✍️سید احمد شمس
این روند ناصواب از چهاردهم خرداد 1368 آغاز شد ، وقتی با محوریت مرحوم هاشمی رفسنجانی در آن روز به هر دلیل عنوان فقاهت و اجتهاد بر فردی اطلاق شد که خودش هم اعتراف بر این حقیقت داشت که : واقعا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود. و متاسفانه این روال ناصواب پس از آن برای برخی از افراد بارها به شکلهای مختلف به کار گرفته شد و فقاهت ملعبه دست برخی از کسانی شد که فرسنگ ها با اجتهاد و قوه استنباط فاصله داشتند اما با استفاده از موقعیت و قدرت خود توانستند، با تدلیس و فریب ، عنوان اجتهاد را برای خود به عاریت گرفته و به تعبیری فقاهت و اجتهاد را به ابتذال بکشند.
ابراهیم رئیسی نمونه ای از این افراد است ، او که در سال 54 وارد حوزه علمیه مشهد شده و پس از مدتی در مدرسه حقانی قم ادامه تحصیل داده ، و در سال 59 بر اساس شهادت بسیاری از هم مباحثه ای های او که هم اکنون در حوزه علمیه قم حضور دارند ، به تازگی لمعتین را به اتمام رسانیده و مشغول فراگیری رسائل و مکاسب شده بود ، ضمن آن که از هوش و ذکاوت و استعداد خارق العاده ای هم برخوردار نبوده است ، او در سال 59 با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج به عرصه مدیریت قضائی وارد شده و در سال ۱۳۶۱، همزمان با دادستانی کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان نیز به وی محول می شود ، و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، به مدت ۳ سال به عنوان دادستان استان همدان خدمت می کرد. ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۶۴ عهده دار سمت جانشینی دادستان انقلاب تهران شد ، ملاحظه می فرمایید که وی طی پنج سال ، کاملا از حوزه علمیه فاصله داشته و امکان فراگیری تحصیلات دینی را نداشته است ، و معمولا با ایجاد فاصله در فراگیری علوم ، آمادگی ذهنی افراد برای ادامه تحصیل از بین می رود ، او از سال 64 به بعد هم عهده دار سمت جانشینی دادستان انقلاب تهران ، دادستانی تهران ، ریاست سازمان بازرسی کل کشور ، دادستانی کل کشور ، معاون اول قوه قضائیه ، تولیت آستان قدس رضوی و ریاست قوه قضائیه بوده است ، اما با ادعای حضور 14 سال در درس خارج فقه رهبری !!! ادعای اجتهاد کرده و وارد مجلس خبرگان شده و حتی طی زد و بند هسته اصلی قدرت در بیت رهبری نائب رئیس این مجلس هم می شود!!!
به عنوان فرزند حوزه و بیت علم و فقاهت ، من علی رغم اختلاف دیدگاه سیاسی با آقایان صادق لاریجانی ، سید احمد خاتمی و محمد مهدی شب زنده دار که از فضلا و مدرسین صاحب علم و فضل حوزه علمیه قم بوده و مدارج تحصیلی حوزه را بدون کم و کاست از ابتدا تا رسیدن به فقاهت پله پله طی کرده و امروز به تدریس اشتغال داشته و شاگردان فاضل فراوانی دارند ، حس و حال آنان را درک می کنم که با چشم خود تقدیم اراذل بر افاضل را مشاهده نموده و می بینند که چگونه برخی با تکیه بر قدرت و زد و بندهای کثیف سیاسی ، قصد دارند ابراهیم رئیسی را به ریاست جمهوری برسانند و سپس برای او نقشه رهبری آینده را تدارک دیده اند ( اگر چه این نقشه در حقیقت پوست خربزه ای زیر پای او برای تحقق نقشه اصلی یعنی رهبری مجتبی خامنه ای است که این نقشه هم با حس و حال فضلای درس خوانده و با سوادی چون افراد فوق الذکر فاصله ای عمیق دارد ).
یاد مردانگی جوانمرد بزرگ ناطق نوری عزیز افتادم ، با آن که دروس سطح حوزه را سال ها پیش از انقلاب ، با زانو زدن در محضر اساتید و بزرگان حوزه تلمذ کرده بود و پیش از عزیمت مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی به مشهد ، چهار سال از محضر او درس خارج فقه و اصول را در تهران فرگرفته بود و پس از انقلاب با بهره گیری از موقعیت و قدرتش می توانست ادعای اجتهاد کند و اینک پیشوند آیت اللهی را یدک بکشد ، با آن که برای ناطق نوری آیت الله شدن و ادعای اجتهاد کردن و عضو مجلس خبرگان شدن و حتی ادعاهایی فراتر از این ، بسیار ساده تر از رئیسی بود اما تقوا پیشه کرد و چنین نکرد و البته در فضای سیاسی هم سر جلوی افرادی چون احمدی نژاد خم نکرد و پشت بزرگمردی چون میرحسین موسوی را خالی نکرد و عطای قدرت را به لقایش بخشید و نام خود را جاودانه کرد ، متاسفانه این روزها میدان سیاست جولانگاه امثال رئیسی و احمدی نژاد است نه ناطق نوری و میرحسین موسوی