخته می شود. نرخ ارز از مهمترين عوامل تعيين كننده قيمت مواد اوليه، كالاهاي واسطه اي و تجهيزات سرمايه اي است و با توجه به وابستگي بالاي توليد و واردات، به نظر مي رسد در شكل گيري فشارهاي تورمي مؤثر باشد. بر این اساس، افزایش نرخ ارز موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی می شود که یا کالاهای مصرفی هستند که افزایش قیمت آنها به طور مستقیم تورم را افزایش می دهد، یا کالاهای واسطه ای و سرمایه ای هستند که افزایش قیمت آنها از طریق افزایش هزینه های تولید بر تورم اثر می گذارند.
در ایران نیز پس از التهابات و افزایش نرخ ارز، در دو سال گذشته، ما شاهد رخدادهایی در اقتصاد بوده ایم؛ به گونه ای که رابطه با تولیدکنندگان، با افزایش نرخ ارز، قیمت مواد اولیه، کالاهای سرمایه ای و واسطه ای افزایش یافته که این امر افزایش هزینه تولید را به تولیدکنندگان تحمیل نموده است، و افزایش هزینه تولید نیز باعث افزایش قیمت ها شده است. و از سوی دیگر با کاهش ارزش پول ملی، قیمت کالاهای مصرفی وارداتی خانوارها، که بخش عمده سبد خانوار را تشکیل می دهد، به شدت افزایش یافته و این مسئله باعث کاهش قدرت خرید آنها و تقاضا برای افزایش دستمزدها شده است و این امر نیز به طور غیر مستقیم افزایش هزینه های دستمزد را به تولیدکنندگان تحمیل نموده است.
افزايش نرخ ارز در ايران و بسياري از كشورهاي متكي به صادرات منابع طبيعي، با ساير كشورها تفاوت عمده اي دارد. در كشوري با شرايط طبيعي، هنگامي كه بانك مركزي تصميم به افزايش نرخ ارز مي گيرد، اين كار را با خريد ارز از بازار و افزايش حجم ذخاير خارجي خود انجام مي دهد و پايه پولي از طريق تزريق نقدينگي به بازار رشد مي كند. اما در ايران، مهم ترين منبع درآمدهاي ارزي ما صادرات نفت خام است كه در دست دولت قرار دارد و دولت هر سال و در قالب بودجه سالانه، درباره حجم و قيمت ارزي كه براي تامين مخارج خود به بانك مركزي مي فروشد، تصميم گيري ميكند. بنابراين، بانك مركزي درباره نرخ ارز اختياري ندارد و تا جايي كه قيمت تعادلي ارز در بازار با نرخ مصوب در بودجه برابر شود، اقدام به عرضه ارز مي نمايد. بديهي است كه به اندازه مابه التفاوت حجم ارز فروخته شده توسط دولت به بانك مركزي و تقاضاي ارز در بازار، به حجم ذخاير ارزي بانك مركزي و پايه پولي افزوده خواهد شد. از این رو تامين كسري بودجه از طريق استقراض دولت از بانك مركزي يا از طريق فروش درآمدهاي ارزي حاصل از فروش نفت به بانك مركزي که باعث افزايش پايه پولي و نقدينگي مي گردد و افزايش نقدينگي نیز در افزايش سطح عمومي قيمت ها ظاهر مي شود را می توان مهم ترین عامل بروز تورم در حال حاضر دانست.
اقتصاد ایران در دوره ای می باشد که در واقع نقدینگی دارای قدرت شرح نوسانات جزئی تورم را ندارد و میتوان دورهای کوتاهمدت را متصور بود که حتی تورم از رشد نقدینگی جلو بزند و این میتواند به خاطر شکافهایی باشد که در طول زمان بعضا بین تورم و رشد نقدینگی ایجاد شده است و تورم به اندازه رشد نقدینگی افزایش نیافته است. در این حالت، تورم بالقوه میتواند به واسطه شوکهای دیگری سرباز کند. بنابراین، جلوگیری از نوسانات ارزی در دوره فعلی بسیار برای کنترل تورم اهمیت دارد و مقام پولی علاوه بر کنترل نقدینگی باید مانع نوسانات بازار ارز شود. سیاستی که شاید بتوان به جرات گفت، که طی سال های اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با وجودی که نرخ ارز در بازار از سطوح بالای پیشین فاصله گرفته است، اما به نظر میرسد که تصمیم برای رساندن این نرخ به سطح نرخ مبادلهای و تثبیت آن در این نرخ موفقیتآمیز نبوده است.