برادر تاجزاده بیانیه شما امیدهای مرا زنده کرد
✍️رحيم قميشى
برادر تاجزاده عزیزم، سلام
من کسی بودم که برایتان نامه نوشتم، لطفا کاندید نشوید. من از صمیم دلم میخواستم در این عرصه نیایید جلو.
اما امروز که بیانیه حضورتان را خواندم، احساس کردم برگشتهام به همان روزهایی که به انقلاب افتخار میکردم!
احساس کردم برگشتهام به روزهایی که اگر فرزندانم سرزنشم میکردند چرا انقلاب کردید، خجالت نکشم و نگویم اشتباه کردیم.
بیانیه شما امیدهای مرا زنده کرد.
شما تایید صلاحیت بشوید و بتوانید بر بیانیهتان پایدار بمانید چرا پیشرفت نکنیم.
وقتی کسی با صدای بلند بگوید میخواهم صدای جوانان به خاک افتادهای باشم که صدایشان شنیده نشد.
وقتی کسی بگوید میخواهم قانون اساسی را اصلاح کنم. بندهای فراموش شدهاش در رابطه با حقوق مردم را احیا کنم.
وقتی کسی بگوید میخواهم کمک کنم همه مسئولان عالی هم موظف به پاسخگویی مسئولیتشان باشند.
کسی میگوید نمیشود رهبری مادامالعمر باشد.
میگوید میخواهم بیایم تا نظامیان از عرصه سیاست و اقتصاد رانده شوند.
میگوید من میخواهم با آمریکا تنشزدایی کنم و رابطه مثبت و متعادلی با آن کشور برقرار کنم.
و میگوید «میآیم برای دموکراسی در ایران، صلح در منطقه و تعامل با جهان.
میآیم برای گفتوگو، برای تفاهم، برای آشتی» به خودم افتخار میکنم.
اینکه میتوانم به کسی رأی بدهم که همان حرفهای انقلابیون بیصدا و گوشه گرفته را میزند.
مگر نه انتخابات پر شور میخواهند؟
من که شک ندارم حتی با حضور شما باز هم درصد زیادی از مردم سختی کشیده با صندوقهای رأی قهر میمانند و به آنها حق میدهم، اما حداقلی از مبارزه واقعی و شور حقیقی پدید میآید.
برای ما که هنوز امید به بهبود داریم…
برادر تاجزاده سختی کشیده، شجاع، متفکر و ایثارگرم
نظام اگر میخواهد به اصول انقلابش پایبند بماند، چرا شما را تایید صلاحیت نکند!؟
نظامی که به فهم مردمش ایمان دارد چرا شما را رد کند؟
نظامی که خود را وارث علی (ع) و اسلامی میداند چرا بخواهد از انتخاب مردم فرار کند؟
مگر امام نگفته بود اگر روزی مردم بدِ خودشان را هم بخواهند، به ما چه که جلوی آنها را بگیریم و انتخابمان را به آنها تحمیل کنیم!
مگر شعار اصلی ما در انقلابی که بیشترش از دست رفت “آزادی” نبود.
حالا که آمدید لطفا با صلابت بمانید.
شما به همه انقلابیون قدیمی دلسوخته روح میدهید. شما دوباره یادآوری میکنید این بود انقلاب ما…
ایران برای همه ایرانیها
قانون برای همه از بالا تا پایین
جلوگیری از چپاول سرمایهها
نوکری مردم نه به شعار، در عمل
دمیدن بارقه امید به همه ایرانیان دلسوز
سختی دارید
طعنهها خواهید شنید
نامهربانیها خواهید دید
اما بهخاطر مردم، بخاطر ایدههای خوبتان
محکم بایستید
تایید صلاحیتتان با ما!!
شاید این آخرین شانس نظام باشد برای اصلاح از درون، تغییر وضع کشور بدون شورش، بدون خرابی، بدون دخالت خارجی
امیدوارم که این حضورتان را قدر بدانند.
===
تاج زاده چرا کاندید شد؟
✍️امير دها
تاج زاده که بخوبی با ساختار جمهوری اسلامی آشناست و باید ها و نباید ها و محدوده های ممنوعه آنرا بخوبی می شناسد؛ چه شد که با چنین برنامه رادیکالی پا به این میدان مین گذاری شده نهاده است؟ علت ورود او به کارزار انتخابات رژیم میتواند بر اساس یکی از فرضیه های زیر باشد:
الف ) سناریوی رژیم است برای گرم کردن بازار انتخابات
ب ) اجماع اصلاح طلبان است برای معرفی یک کاندیدای تند رو با شانس رای آوری بالاتر
ج ) پس از رایزنی با طیف محدودی از اصلاح طلبها و با ابتکار شخصی خودش به میدان آمده است
با توجه به مفاد نسبتا رادیکال و پر حاشیه ی بیانیه اش و مطالباتی را که بعنوان برنامه خود اعلام کرده، فرض الف (یعنی سناریوی رژیم) و به احتمال قریب به یقین فرض ب (اجماع اصلاح طلبان) نیز نمیتواند واقعی باشد. نه رژیم دارای چنان ظرفیتی است که حتی کاندیدای نمایشی بتواند اینچنین خطوط قرمز نظام را در هم بریزد و نه اصلاح طلبانی که در همه سالیان گذشته در تمنای لطف و عنایت هسته مرکزی قدرت بوده اند اینجنین منافع همکاسه گی اکنون و آینده خود را در معرض ریسک رنجیدگی ولایت قرار میدهند.
