پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ مجتبی نجفی
بخشی از اصلاح طلبان ظاهرا متوجه وخامت اوضاع نیستند. در حالی که طاعون ناامیدی بر کشور سیطره یافته و مردمِ امیدوار به تغییر در وضعیتی از یاس و عصبانیّت به سر می برند، بحران اصلاح طلبی محافظه کار بیش از پیش تبعات جبران ناپذیر خود را نشان می دهد. در سایه تعدّد و همزمانی بحرانهای بزرگ، مسئله اصلی نه بقا و تاثیرگذاری اصلاح طلبی بلکه بقا و ماندگاری ایران است. اظهار نظر مجید انصاری در برابر نامه دلسوزانه تعدادی از جوانان اصلاح طلب که خواستار “اصلاح اصلاحات” شدند ناامید کننده بود. اتهام تندروی، تنها برچسبی برای منکوب کردن انتقاد طیف وسیعی از اصلاح طلبان است که منتقد اصلاح طلبی بروکراتیک و محافظه کار هستند.
در شکست ۸۴ عوامل زیادی تاثیر داشتند اما مهم تر از تحریم و انفعالِ مردمِ حامی اصلاحات؛ ناکارآمدی اصلاح طلبان در مدیریت اوضاع و کاهش اختلافات و دو دستگی ها بود. سایه سنگین بحران مدیریت احمدی نژاد هیچگاه اجازه نداد چرایی شکست واقعی اصلاح طلبان در سال ۸۴ به درستی موشکافی شود. چرا آن همه شور و امید سال ۷۶ به یاس و انفعال ۸۴ منجر شد؟ بحران مدیریت و فاجعه احمدی نژاد سرپوشی شد بر نارکارآمدی طیف وسیعی از اصلاح طلبان. امروز که حجم بحران های وسیع کشور با میزان اصلاح طلبی در ساختار حاکمیت تناسبی ندارد نمی توان منتقدان را به بهانه تندروی و احساسی بودن منکوب کرد.
اظهار نظر دوم را علی شکوری راد دبیر کل حزب اتحاد ملت کرده:” براندازان تا الان مجوز فعالیت مستقل نداشتهاند. آنها همیشه سعی کردهاند که از تجمعات دیگران به نفع خودشان استفاده کنند و شعارهای خودشان را سر بدهند. چه بسا تجمعات را به خشونت بکشند تا مشکل امنیتی برای نظام درست کنند. به همین دلیل تا زمانی که براندازان تعیین تکلیف نشده و مهار نشوند، احزاب خیلی تمایلی به برگزاری تجمعات اعتراضی ندارند”
این اظهارات عجیب در حالی مطرح می شود که انتقادات فراوانی به سبکی از اصلاحات محافظه کار وارد است که فوبیای خیابان دارد. غافل از اینکه هراس از خیابان، عدم استفاده ازظرفیت های موجود ،به رسمیت نشناختن حقوق معترضان و استحاله اصلاحات است که به رشد گرایش براندازی کمک می کند. اظهار نظر دبیر کل حزب اتحّاد ملّت نه تنها نشان از رویکردی محافظه کارانه، بدون برنامه و چشم انداز از اصلاحات دارد بلکه منافی با بیانیه ای است که این حزب در جریان رویداهای دی ماه ۹۶ صادر کرد و از حق تجمّع مسالمت آمیز دفاع کرد و نسبت به رشد گسلها و خفه کردن صدای معترضین هشدار داد. چگونه حزبی می تواند از این حق قانونی مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی دفاع کند اما برگزاری تجمع اعتراضی را منوط به خواسته ای مبهم به نام مهار براندازان کند؟ اصلا مهار براندازی چه تعریفی دارد و کی قرار است صورت بگیرد تا حزب اتحاد درخواست مجوز تجمع بدهد؟
اظهارات شکوری راد نشان می دهد تا چه اندازه طیفی از اصلاح طلبان از منشور جنبش سبز عدول کرده اند. منشوری که بر حق تجمع مسالمت آمیز تاکید میکند و بر اصلاحات جامعه محور با تکیه بر نیروی جامعه مدنی صّحه می گذارد. این اظهار نظر عجیب چه فرقی با توجیه راست افراطی در تضییع حقوق معترضان دارد؟ ” مهار براندازان” همان “شاه واژه ای” است که باعث شده راست افراطی از به رسمیت شناختن ” شهروند معترض ” خودداری کند و به گمان نگارنده ریشه بسیاری از بحرانها در به رسمیت نشاختن” شهروند معترض” است و منوط کردن برگزاری تجمع اعتراضی به خواسته مبهم “مهار براندازی”، در راستای کمک به جریانی است که اعتراض های صنفی در کشورا به رسمیت نمیشناسد.
اصلاح طلبان اگر وخامت اوضاع را درک کنند متوجه خواهند شد این وضعیت قابل دوام نیست. در هر دو سناریوی” فروپاشی” یا “تثبیت و تقویت مدل استبدادی با چاشنی پررنگ نظامیگری” آنچه که از دست می رود منافع ملی است، در نتیجه راه حل بینابینی به رسمیّت شناختن نیروهای معترض در جامعه مدنی و دفاع از حق اعتراض آنها در خیابان، فضای مجازی و سایر مظاهر عرصه عمومی است. راه حل اساسی برای رهایی از مخمصه “فروپاشی” یا “استبداد سخت تر با چاشنی پررنگ نظامی گری” بها دادن به جامعه مدنی است و به رسمیت شناختن نیروهای معترض است. اصلاح طلبی خود را در بروکراسی و محافظه کاری گرفتار نکند. این اصلاح طلبی بیمار نیازمند تنفس است. بخشی از این هوای آزاد هم در خیابان مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی است که به اندازه صندوق رای هم اهمیت دارد. وقتی که یکی از عمده ترین احزاب اصلاح طلب از این حق به بهانه ای مبهم چشمپوشی میکند تکلیف راست ایران مشخص است. اینجاست که جای خالی اصلاح طلبی اصیل به سبک موسوی و کروبی بیداد می کند.