- احمد گنجی/ منبع: کانال تلگرامی تحلیل زمانه
تحولات این روزهای عراق و لبنان حاوی نکات و واقعیت های تلخ و در عین حال عبرت آموزی است که نتیجه آن میتواند به خیلی از باورها و شیوه های منسوخ حکمرانی در این منطقه از جهان پایان دهد.
این نکات عبارتند از:
- خیزش مردمی و برگزاری یک تجمع بسیار بزرگ، دیگر نیازمند وجود یک حزب و یا سازماندهی بسیار پیچیده نیست بلکه فقط کافی است مردم از طریق شبکه های اجتماعی با هم توافق کنند که کار بزرگی انجام دهند و همین کافی است که چنین تجمعاتی شکل بگیرد و آنقدر بزرگ و قوی شود که دیگر کنترل آن از دست حکومت خارج شود.
- وقتی چنین تجمعاتی شکل می گیرد، سیستم سیاسی و حتی امنیتی یک کشور دیگر با یک چالش روبرو نیست بلکه آنچنان آچمز میشود که هیچ کاری جز تسلیم در برابر خواست عمومی ندارد.
- وجود حکومت های برآمده از سیستم های فرقه ای، قومی، نژادی و حتی دینی و مذهبی در جهان جدید کارآیی خود را از دست داده و دیگر پذیرفته نیست که در قرن بیست و یک کشوری بر اساس تقسیمات نژادی ویا مذهبی و دینی اداره گردد. موضوعی که امروز در لبنان و عراق امتحان خود را پس داده و نتیجه آن مردودی محض بوده است.
- قشر جوان و تحصیل کرده و مسلح به ابزارهای ارتباطی روز و آگاه به تحولات جهان اگر به نیازهای شان پاسخ صحیح داده نشود، تبدیل میشوند به لشکر گرسنگان و بیکاران که قادرند طی چند روز کل سیستم بوروکراتیک به ظاهر قدرتمند کشور را ناکار و نابود نمایند. ندیدن این قدرت خفته در جامعه و بی اعتنایی به این نیروی عظیم میتواند پیامدهای ناگوار برای هر حکومتی به دنبال داشته باشد.
- نحوه برخورد نیروهای نظامی و امنیتی با خواست مردم در لبنان و عراق بیانگر دو نگاه کاملاً متفاوت حاکم بر این نیروها است. همانقدر که ارتش و نیروهای امنیتی در لبنان نمره قبولی گرفته اند، نیروهای نظامی و امنیتی عراق نمره مردودی گرفته اند. تفاوت این دو نوع برخورد دقیقا ریشه در سیاست زدگی و مذهب زدگی نیروهای نظامی و امنیتی در عراق و پرهیز از سیاست زدگی و مذهب گرایی در نیروهای نظامی و امنیتی لبنان دارد. کافی است بدانیم طی مدت تقریبا مشابه، نا آرامی درعراق بیش از 200 کشته داشت ولی در لبنان تا این لحظه حتی یک نفر هم کشته نشد.
- ربط دادن خیزش های عمومی و مردمی به قدرت ها و کشورهای بیگانه چیزی از حقانیت خواست مردم کم نمی کند اما این اثر مخرب را دارد که حاکمان به جای شنیدن صدای اعتراض مردم و حل مشکلات آنان به دنبال منشأ خارجی و خیالی این خیزش می روند و همین باعث میشود که به جای حل مسئله، انرژی خود را در چاه ویل توهمات خود می ریزند. اینکه دشمنان و رقبا از خیزش های مردمی و ناآرامی ها سود می برند امری بدیهی و طبیعی است ولی نسبت دادن خواست عمومی مردم به دشمن خارجی و بیرون مرزها بدترین توهین به مردم معترض می باشد.
- مسئله فقر و بیکاری و ناعدالتی اقتصادی و فساد سیستماتیک در هر کشور و جامعه ای ریشه بدواند و بدتر از آن نهادینه شود، سرنوشت آن، وضعیت امروز عراق و لبنان است. اگر کشوری دچار چنین وضعیتی شود، دیگر نه داشتن نیروی نظامی و امنیتی قدرتمند به کارش می آید و نه حتی داشتن سلاح های فوق مدرن و پیشرفته و موشک های قاره پیما و نقطه زن! همه اینها را شوروی داشت و در حد اعلا هم داشت اما هیچکدام مانع سقوط و فروپاشی آن نشد. راه دور نرویم حکومت شاه در ایران نیز نسبت به زمان خودش در زمینه های فوق از سرآمدان منطقه بود ولی اینها باعث نجات او نشد! اصل اول در حفظ و استمرار هر حکومت، رضایتمندی عامه مردم است. در فقدان رضایت عمومی، هر سلاح و سازمانی فقط به کار نمایش و رژه می آید و بس!
فاعتبروا یا اولی البصار!