از این رو محتملتر این است که آقای تاج زاده به ابتکار خود وارد این بازی شده است. با این احتساب که او خود را النهایه برنده این میدان میداند. قطعا او میداند که از صافی شورای نگهبان عبور نخواهد کرد؛ و نیز میداند که با فرض اینکه به دلیل هر سیاستی و از جمله اینکه رژیم بخواهد شمار بیشتری را به صحنه انتخابات بکشاند ؛ صلاحیت او را نیز تایید کنند؛ هنگام شمارش آرا؛ پیروز انتخابات کسی خواهد بود که از پیش مقدر شده است. اینها همه چیزی نیست که آقای تاج زاده از آن بیخبر باشد و یا در محاسبات خود منظور نکرده باشد. از این رو به گمان من ایشان برای اهداف زیر پا به میدان گذاشته است:
الف ) اعاده حیثیت و جلب اعتماد پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان که بویژه طی سالهای اخیر به شدت ضربه خورده و ریزش داشته است
ب ) استفاده از موقعیت ویژه انتخاباتی برای معرفی شخص خود بعنوان اصلاح طلبی شجاع ( برای فرصتهای آتی )
ج ) به چالش کشیدن گفتمان انتخاباتی کاندیدهای اصولگرا (که در عمل به بی اعتبارتر شدن آنها و مقبولیت اجتماعی بیشتر جناح اصلاح طلب می انجامد)
د ) ایجاد شکاف و تردید در میان نیروهای خواهان گذار از جمهوری اسلامی و جذب جریانات مردد به جبهه اصلاح طلبان کمی رادیکالتر ،( در تقابل با کارزار نه به جمهوری اسلامی)
با توجه به موارد فوق، آقای تاج زاده بر این گمان است که فرصتی طلایی در اختیار او و همفکرانش قرار دارد و با این اقدام، آنها تنها برنده ی استراتژیک این بازی برای فرصتهای آینده خواهند بود. اما اینکه این انتظار و امید آنها چقدر امکان تحقق بیابد را، زمان مشخص خواهد کرد.
===
مصطفی تاجزاده بعد از رد صلاحیت چه خواهد کرد؟
✍️عليرضا خوشبخت
مصطفی تاجزاده امروز نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد. طبیعی است که به بلافاصله بعد از صدور بیانیه رسمی اعلام نامزدی او بحث و گفتگوها در مورد این اقدام و سرانجام آن بالا گرفت.
به نظر در میان نیروهای سیاسی دو دیدگاه کلی در مورد نامزدی تاجزاده وجود دارد. یک دیدگاه از آن کسانی است که به ساختار نهادی و رسمی اصلاحطلبی وفادارند. این گروه که بسیاری از آنها از نامزدی تاجزاده استقبال کردهاند معتقدند که این نامزدی باید در درون سازوکارهای رسمی اصلاحطلبان و نهاد اجماع ساز (ناسا) بررسی شود. به نظر میرسد که آنها معتقدند که تاجزاده بعد از رد صلاحیت احتمالی باید از نامزد اجماعی اصلاحطلبان حمایت کند.
گروه دوم اما دقیقا از این مسئله بیمناک هستند. از نظر آنها هر نوع حمایت تاجزاده بعد از رد صلاحیت و از نامزد اجماعی اصلاحطلبان، به از میان رفتن سرمایه اجتماعی او منجر خواهد شد و آسیبی جدی به حیثیت فردی او به عنوان یک نیروی سیاسی و حامیانش وارد میآورد.
عمده بحثها در فضای مجازی تا به حال حول همین مسئله بوده است و دو طرف آشکار و پنهان مشغول نقد و جدل با یکدیگرند.
من معتقدم که احتمالا 5 عامل در تصمیمگیری تاجزاده بعد از رد صلاحیت در انتخابات موثر خواهد بود:
نوع مواجه اصلاحطلبان با نامزدی تاجزاده: بسیاری معتقدند که تاجزاده باید تکلیف خود را با اصلاحطلبان روشن کند. در حالی که من معتقدم که این اصلاحطلبان هستند که باید تصمیم خود را بگیرند. اگر احزاب اصلاح طلب و ناسا تاجزاده را به عنوان یکی از نامزدهای اجماعی خود انتخاب و اعلام کنند نشان دادهاند که در درون این جبهه در مورد شعارها و برنامههای تاجزاده همدلی و همراهی وجود دارد و آنها در شرایط ایدهآل پیگیر چنین شعارها و برنامههایی خواهند بود. اما اگر چنین اتفاقی نیفتد ساختار و سازمان رسمی اصلاحطلبی رسما راه خود را از این شعارها و برنامهها جدا خواهد کرد.
