درحالی بارقه ی امیدی با رفتن تعداد اندکی از زنان به ورزشگاه آزادی ایجاد شده بود، مقامات دلواپس دین و شرع خیلی سریع به این عمل واکنش منفی نشان دادند.
دادستان کل کشور، محمد جعفر منتظری، رفتن بانوان به ورزشگاه را دارای توجیه شرعی ندانست و گفت محکم با هر مدیری که بخواهد بستر حضور بانوان در ورزشگاه را به بهانه های مختلف فراهم کند برخورد می کنیم!
منتظری ورود بانوان به ورزشگاه را مثال آسیب اجتماعی قلمداد کرد و گفت ورود زنان و مردان در ورزشگاه گناه است!
او نگاه کردن زنان به ورزشکاران که لباس ورزشی به تن دارند را زمینه ساز گناه دانست.
اینکه بگوییم نگاه کردن به ورزشکاران با شورت و لباس ورزشی گناه است، پس نگاه کردن ورزشکاران به ویژه شناگران و دو و میدانی کاران در تلویزیون نیز باید حرام باشد.
اگر آن گناه است این نیز منطقا باید گناه باشد.
دادستان کل کشور خوب است دستور دهند یا خانم ها را از خانه ها اخراج کنند که مبادا به ورزشکاران نگاه کنند و یا کلا تلویزیون را مانند ماهواره جمع کنند!
وقتی دادستان کل کشور که مقام بلندپایه قضایی دارد چنین اظهار نظری می کند، یعنی اینکه دستور از بالا صادر شده است که مقابل این ساختارشکنی بایستید!
خشت جمهوری اسلامی با دوگانگی سرشته شد، از اینرو شکستن این دوگانگی همچون شکستن ساختار نظام است پس هر گونه ساختارشکنی قدغن است.
شکاف بین دولت(حاکمیت) و ملت وقتی زیاد می شود که حکومت نگاه از بالا به پایین به ملت خود داشته باشد.
نگاهی با عینک خاص شرعی خود. وقتی این عینک، عینک شرع باشد، سخت و دشوار خواهد بود برداشتن آن.
جمهوری اسلامی اکنون چنان پاجفت و با گارد باز مقابل اصلاحات ایستاده است که گویی اصلاحات آمده است که شرع را زیر پا بگذارد.
وقتی یک نظام نتواند پوست اندازی کند و بر همان راه گذشته خود پافشاری کند،
وقتی حکومتی توانایی دیدن نقاط ضعف ساختاری خود را نداشته باشد،
وقتی نظامی در هرگونه اصلاحی را بر روی خود ببندد،
آن نظام خواسته یا ناخواسته، دیر یا زود محکوم به رفتن می شود.
دسپوتیزم نمی تواند تا ابد حکومت کند، نمی تواند به اسم جمهوریت، خواست و نیاز مردم را سلب کند.
حتی اگر این استبداد خواهی را قانونمند و توجیه شرعی کنند باز هم روزی شهروندان بر علیه این قانون و شرع خودساخته خیزش خواهند کرد.
نافرمانی مدنی تنها نمونه ایست از این ایستادگی در برابر استبداد.
بنابراین صرف قانونمند کردن امری، آن را پذیرفته شده نمی کند. تنها زمانی این پذیرش اجتماعی حاصل می شود که منفعت آحاد مردم تامین شود.
این چنین حکومت هایی، با دوگانه سازی های متفاوت نظیر حق دوگانه مرد و زن، باحجاب و بی حجاب؛ پیروی از ولایت فقیه و عدم پیروی از ولایت فقیه، لیبرال و اسلامی، فکر امریکایی و غربی و فکر غیر غربی و…
تلاش می کنند ایدئولوژی خود را حاکم کنند.
آنها نمی دانند این دوگانه سازی منتج به یک “دایلما” می شود.
دو راهی که یک راهش به انسداد می رسد و راه دیگر به آزادی.
جمهوری اسلامی اکنون به این دو راهی رسیده است و شوربختانه به راه اول متمایل است.
راهی که سرانجامش فروپاشیست.