نگارنده در سرزمینی به سر میبرد و دل نوشته می نویسد که جهان در دنیای جدید و نوین دیگری!
چه کسی باور میکند که با نوشته ها و گفتار م قادر شوم پرده از چشمان بسیاری از هم وطنان م بردارم…آنهای که قربانی مجموعه اطلاعات و داشته های نادرست و کج شده اند و باورشان این است که در راه خدا دارند گام بر می دارند
هرکس که زندگی در این باورها و اسطوره های دینی را می پذیرد در نیمه راه زندگی مذهبی و هر کس که به آن ایمان و اعتقاد قاطع داشته باشد بی شک اصول گرای ابراهیمی است
اندیشه های که در مرداب عقب ماندگی دست و پا میزند و در فراغ ذهنی دهشتناک ی بسر میبرند
به اعتقاد نگارنده ریشه کنی یک تفکر و اندیشه نادرست را از مغز انسان بسیار سودمند تر از برکندن و از بین بردن یک تومور در مغز انسان است
نگارنده با علم شبیه سازی یا به زبان علمی سیمولیشن به باورهای آرماگادونی و نگاه آخرالزمانی نگاه میکند که هر عملی را نیاز عکس العملی است چون سنتز بافته ها و یافته ها را نیازمند تقابل تز و آنتی تز های هم شکل میداند تا با شستشوی مغزها با مبانی و قوانین علمی بتواند افکار را از قید و بند مطالبی که بدون هیچ دلیل و برهانی در آن رسوخ نموده و ریشه دوانده اند را رها کند و میدان ادراک و آگاهی ای که همچنان به صورت زمینی بکر و دست نخورده است ، بارور سازد…سرزمینی که ابرهای حوادث تحریف شده بر آن سایه افکنده و تباهی می بارد و بادهای تبلیغاتی فریبنده در آن می وزد و ابرهای گمراه کننده هدف دار به طور عمدی در آسمان آن سایه افکنده است…نگارنده باور دارد که اذهان و افکار عقیم و ناآگاه و خفته بسیارند و هدف از این دل نوشته جز تمایل نگارنده به آگاه ساختن ، بیدار نمودن و بارور ساختن اذهانی است که تورات و کتب ادیان ابراهیمی و عهد قدیم و جدید و …آن ها را نابارور کرده و به بندگی خویش در آورده است
هزاران هزار نفر در این سرزمینها چون لوحی سفید دست نخورده نگه داشته شده است تا هر آنچه را که میخواهند بر آن بنویسند و هر نقش و نگاری را که تمایل دارند بر آن رسم نموده بی آنکه آن ها احساس نکوهش یا ناراحتی داشته باشند و مبلغان خود را همانند کرانه های دره ها شکل داده که در آن هر صدا و ندایی که می شنوند ، بدون هیچ تغییری در آن، آن را بی مهابا تکرار می کنند..بی آنکه کمترین تلاشی برای اندیشه در مورد آنچه می شنوند انجام دهند و بی آنکه در آنچه به آنها دیکته میشود تامل و تفکر کنند.
اما سوال ..سوالی که امیدوارم همچون تک یاخته ای در اذهان با نشاط و پر تحرک و بر آن ها اثر گذار باشد
تا کی میدان ادراک و آگاهی، باید چون زمینی بکر که توسط ابرهای حوادث تحریف شده که بر آن سایه افکنده و باد های تبلیغات فریبنده به آن میوزد و توسط غبار و مه گمراه کننده هدف دار که به طور عمدی در سپهرشان وزیدن داره چگونه و چه وقت می خواهیم از گمراهی عمدی ای که در آن به سر میبریم بیرون آییم؟
تا چه زمانی اذهان خویش را از مفاهیم نادرست و اشتباه پر میکنیم و در مقابل هر دعوتی که خواستار مقابله با این اندیشه هاست ، مخالفت میکنیم ؟
چه وقت می توانیم از قید و بند احکام و قوانین موجود که بر سر ما خیمه زده ، رها شویم ؟ و چه وقت سر از تصدیق مطالبی که هیچ برهان و دلیل قاطعی برای تایید آن ها نداریم، دست بر می داریم؟
چه کسی از ما توانسته ذهن خویش را از قبضه ی نفوذ و ترس و عادت نجات دهد و جان و روح خویش را حتی برای۸ یک لحظه از میان جامعه ای که او را احاطه کرده برهاند ، جامعه ای که نهال عادات و آداب و رسوم و مفاهیم مذهبی را در جان و روح ش کاشته است؟
بزرگترین عملیات تحریف و تزویر تاریخ ، بی سر وصدا با توطئه چینی در حال وقوع است عملیات اصوگرایی یهودی و مسیحی و ..
برادران مسیحی و یهودی و مسلمان آیا فکر نمی کنید ایمان به قدرت متعالی و ادای فرایض مذهبی در پیشگاه او ، مسئله شخصی و فردی است که به خود فرد مربوط است و هر کس حق دارد به هر نحوی که تمایل دارد رابطه ی خویش را با آن قدرت متعالی بیان کند و جهان برای در برگرفتن تمامی اعتقادات و باورهایی که انسان را به قدرت برتر و متعالی مرتبط می سازد ، جایی فراخ است ، البته به شرطی که این باورها و اعتقادات ، هستی و سرزمین و حقوق و میراث دیگران را تهدید نکند وموجودیت آنها را زیر سوال نبرد.