نوع مواجه نظام سیاسی با نامزدی تاجزاده: منظورم از این بند تایید صلاحیت تاجزاده نیست. روشن است که به نظر من این اتفاق رخ نخواهد داد و او رد صلاحیت خواهد شد. با این حال مهم است که حاکمیت چه نامزدهایی از اصلاحطلبان را تایید صلاحیت خواهد کرد و چه کسانی را در صحنه باقی خواهد گذاشت. احتمالا جایگاه و هویت سیاسی این افراد باید در تصمیم تاجزاده موثر باشد.
نقشه راه تاجزاده: مصطفی تاجزاده در بیانیه تنها شعارهای اصلی خود را اعلام کرده است. مهمترین سوال افکار عمومی و گروههای سیاسی از او این خواهد بود که او حتی اگر تایید صلاحیت شود، چگونه قصد دارد به این شعارها جامه عمل بپوشاند؟ احتمالا در روزهای آینده او در معرض این پرسشها قرار خواهد گرفت و پاسخهایی ارایه میکند که نقشه راه استراتژیک او در صورت پیروزی را مشخص میکند. این نقشه راه میتواند سنگ محکی برای قضاوت در مورد نامزدهای تایید صلاحیت شده در انتخابات باشد.
انتخاب نامزدهای اصلاحطلب: متغیر چهارم باز هم نوع عملکرد اصلاحطلبان در گزینش نامزدهای اجماعی است. احتمالا بیش از یک نامزد اجماعی از سازوکار ناسا بیرون خواهد آمد. این که این افراد چه کسانی باشند و آیا حداقلی از تعهد به اصلاحطلبی در معنای مورد نظر تاجزاده و حامیانش را دارد یا نه و سوابق و هویت و پایگاه اجتماعی چگونه است؛ عامل موثر دیگری است.
پنجمین متغیر اما مهمترین متغیر است و آن واکنش بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و ارزیابی و قضاوت آنها بعد از رد صلاحیت تاجزاده است. این امر در ایام پرشتاب نزدیک به انتخابات نمایان خواهد شد. در غیاب ابزارها و امکانات دقیق نظرسنجی احتمالا رسیدن به یقینی در مورد نظر حامیان تاجزاده در مورد حمایت یا عدم حمایت از نامزد اصلاحطلب دیگری دشوار است. با این حال فضای شبکههای اجتماعی، ارتباطات رو در روی بدنه سیاسی و اجتماعی و … شمایی از وضعیت را ترسیم و قضاوت را تا حدی ممکن مینماید. قضاوتی که احتمالا بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود.
این متغیر مهمترین متغیر است که تاجزاده باید در هر تصمیمی مورد نظر قرار دهد. به خصوص آن که به نظر مهمترین دلیل نامزدی او در انتخابات جلب مجدد اعتماد بدنه اجتماعی و نوعی نوزایی هویتی در جریان اصلاحات بوده است. اگر قرار باشد که تصمیم او به این اعتماد ضربهای بزند؛ به ضد خود مبدل میشود.
به گمان من مورد آخر باید به عنوان اصلیترین عامل در نظر گرفته شود؛ زیرا اصلاحطلبی دموکراسیخواه تنها زمانی که ریشه در بدنه اجتماعی داشته باشد؛ میتواند به آینده امیدوار بماند و تا «ریشه در آب است؛ امید ثمری هست!»
===
آیا وعده های انتخاباتی تاجزاده، عملی و اخلاقی است؟
✍️حمیدرضا حسینی
می گویند تاجزاده در بیانیه انتخاباتی اش، وعده هایی داده که تحقق آنها خارج از حیطه اختیارات رییس جمهور است؛ وعده هایی همچون تکثر صدا و سیما و حذف نظارت استصوابی و … . پس آنچه او می گوید اساسا عملی نیست و صرفا یک سری شعار است برای جلب آراء و این کار غیر اخلاقی است.
چنین استدلالی نادرست است. آنچه تاجزاده می گوید، هم عملی است و اخلاقی. تاجزاده می گوید، در صورتی که رای بیاورد، مطالباتی را که در طول دوران نامزدی انتخابات مطرح کرده است را، به عنوان رییس جمهور و به نمایندگی از ملت از سایر نهادهای حکومتی پی گیری خواهد کرد.
اگر یک نامزد انتخاباتی مطالبات شفاف و مشخصی را در دوران کاندیداتوری اش مطرح نماید و سپس با پشتوانه همه جانبه ملت و با رای اکثریت ملت، کرسی ریاست جمهوری را بدست آورد، حتی اگر آن مطالبات خارج از حوزه ریاست او باشد، او می تواند و حق دارد که آنها را از سایر اجزای حاکمیت بخواهد و به دلیل پشتوانه محکم مردمی و طرح شفاف مطالبات قبل از انتخاب شدن، سایر نهادها ناچار خواهند بود که به این مطالبات تن بدهند.
به نظر می رسد موفقیت تحقق این مطالبات به سه چیز بستگی دارد، اولا این مطالبات مشخص و شفاف در دوران تبلیغات انتخاباتی طرح شوند،
ثانیا مردم به صورت همه جانبه از کاندیدای ریاست جمهوری ای که چنین مطالباتی را طرح کرده است، حمایت کنند،
و ثالثا، رییس جمهور منتخب متعهد باشد که چنین مطالباتی را از سایر نهادها بخواهد.
