- محمدحسین مهرزاد
امروز بیشترین تمرکز رسانهها بر بازتاب سخنان رهبر انقلاب پیرامون مذاکره با امریکا است. حسین شریعتمداری هم در یادداشتی نوشته است:«شرط «توبه آمریکا» که در بیانات دیروز حضرت آقا آمده است شرط و یا موضع جدیدی نیست، این سخن دقیقاً و بیکم و کاست همان موضع حضرت امام(ره) است که میفرمودند «ما تا آخر ایستادهایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد». (صحیفه امام، ج19، ص94). خُب، آمریکا اگر
-بر فرض محال- توبه بکند و از ظلم کردن دست بردارد، دیگر آمریکای امروز نیست. مسئله مورد نزاع و درگیری ایران و آمریکا هم که بر سر خاک آمریکا و یا مردم آن نبوده و نیست، بلکه «خوی استکباری آمریکا» و جنایات بیشمارش در سراسر جهان، علت و عامل تنازع و تخاصم است که اگر از میان برداشته شود زمینه و علتی برای ادامه دشمنی باقی نمیماند.»
?روزنامه کیهان امروز به ماجرای کشته شدن یک کودک هشت ساله در استادیوم آزادی هم واکنش نشان داده و آن را دلیلی بر رها بودن ساختار ورزش در کشور دانسته و مدیریت سلطانیفر را به شدت نقد کرده است:«وقتی اداره ورزش به دست غیر ورزشیها میافتد یعنی آنکه ورزش را جدی نگرفته ایم. زمانی که پست مدیریت به عنوان پیشکشی به نزدیکان، اقوام خونی یا خویشاوندان سیاسی و باندی تعارف میشود؛ نه به استخوان خرد کردههای ورزش، یعنی که اصل ورزش و پیشرفت آن برایمان مهم نیست. بی تعارف ورزش ما در بسیاری از بخشها به حال خود رهاست و برخی افراد که به اسم مسئول و مدیر به ویژه در ردههای بالای مدیریتی صاحب پست و عنوانهای حساس هستند، آنقدر که به فکر مسایل سیاسی، حزبی و یا حتی مشغلههای شخصی (مثلا ایجاد باغ وحش آن هم با آوردن نادرترین گونههای حیوانی! و…) هستند به فکر ورزش نیستند.»
?پروانه سلحشوری نماینده تهران این روزها بیش از همه تحت فشار رسانهها و جریانهای دلواپس قرار گرفته است. او در نشستی پیرامون صلح و دموکراسی گفته «در ایران بارها و بارها شنیدهایم که برخی میگویند ایران به یک رضاخان احتیاج دارد. منظور مردم از رضاخان، وجه استبدادی او و نه کارهایی است که انجام داده است؛ آنها میگویند که یک رضاخان باید بیاید و با روحیه استبدادیاش اوضاع را درست کند… ما ایرانیها اینطور هستیم و پذیرای دموکراسی نیستیم و به نظر من برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک احتیاج به زمان داریم…»
?اما جوان از کنار این حرفها نگذشته و نوشته است:«پروانه سلحشوری که با رأی مردم یعنی یک مسیر دموکراتیک، انتخاب شده تا برای حل مشکلات همین مردم تلاش کند، در حالی میگوید مردم پذیرایی دموکراسی نیستند که راه حل خود او برای حل مشکل سادهای همچون اختلاف نظرات پیرامون ورود بانوان به استادیومهای ورزشی، قیام و انقلاب به سبک مردم تونس بود! همین نظرات متناقض و همین پرداختن به امور سیاسی و جناحی و بیتوجهی به مشکلات مردم توسط کسانی که از مسیر دموکراسی به مقامی رسیدهاند، باعث شده تا برخی مردم در کلام دنبال استبداد رضاخانی بروند. مردمی که نشان دادهاند علاقه به استبداد رضاخانی را باید طعنهشان به عملکرد نامطلوب امثال پروانه سلحشوریها دانست که بله، اگر نتیجه دموکراسی امثال شما هستید، زنده باد استبداد رضاخانی!»
?روزنامه فرهیختگان که دیرتر از سایرین به موضوع انتقادات وحید جلیلی از یک عضو ارشد دفتر رهبری ورود کرده موضوع را رها نمیکند. امروز هم از دریچهای دیگر به این نتیجه رسیدهاند که کار وحید جلیلی اشتباه بود:«اشارات این مدیر فرهنگی یادداشتنویس، بیشتر شکل کنایی داشت و مبنای دقیقی هم برای ادعاهایش ارائه نشده بود و از همان اول میشد حدس زد شلختگی استدلالها در نقد عملکرد صداوسیما باعث شود جبههای از منتقدان مقابل او قرار بگیرند. ضمن اینکه در این فقره، جلیلی نقد به عملکرد مدیران سازمان را به جایی بیرون از سازمان کشانده بود و ماحصل این شکل انتقاد، چیزی نبود جز اینکه مدیران سیما که در سالهای اخیر زیر تیغ تند نقدها قرار داشتند، یک توجیه درست و درمان بیابند؛ همان چیزی که جلیلی هم میگفت ریشه همه ناکارآمدیهای نهتنها امروز، بلکه 26 سال گذشته سازمان عریض و طویل صداوسیما، جایی بیرون از این سیستم و درون بیت رهبری است. ماحصل چنین حاشیهسازیای که از شلختگی استدلال جلیلی شکل گرفته بود، نهتنها منجر به حواسپرتی نیروهای انقلاب نسبت به عملکرد مدیران سازمان صداوسیما شد بلکه تیغ منتقدان را هم کند کرد.»