پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ اسفندیار خدایی
در هیچجای دنیا به اندازه ایران، شعار “مرگ بر آمریکا” را نمیتوان شنید و در هیچ کشوری به اندازه ایران، پرچم آمریکا سوخته نمیشود. جمهوری اسلامی ایران افتخار میکند که تسلیم آمریکا نشده و در چهل سال گذشته مقابله با آمریکا را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است. در مقابل، آمریکا نیز در دشمنی با ایران کاهلی نکرده است: حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، تلاش برای تغییر رژیم ایران، حمایت از رقبای ایران در منطقه و تحریمهای اقتصادی تنها بخشی از اقدامات آشکار آمریکا علیه ایران است. طبیعی است که در مقابل این همه تهاجم و ظلم آمریکا، سوختن پرچم و شعار مرگ بر آمریکا، اقدامات بزرگ و متناسبی نیستند بخصوص که به مرور زمان تبدیل به امری عادی و تکراری شدهاند و دیگر برای رسانه ها جذابیت خاصی ندارند.
اما در پاسخ به این همه ظلم آمریکا، ایران در چهل سال گذشته چه ضربههایی به آمریکا زده است؟ چند سرباز آمریکایی به دست ایرانیها کشته شدهاند؟ نیروهای نظامی ایران چند هواپیما و تانک و کشتی و کارخانه آمریکایی را هدف قرار دادهاند و چند میلیارد دلار به آمریکا خسارت وارد کردهاند؟ بدیهی است که کشتن سربازان عراقی در جنگ تحمیلی و یا به هلاکت رساندن مزدوران داعشی عرب و پاکستانی و تونسی، ضربهای به آمریکا محسوب نمیشود. آمریکا با تحریمها و جنگهای مختلف صدها و بلکه هزاران میلیارد دلار به دولت و ملت ایران خسارت وارد کرده است. بلکه آمریکا توانسته است با ایجاد موج ایرانهراسی در کشورهای عربی و حتی در اروپا میلیاردها دلار به حساب کارخانههای اسلحهسازی خود واریز کند، و به بهانه مقابله با ایران، ناوهای خود را به خلیج فارس بیاورد و در خاورمیانه صدها پایگاه نظامی بزند و نفوذ سیاسی خود را بسط دهد و کشورهای منطقه را به خود وابسته سازد.
چین نیز همچون ایران تسلیم آمریکا نشده است. اما جالب است بدانید که در چهل سال گذشته، روزانه دهها سرباز آمریکایی توسط چینیها کشته شدهاند! و هر ساله دهها کشتی، صدها هواپیما و هزاران تانک و صدها کارخانه آمریکایی توسط چینیها هدف قرار گرفتهاند و منهدم شدهاند! چگونه؟ چین این اقدامات را از طریق اقتصادی و بدون شلیک گلوله انجام داده است. چین با سیاستی خردمندانه، زیرساختهایی اقتصادی خود را با بهرهگیری از امتیازاتی همچون نیروی کار ارزان توسعه داد و توانسته است میلیاردها دلار سرمایه را از آمریکا خارج و در چین مستقر سازد و شرکتهای عظیم دنیا را جذب کند.
وقتی که کارخانهها و دلارهای آمریکایی به چین پرواز کنند، طبیعی است که دولت آمریکا مالیات کمتری کسب میکند و در نتیجه بودجه نظامی آمریکا کاهش مییابد و ارتش آمریکا سربازان کمتری را استخدام میکند. مثل این است که چین هزاران سربازان آمریکایی را کشته است و کسی هم صدای شلیک گلوله را نشنیده. وقتی که بودجه نظامی آمریکا تقلیل یابد، از تعداد هواپیماهای نظامی، ناوهای جنگی و تانکهای آمریکایی هم کاسته میشود، مثل این است که چین بدون شلیک گلوله، آنها را منهدم کرده باشد.
بعلاوه، رشد اقتصادی چین موجب شده است که آمریکا از نظر اقتصادی به پکن وابسته گردد به گونهای که اگر روابط با چین را قطع کند، اقتصاد آمریکا فلج میشود و در غیاب کالاهای چینی، تورم در آمریکا سر به فلک میگذارد، در نتیجه مردم آمریکا از دولت مستقر در واشنگتن رویگردان میشوند و عرصه انتخابات به رقیب واگذار میشود. در چهل سال گذشته تمام روئسای جمهور آمریکا (ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما و ترامپ) همگی قبل از انتخابات قول دادهاند که مقابل چین قاطعانه بایستند و رقیب خود را به اهمال و تساهل در مقابل چین متهم کردهاند؛ اما پس از رسیدن به قدرت از در سازگاری و مدارا با چین درآمدهاند تا مبادا آمریکا را وارد بحران اقتصادی شود.
چین تنها کشوری نیست که توانسته در مبارزه هوشمندانه با آمریکا پیروزیهای درخشانی کسب کند. ژاپن، کره جنوبی، اروپا، روسیه، هند، برزیل و کشورهای مسلمانی چون مالزی و ترکیه، امارات و قطر با همین روش توانستهاند خود را از گزند شاخهای آمریکا در امان سازند و بلکه با نفوذ در اقتصاد و سیاست آمریکا خردمندانه منافع خود را دنبال کنند. روزگاری آمریکا چهل درصد اقتصاد دنیا را در اختیار داشت، امروز ۲۴ درصد اقتصاد دنیا را دارد و این روند افول ادامه دارد. اما این دولت و ملت ایران هستند که همواره مظلومانه هدف تحریمها، جنگها و تهدیدهای امریکا قرار گرفتهاند و هزاران میلیارد دلار خسارت میبینند، و ناخواسته میلیاردها دلار به کارخانههای اسلحهسازی آمریکا تقدیم میکند و بهانه لازم برای سیاستهای سلطهجویانه آمریکا در منطقه را فراهم مینمایند. آیا وقت آن نرسیده است که هوشمندانه با آمریکا مبارزه کنیم؟