سابقه تعهد تاجزاده و زندگی سیاسی او نشان دهنده آن است که شرط سوم قطعا تحقق خواهد یافت و او که هفت سال صرفا به خاطر آرمان هایش زندان کشیده است، کسی نیست که وعده هایش را فراموش کند. شرط اول نیز در حال تحقق است و او دارد چنین مطالباتی را از همین الان شفاف و مشخص مطرح می کند. می ماند شرط دوم که همان حمایت های مردمی است.
ضمن این که تاجزاده می تواند از همین الان شفاف بگوید که در صورت عدم تحقق مطالبات، به عنوان منتخب مردم با مردم سخن خواهد گفت و در صورت عدم تحقق مطالبات، از قدرت کناره خواهد گرفت.
بنابراین وعده های انتخاباتی تاجزاده، هم عملی است و هم اخلاقی و تحقق آن به حمایت همه جانبه مردمی وسایر اصلاح طلبان و نه میل و اراده سایر نهاد های قدرت احتیاج دارد. تاجزاده، با این نحوه ورود به صحنه انتخابات، ظاهرا توپ را در زمین سایر اصلاح طلبان و ما رای دهندگان انداخته است و این ما هستیم که با حمایت از او می توانیم صحنه را عوض کنیم.
تاجزاده اگر توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شود، معنایش این است که یک تحول بزرگ در اوضاع ایران روی خواهد داد. اگر رد صلاحیت هم بشود، نامزدی او برای انتخابات فرصتی است که طرح اصلاحات ساختاری به صورت یک مطالبه نهادینه در کشور در خواهد آمد.
تاجزاده صدای ماست، تا مطالباتمان در کشور نهادینه شود و این مطالبات یا توسط خود او و یا در آینده ای نه چندان دور، توسط دیگران محقق خواهد شد.
از تاجزاده حمایت کنیم که خیر همه، حتی کسانی که با او همفکر نیستند، در این حمایت همه جانبه است.
===
نظام و ملت بر سر دوراهی
✍️حسين ارغوانى
با ناامیدی مردم از دولت تدبیر و امید و از اصلاح طلبان و از اصلاح نظام از طریق انتخابات اکنون اکثریت ملت ایران تصمیم به تحریم انتخابات ۱۴۰۰ گرفته اند و اقناع انان به شرکت در انتخابات در این دوره یک دلیل محکم و انگیزه قوی و نشانه اشکار دال بر بروز تغییر و تحولی معنادار در رفتار رهبر و نظام و اصلاح طلبان می طلبد. کاندیداتوری تاجزاده و تایید صلاحیت او می تواند همان تحول معنادار باشد که همگان منتظر وقوع آن هستند.
اعلام کاندیداتوری تاجزاده اینک نظام را بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز و آزمون بزرگ و تاریخی قرار داده است و باید امیدوار بود که نظام دوباره اشتباهات قبلی را تکرار نکند و از این آزمون خطیر موقق و سربلند بیرون آید و تجربه تلخ انتخابات ۹۲ با رد صلاحیت هاشمی و انتخابات ۸۸ با ایجاد شبهه تقلب در انتخابات را دوباره تکرار نکند زیراکه این آخرین اشتباه و اخرین فرصت اصلاح نظام است.
فرض محال که محال نیست. بر فرض محال در صورت تایید صلاحیت تاجزاده، از ان پس این اصلاح طلبان و ملت ایران هستند که در برابر آزمونی سخت و بزرگ قرار خواهند گرفت و باید امیدوار بود که انان هم از این ازمون موفق و سربلند بیرون بیایند و تجربه تلخ انتخابات ۸۴ را با اشتباه تاکتیکی تعدد کاندیداهای اصلاح طلب و انتخاب اشتباه مردم و یا تجربه تلخ انتخابات ۹۸ با تحریم انتخابات را دوباره تکرار نکنند که در اینصورت باید برای همیشه فاتحه ایران را خواند و با سیاست وداع کرد.
انتخابات خرداد ماه یک فرصت سرنوشت ساز و ازمون بزرگ در برابر نظام و ملت ایران است. من به عشق ایران و به امید رهایی ان از چنگال استبداد دینی و نجات آن از خطر جنگ و فروپاشی و تجزیه و به امید انجام اصلاحات ساختاری به مصطفی تاجزاده رای می دهم و در صورت عدم تایید صلاحیت وی به هیچکس دیگری رای نخواهم داد.
انتخاب با شخص رهبر است. تاجزاده با اعلام کاندیداتوری خود در واقع توپ را به زمین رهبری انداخته است. رهبری که همواره ملتش را در برابر انتخاب بین بد و بدتر قرار داده ، اینک با اعلام کاندیداتوری تاجزاده خود در برابر انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته است. او خبط بزرگی کرد که مانع کاندیداتوری سید حسن خمینی شد. والخیر في ما وقع. زیرا او رقیبی بی خطر و شانس انتخاب شدنش بسیار اندک بود. اما با اعلام کاندیداتوری تاجزاده اکنون رهبر وارد چالشی به مراتب بزرگتر شده است. زیرا مصطفای عزیز به عشق ایران خود را برای قربانی شدن جلو انداخته و نه به عشق رییس جمهور تشریفاتی و تدارکاتچی شدن و استمرار طلبی و عافیت طلبی و قدرت طلبی و ثروت اندوزی.
