بیش از نیم قرن پیش در اواسط دهۀ 1960 انقلابی فرهنگی در چند نقطه آمریکا اتفاق افتاد که من شخصا در آن حضور داشتم و تأثیر آن را هم در وجود خودم تا مغز استخوانم احساس کردم.
انقلاب مزبور علیه ارزشهای مادی گرائی و جنگ طلبانه و نژادپرستانه و علیه جنگ ویتنام و در جهت صلح و دوستی میان ملتها و در دفاع از ارزشهای معنوی بود. من در یادداشتهای فیس بوکی خودم به این ارزشها و آرمانها اشاره کرده ام.
درست در سال 1967 بود که من آمریکا را ترک کردم و فکر می کردم که این انقلاب فرهنگی زندگی آمریکائی را تغییر خواهد داد. هفده سال بعد، وقتی در سال 83 من به کالیفرنیا برگشتم و برخی از دوستان انقلابی قدیمی خودم را پیدا کردم تعجب کردم که دیدم هیچ اثری از آرمانهای انقلابی دهۀ شصت حتی در سانفراسیسکو که مهمترین مرکز این انقلاب بود باقی نمانده.
دوستان من عکسهای بچه های پانزده شانزده ساله خودشان را به من نشان می دادند که در سر و وضع ظاهر و لباسشان هیچ اثری از آن ارزشهای ضد مادیگرائی نبود. دوستان من تاسف می خوردند از این که نسل انقلابی دهۀ شصت در واقع منقرض شد و آن آرمانهای بشردوستانه و توجه به فرهنگهای دیگر و جستجو در ادیان برای یافتن ایده آلهای دینی و معنوی همه از بین رفت و دانالد ریگان که آن زمانها والی کالیفرنیا بود و جوانهای انقلابی از او خوششان نمی آمد حالا رئیس جمهور آمریکا شده است.
خاطرات من یکی مربوط به پنجاه سال و یکی دیگر سی و سه سال پیش بود. من در این پنجاه سال همواره با افکار و حالات و ارزشهائی زندگی کرده ام که آن انقلاب فرهنگی در من به جا گذاشت وامروز هم وقتی می بینم دانالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده است باز بر می گردم به انقلاب پنجاه سال پیش و از خودم می پرسم اگر آرمانهای آن انقلاب را نسلهای بعد زیر پا له نکرده بودند، آیا شخصی مانند ترامپ شانس انتخاب شدن را داشت؟ جواب من به سؤال خودم « نه» است.
If the counter-culture movement of the 60s hadn’t been crushed in America, and its ideals had survived, I don’t think Donald Trump would have become the President .
برگرفته از صفحه فیس بوکی نویسنده