✍️رحیم قمیشی
آقای روحانی ۴ سال پیش در مناظرهاش با آقای قالیباف گفت من یک حقوقدانم نه یک سرهنگ.
ما برای او کف زدیم و به خودمان بالیدیم یک حقوقدان میخواهد رئیس جمهورمان شود. آنکه تمام مواد قانونی را حفظ است.
اما ندانستیم دانستن علم حقوق، تا در کنارش شجاعتِ دفاع از حقوق نباشد، تا در کنارش صداقت با مردم نباشد، شفافیت نباشد، بی توجهی به مصلحت قدرت نباشد، هیچ ارزشی ندارد.
ما اساتید متفکرین سیاسی بسباری دارا هستیم، اما آیا همه آنها مناسب پست ریاست جمهوری هستند؟
چند تن از آنها در همین انتخابات گذشته وارد شدند و مردم را پس از رد صلاحیتهای گسترده و هاج و واج ماندن، راهنمایی کنند چه کنند؟
نه دانستن علم حقوق و نه دانستن علم سیاست هیچ دردی از مردم را دوا نمیکند.
شما به یک حقوقدان درجه یک اگر پول خوبی بدهید چنان از شما در دادگاه دفاع جانانهای میکند تا به قاضی ثابت شود احیانا قتلی که شما مرتکب شدهاید شامل مجازات نمیشود که قاضی را هم راضی میکند.
همینطور اگر به یک عالم سیاست حق مشاوره بدهید برای شما توجیه سیاسی خواهد کرد چرا مداخله همزمان در سوریه و یمن خیلی خوب است، در یک جا میگوییم رئیس جمهور قانونی خواسته و در جای دیگر میگوییم رئیس جمهور قانونی غلط کرده و مردم نمیخواهندش و ما طرفدار مردمیم!
ما چهار سال پیش فکر نکردیم کشور ما یکحقوقدان نمیخواهد، یک حقوقبان میخواهد. یک مدافع حقوق مردم.
کسی که نه تنها حقوق را بداند بلکه برای عمل به آن از هیچکس نترسد. بداند شخص اول و آخر کشور در برابر قانون و حقوق همه گردنشان باید کج باشد.
نگوید نمیدانم چند نفر در اعتراضات کشته شدند و حال آنکه مدیریتش در دست زیر مجموعه خودش بوده.
ما نمیدانستیم حقوقدان زیاد داریم، افراد شجاع و با درایت و خداترس که تسلیم قدرت و دنیا نشوند کم داریم.
امسال خدا را شکر بزودی کسی بر مصدر قوه مجریه ما خواهد نشست که ممکن است حقوقدان زبدهای نباشد، اما قول داده با فساد قاطعانه برخورد کند، قول داده موانع واردات واکسن را برطرف کند، از هر ناحیهای باشد، قول داده خادم مردم باشد نه رئیس آنها، قول داده مسکن را متحول کند و جوانان و مردم ما دغدغه آن را نداشته باشند، قول داده توسعه را ولو تحریمها پا بر جا باشند به کشور بازگرداند، قول داده حرمت اشخاص حفظ شود، رسانهها آزاد باشند، اینترنت بدون پروکسی و بدون محدودیت در اختیار همه مردم باشد، قول داده مردم دغدغه تامین مایحتاج ضروریشان را نداشته باشند.
مگر ما چه میخواستیم.
و مگر ممکن است یک فرد روحانی و با خدا، با سابقه ۴۰ سال ریاستهای قضایی و مورد تایید رهبری (با انتصاب در قوه قضاییه) دروغ بگوید؟!
حاشا و کلا.
من بیصبرانه منتظرم این چهل روز باقیمانده از ریاستجمهوری آقای روحانی هر چه سریعتر تمام شود تا ایران روی رفاه و خوشبختی را به خود ببیند.
اگر آقای رئیسی در برابر قدرت سر خم نکند، اگر پست دنیایی فریبش ندهد، اگر باندهایی منافعشان را به او تحمیل نکنند، اگر نخواهد مصلحتهای جور واجور را بر مصالح مردم دردکشیده تحمیل کند، اگر او تورم را واقعا تک رقمی کند و نگذارد نهادهای نظامی در اقتصاد دست اندازی کنند. اگر جلوی قاچاقهای سازمان یافته را بگیرد. اگر از تولید و صنعت حمایت کند…
اگر او از خانوادههای کشته شدگان آبان و دی ماه دلجویی کند، از خانوادههای کشته شدگان هواپیمای اکراینی صمیمانه معذرت خواهی کند و بگوید هرگز دیگر از این اتفاقات نخواهد افتاد و آمرین آن جنایتها را به دست عدالت میسپارد، اگر اولویت اول هزینههایش مردم نیازمند داخل کشور باشد، اگر صادق باشد و موانع را مستقیما به مردم بگوید نه در جلسات محرمانه و دربسته، اگر با همه کشورهای جهان رابطه حسنه برقرار کند…
مگر ما چه میخواهیم!؟
آنچه ما میخواهیم همان چیزی است که همه مردم دنیا از رؤسایشان میخواهند، از گینه تا بورکینافاسو، از فرانسه تا آلمان، از کره و تایوان تا دانمارک و برزیل…
ما چیزهای عجیب و غریب و نامفهوم نمیخواهیم.
ما اعتراف میکنیم قبلا اشتباه کردیم.
ما نمیدانستیم حقوقدانها وسوسه میشوند.
حقوقدانها ممکن است پول بگیرند و مدافع ظالم شوند.
ما نمیدانستیم با حداقل دانش حقوقی ولی با شجاعت، با صداقت، با دلسوزی، با دیدن رنج مردم داخل، با در نظر گرفتن وجدان و خدا، و البته دانایی و مشاورین صادق، کسی میتواند موفق شود و کشور را از منجلاب فساد و ناکارآمدی بیرون بکشد.
حالا چهار سال هم بدون انتظار معجزهای فوری، منتظر میمانیم.
چرا بد گمانی کنیم.
چرا آیه یأس بخوانیم.
حتما روزهای خوبی در انتظار ماست.
ان شاءالله