بر فرض محال اگر او تایید صلاحیت و انتخاب شود راه اصلاحات ساختاری هموار خواهد شد ولی هرگز از او انتظار معجزه نباید داشت مگر با همراهی و همدلی عموم ملت و مردمی که او را انتخاب کرده اند و لذا راهی سخت و دشوار در پیش است که ادامه ان نیازمند شجاعت و از خودگذشتگی همگان است. و چنانچه او تایید صلاحیت نشود در اینصورت حجت بر همگان تمام خواهد شد و دلیلی برای شرکت در انتخابات و انتخاب مجدد یک رئیس جمهور تدارکاتچی و بی اختیار وجود ندارد و اکثریت ملت انتخابات فرمایشی و بی معنی را تحریم خواهند کرد. و فرصت اصلاح نظام به روش مدنی و مسالمت امیز به پایان خواهد رسید و نظام وارد فاز فروپاشی خواهد شد و گام دوم انقلاب را هرگز نخواهد دید.
تاجزاده با اعلام کاندیداتوری خود در واقع نظام و مردم ایران را در برابر یک آزمون سخت و دوراهی سرنوشت ساز انتخاب بین بقا یا فنا قرار داده است.
===
کاندیدای حداکثری برای نیمه گمشده اصلاحطلبی
✍️عماد بهاور
انتخابات پیش از آنکه «انتخابات» باشد، فضایی برای شکلدهی به یک کنش جمعی معنادار و هدفمند است. از این زاویه، چنانچه بارها گفته شده است، حضور و مشارکت در فرآیند انتخابات، لزوماً ربطی به رای دادن یا ندادن در روز انتخابات ندارد.
میتوان اهدافی غیر از ورود به قدرت و کسب کرسیهای انتخاباتی تعریف و برای رسیدن به آنها تلاش کرد. حال در نهایت هم اگر امکان شکلگیری «انتخابات» فرآهم شد، میتوان نتیجه انتخابات را به نتایج و دستاوردهای کنش جمعی نزدیک کرد.
دکتر مصطفی تاجزاده به خوبی از این امکان کنشگری آگاه است. او میداند در فضای انتخابات امکان ظرفیتسازی و آگاهیبخشی هم در میان نیروهای حاکمیت و هم در میان نیروهای اجتماعی بسیار بیشتر است. انتخابات راهی برای تغییر مسالمتآمیز در ساخت حقیقی و حقوقی قدرت به شمار میرود، اما پیش از آن، فضای انتخاباتی امکانی برای «ظرفیتسازی برای تغییر» است که اگر درست مدیریت نشود، تغییری هم به معنای واقعی آن رخ نخواهد داد. محافظهکارانی که تغییر را برنمیتابند، هم نگران نتایج انتخابات هستند و هم نگران تاثیر کنشهای انتخاباتی بر نیروهای حاکمیت و نیروهای اجتماعی.
تاجزاده شاید چند گام جلوتر از دیگران گام بردارد، اما تکرو نیست؛ شاید بهترین صفتی که بشود به او نسبت داد «خط شکن» باشد.
خط شکن، ریسک میکند و هزینه میدهد اما فضا میسازد، سپر دیگران میشود و مسیر را برای حرکت رو به جلو باز می کند. او به تنهایی و مستقل حرکت میکند اما با نیروهای پشت سر خود هماهنگ است و از آنها بیش از حد معین فاصله نمیگیرد. او مرز و آستانه تحمل طرفین را در برخورد با یکدیگر به نقطه دیگری منتقل میکند.
بنابراین، حضور تاجزاده فارغ از اینکه مشارکت یا عدم مشارکت (یا تحریم) را هدف قرار داده باشد، معطوف به بازیسازی، ظرفیتسازی و آگاهیبخشی در عرصه سیاسی است.
او با هسته سخت اصلاحات هماهنگ است و همفکری میکند و لذا برخلاف نظر برخی، کاندیداتوری او نمیتواند با هدف تقابل با جبهه اصلاحات یا برهم زدن کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان یا موازی سازی و انشعاب در جبهه اصلاحات انجام گرفته باشد. حتی قرار نیست فرآیندهای اجماعسازی را که اصلاحطلبان پس از تجریه چند ساله به آنها رسیدهاند، نادیده بگیرد یا تغییر دهد.
در سالهای اخیر جریان اصلاحطلبی در فعالیتهای بخش دولتمحور آن خلاصه شده است و زمزمههایی شکل گرفته که اصلاحات را در واقع نوعی از بهبودخواهی در ساخت سیاسی فعلی تعریف میکند. هرآنچه در تعریف رفرمیسم به معنای انجام اصلاحات ساختاری و نهادی به نفع دموکراسی، تکثر و رفع انحصار، مد نظر فعالین سیاسی دموکراسیخواه بوده، اکنون از سوی نیروهای دولت محور جبهه اصلاحات به محاق رفته است.
اصلاحات دولتمحور بخش ضروری و انکارناپدیر پروژه دموکراتیزایسون است اما همه آن نیست. نیمه دیگر اما، اصلاحات جامعهمحور است که بدون وجود آن، دستاوردهای مقطعی دولتمردان اصلاحات نیز دوامی نخواهد داشت. بسیج اجتماعی، تقویت جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی و توانمندسازی جامعه، منابع قدرتی در دستان اصلاحطلبان قرار میدهد که بتوانند اصلاحات نهادی از درون حاکمیت را نیز پیش برده و مدیریت کنند.
این بخش دوم اصلاحات بدون متولی مانده است و فعالین آن به حاشیه رفتهاند. حضور تاجزاده از آن رو اهمیت دارد که این نیمه گمشده یا فراموششده اصلاحطلبی را نمایندگی میکند و جلوی فروکاستن اصلاحطلبی به بهبودخواهی را میگیرد.
تاجزاده شاید در مهندسی انتخابات و در فرآیند نظارت استصوابی رد صلاحیت شود، اما حضور او در حقیقت، بازی مهندسی کردن جریانهای سیاسی به نفع محافظهکاری و پیشروی اقتدارگرایی را برهم میزند. جریان اصلاحات، بدون وجود اصلاحطلبان پیشرو و دموکراسیخواه بیشتر زائدهای (هرچند توسعهگرا و عقل گرا) بر جریان محافظهکاری خواهد بود.
تداوم این روند حتی به ظهور اصلاحطلبان ساختگی و مصنوعی خواهد انجامید که فقط در بخشی از بدنه بروکراتیک نظام سیاسی تعریف میشوند.
تاجزاده به عنوان کاندیدایی حداکثری و گفتمانی، این روند انحرافی و مدیریت شده را به چالش خواهد کشید.
===
تاجزاده و ضرورت شفاف سازى قبل از اعلام نتایج تائید صلاحیتها!
✍️عادل عبيات
در خلاء و نبود یک اپوزیسیون منسجم و آلترناتیو جدی برای جمهوری اسلامی، قطعا هر کنشگر فعالی که به سکون و ایستایی اعتقاد ندارد، ناگزیر به سمت حداقل ها گرایش پیدا میکند.
آقای تاج زاده را نیز باید در این بخش از فعالان سیاسی داخل و اصلاحطلبان دسته بندی کرد. ایشان مشروطه خواهی است که خواهان ادغام نهاد رهبری و ریاست جمهوری هستند.
تاج زاده به هیچ عنوان به انفعال اعتقاد ندارد ، ایشان حتا در آن زمانی که در زندان بودند، با جسارت و در هر فرصت به نقد حاکمیت می پرداختند، روز بعد از آزادی از زندان که همگی ما حداقل انتظار داشتیم تا مدتی خاموش بمانند، لیک علاوه براینکه خاموش نشد بلکه با ادبیاتی تند و تیزتر به نقد خود نسبت به ساختار موجود ادامه دادند. در یکی از مصاحبه هایش نیز به جمهوری اسلامی با این شکل و ساختار نیز اظهار ناباوری کرده است.
لیک به دلیل تشتت و عدم نبود یک برنامه ی مشخص و منسجم از طرف اپوزسیون ایشان اعتراف میکنند که ناچارا تن به بازی در زمین حاکمیت و مدارا با آن میدهد. استدلال و توجیه ایشان هم نمیتواند دور از منطق باشد. امروز نیز بیانیه ایی را صادر میکنند که مدینه ی فاضله ایی را برای ایران رقم میزند. بیانیه ایی که تغییر ساختار جمهوری اسلامی به نفع ملت را هدف قرار داده است.
به اعتقاد بسیاری این بیانیه با همچین محتوایی میتواند آرمان بسیاری از فعالان سیاسی و جامعه که خواهان گذار قدم به قدم و بدون خشونت از یک نظام دینی دگم الیگارشی و غیر مسئول در برابر مطالبات ملت به سمت یک جامعه مردم سالار دمکراتیک برای تمام ایرانیان با انواع سبک زندگی و حقوق شهروندی باشد.
لیک با توجه به تجربه ی چهل و دو ساله ی ملت از حاکمیت جمهوری اسلامی با این قوانین شرعی و ساختار فاسد حاکم بر آن با جامعه ایی بر لبه ی پرتگاه ، آقای تاج زاده با استفاده از چه سازوکار و مکانیزم و ابزاری قصد اصلاح و غلبه بر این سیستم و احیای حقوق و مطالبات ملت را دارد؟
جامعه ی ما هیچ وقت به این اندازه نیاز به شفافیت نداشته است، چنانچه ایشان با ارکان نظام و هسته ی سخت قدرت در جهت پیش برد برنامه های خویش رایزنی داشته است ، باید برای ملت شفاف سازی کند تا بتواند رضایت بخش بزرگی از جامعه و حتا مخالفان را به حمایت از خویش جلب کند، چنانچه هم رایزنی نکرده است، بنابراین چه تضمینی وجود دارد که بتواند بخشی از برنامه ی خود را عملی سازد؟
امروز غریب به اکثر جامعه ی ایرانی به دلیل عملکردهای جمهوری اسلامی، فاز تحریم قاطع انتخابات را در دستور کار خود دارد و دلایل آن کاملا روشن است. آقای تاج زاده قبل از اعلام نتایج تائید صلاحیتها از طرف شورای نگهبان نسبت به رایزنی با خامنه ایی و یا تضمین برنامه ی خود موظف و مسئول به شفاف سازی هستند، در غیر اینصورت چنانچه شانه خالی کنند و آن را به بعد از تائید صلاحیتها موکول کنند، قطعا در آینده پاسخگو خواهند شد و احتمالا بسیار دیر…
===
تاج زاده چرا کاندید شد؟
✍️پروين كدورى
تاج زاده که بخوبی با ساختار جمهوری اسلامی آشناست و باید ها و نباید ها و محدوده های ممنوعه آنرا بخوبی می شناسد؛ چه شد که با چنین برنامه رادیکالی پا به این میدان مین گذاری شده نهاده است؟
علت ورود او به کارزار انتخابات رژیم میتواند بر اساس یکی از فرضیه های زیر باشد:
الف ) سناریوی رژیم است برای گرم کردن بازار انتخابات
ب ) اجماع اصلاح طلبان است برای معرفی یک کاندیدای تندرو با شانس رای آوری بالاتر
ج ) پس از رایزنی با طیف محدودی از اصلاح طلبها و با ابتکار شخصی خودش به میدان آمده است
با توجه به مفاد نسبتا رادیکال و پر حاشیه ی بیانیه اش و مطالباتی را که بعنوان برنامه خود اعلام کرده، فرض الف (یعنی سناریوی رژیم) و به احتمال قریب به یقین فرض ب (اجماع اصلاح طلبان) نیز نمیتواند واقعی باشد. نه رژیم دارای چنان ظرفیتی است که حتی کاندیدای نمایشی بتواند اینچنین خطوط قرمز نظام را در هم بریزد و نه اصلاح طلبانی که در همه سالیان گذشته در تمنای لطف و عنایت هسته مرکزی قدرت بوده اند اینجنین منافع همکاسه گی اکنون و آینده خود را در معرض ریسک رنجیدگی ولایت قرار میدهند.
از این رو محتملتر این است که آقای تاج زاده به ابتکار خود وارد این بازی شده است. با این احتساب که او خود را النهایه برنده این میدان میداند. قطعا او میداند که از صافی شورای نگهبان عبور نخواهد کرد؛ و نیز میداند که با فرض اینکه به دلیل هر سیاستی و از جمله اینکه رژیم بخواهد شمار بیشتری را به صحنه انتخابات بکشاند ؛ صلاحیت او را نیز تایید کنند؛ هنگام شمارش آرا؛ پیروز انتخابات کسی خواهد بود که از پیش مقدر شده است. اینها همه چیزی نیست که آقای تاج زاده از آن بیخبر باشد و یا در محاسبات خود منظور نکرده باشد.
از این رو به گمان من ایشان برای اهداف زیر پا به میدان گذاشته است:
الف ) اعاده حیثیت و جلب اعتماد پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان که بویژه طی سالهای اخیر به شدت ضربه خورده و ریزش داشته است
ب ) استفاده از موقعیت ویژه انتخاباتی برای معرفی شخص خود بعنوان اصلاح طلبی شجاع ( برای فرصتهای آتی )
ج ) به چالش کشیدن گفتمان انتخاباتی کاندیدهای اصولگرا (که در عمل به بی اعتبارتر شدن آنها و مقبولیت اجتماعی بیشتر جناح اصلاح طلب می انجامد)
د ) ایجاد شکاف و تردید در میان نیروهای خواهان گذار از جمهوری اسلامی و جذب جریانات مردد به جبهه اصلاح طلبان کمی رادیکالتر ،( در تقابل با کارزار نه به جمهوری اسلامی)
با توجه به موارد فوق، آقای تاج زاده بر این گمان است که فرصتی طلایی در اختیار او و همفکرانش قرار دارد و با این اقدام، آنها تنها برنده ی استراتژیک این بازی برای فرصتهای آینده خواهند بود.
اما اینکه این انتظار و امید آنها چقدر امکان تحقق بیابد را، زمان مشخص خواهد کرد.
===
چه شد که شما تصمیم گرفتید نامتان را ثبت کنید، نمیدانم ؟!
✍️نرگس کرباسچی
آقای تاجزادهی بزرگوار و نازنین سلام
پدرم (مهدى كرباسچى) از میان تمام مردان عرصهی سیاست، علاقه و ارادت خاصی به شما داشتند که این دلبستگی برمیگشت به زمانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنار آقای خاتمی، همکار بودید و منجر به رفاقت عمیق و عجیبی شد که تا همین اواخر نام «مصطفی» را با غرور و افتخار برزبان میآوردند و اذعان داشتند که انسانی از جنس شما، اینقدر ناب و پاک و دوستداشتنی و با سیاست و شجاع و متعهد و پر تلاش، به ندرت درمیان سیاسیون یافت میشود!
وقتی سالها را در انفرادی با زبان روزه میگذراندید، بیشک پدرم یکی از دغدغهمند ترین و نگران ترین برای احوال و روزگار شما بودند.
رفتار و گفتار و نوع اعتراضتان بر بی عدالتیِ حاکم را دلیلی بر محکم و مستدل بودن موضع شما و سرخم نکردن جلوی ظلم و جور بیان میکردند، گاهی هم انتقاداتی داشتند که اغلب با خودتان مطرح میکردند.
از کلام و تعاریف پدرم بود که شما را شناختم و من نیز در شمارِ طرفداران شخصیت والای انسانی شما قرار گرفتم و سال ۹۶ به پیشنهاد شما همراه دوستان حزب اتحاد شدم و برای آقای روحانی رأی جمع کردیم !
هرجا سخنرانی داشتید حاضر میشدم تا کلمهای و نکتهای از سخنانتان را از دست نداده باشم.
دو سال پیش و انتخابات مجلس بود که شما طیِ نامه هایی به روند نظارت استصوابی اعتراض خود را بیان داشتید و راه حل ارائه کردید ولی طبق روال معمول گوش شنوایی نبود.
شما هم انتخابات را تحریم کردید که از نظر ما درست ترین کار ممکن بود.
اما امسال چه شد که شما تصمیم گرفتید نامتان را ثبت کنید، نمیدانم ؟!
ولی از نظر او که حتی دادگاهی برای رسیدگی به شکایاتی که شما علیه ش مطرح کردید تشکیل نشد، شما قطعاً و یقیناً صلاحیت ندارید!
و از آنجا که نظرِ از ما بهتران «فقط» اهمیت دارد ، شما به عرصهی انتخابات وارد نمیشوید که این مسئله بر خودتان و همگان روشن است! و باز هم بر ناعادلانه بودنِ انتخابات و انتصابات و بقیهی ماجرا صحّه میگذارد!
با توجه به شناختی که ما از «آقا مصطفای تاجزاده» داریم، گفتار و رفتاری غیر از آنچه تعهد به خیرخواهی، مصلحت اندیشی، تلاش برای ایجاد فضای سالم و مشارکت مردم در مسائل کشور باشد و قدمی جز در راستای منافع ملی و اصلاح امور برنمیدارد!
پس من، بازهم مثل گذشته و همیشه، بی آنکه بپرسم چه توجیهی پشت این عمل است، حمایتتان میکنم و به شما ایمان دارم .
جای پدرم خالی است
…و من الله توفیق
===
هدف تاجزاده از کاندیدا شدن برای انتخابات ریاستجمهوری چیست؟
✍️مهدی عربشاهی
تاجزاده را باید مرد حضورهای بدموقع دانست. بار قبلی که او کاندیدای انتخابات شورای شهر تهران شد زمانی بود که مردم تصمیم خود را برای عدم شرکت در انتخابات گرفته بودند و تاجزاده کمتر از ۱۰۰ هزار نفر در شهر میلیونی تهران رای آورد. این بار هم تاجزاده در سردترین فضای انتخاباتی ممکن اعلام حضور کرده است.
اما حضور او برای چیست؟
1 _ نخستین و قویترین احتمال در مورد حضور تاجزاده این است که به عنوان یخشکن و برای گرم کردن تنور سرد انتخابات ۱۴۰۰ به میدان آمده است. انتخاباتی که حدود ۵۰ روز به برگزاری آن مانده اما کمترین نشانهای از تحرک انتخاباتی جامعه مشاهده نمیشود.
2 _ احتمال دیگر در مورد تاجزاده این است که هدف اصلی تاجزاده کاندیدا شدن با هدف رییسجمهور شدن نیست، بلکه او آمده تا پس از ردصلاحیت تقریبا محتوم به نفع کاندیدای نهایی اصلاحطلبان موضع بگیرد و بتواند تا حدی برای او حمایت اجتماعی ایجاد کند.
3 _ پایگاه اجتماعی مورد نظر اصلاحطلبان از دی ۹۶ و آبان ۹۸ ریزش گستردهای داشته و بخش زیادی از کسانی که پیش از این از سر اجبار و نداشتن کاندیدای مطلوب به اصلاحطلبان رای میدادند؛ با آزمودن چندباره اصلاحطلبان و ناامیدی از آنها به سمت ایده “تغییر نظام” و همراهی با اپوزیسیون تمایل پیدا کردهاند. تاجزاده شاید با طرح ایدههای رادیکال اما بدون پشتوانه هدفش جلب نظر دوباره این پایگاه اجتماعی است تا بیش از این ریزش نکنند.
4 _ یک هدف احتمالی دیگر تاجزاده این است که بر بازیهای درونی اصلاحطلبان تاثیر بگذارد و آنها را به سمتی سوق دهد که در انتخاب کاندیدای نهایی خود به گزینههایی که بیشتر مدنظر تاجزاده و نزدیکان او هستند روی بیاورند.
فارغ از همه اما و اگرها آنچه که مصطفی تاجزاده باید در این مرحله پاسخ بدهد این است که برنامهاش برای بعد از ردصلاحیت چیست و گام بعدی او چه خواهد بود. تا زمانی که تاجزاده به این سوال پاسخ ندهد اعتماد هیچ کسی را برنخواهد انگیخت.