نگام ؛ حقوق بشر _ علیرغم انتقادهای بین المللی، حکومت ایران در سال ۲۰۱۷ نیز به اجرای اعدامها در ملاء عام ادامه داده است. اعدامها در ملاء عام بارها توسط سازمان ملل مورد انتقاد قرار گرفته است. پیشتر هم دبیر کل سازمان ملل و هم گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در گزارشهایشان خواستار منع اجرای حکم اعدام در ملاء عام شده اند. در سال ۲۰۱۷ مقامات ایران ۳۱ اعدام در ملاء عام را در حضور شهروندان اجرا کرده اند. این اعدامها از طریق آویزان کردن از طناب صورت گرفته و اغلب به منظور جلب توجه عمومی زمان بندی اعدامها از چند روز و یا چند هفته پیش از اجرا اعلان شده اند. این درحالی است که اعدامهای در ملاء عام از سوی متخصصان و جامعه شناسان مورد نقد قرار میگیرند.
حسن مقیمی
اعدامهای در ملاء عام بارها مورد انتقاد سازمان ملل قرار گرفته اند. دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش سال ۲۰۱۷ خود به مجمع عمومی اظهار داشت: “دبیرکل همچنان با جدیت مخالف رفتار غیر انسانی، بیرحمانه، ضدبشری و تحقیر آمیز اعدام در ملاء عام است.”
در جریان دومین “یو پی آر” ایران، ایران توصیهها برای لغو اعدام در ملاء عام را نپذیرفت.
در بخشهای بعدی، آمار و توزیع جغرافیایی و اتهامهای افراد اعدام شده در ملاء عام را نشان میدهیم. همچنین بعضی تصاویر منتشر شده توسط رسانههای رسمی ایران اجرای اعدام در ملاء عام را در حضور کودکان نمایش میدهند.
اعدام در ملاء عام از سال ۲۰۰۸
نمودار بالا نشان دهنده اعدامهای در ملاء عام از سال ۲۰۰۸ میلادی به این طرف است. تعداد اعدامهای در ملاء عام در سال ۲۰۱۷ تقریبا با سال ۲۰۱۶ برابر بود و بطور قابل توجهی از آمار پنج سال پیش از آن کمتر بوده است.
توزیع جغرافیایی اعدامها در ملاء عام:
در سال ۲۰۱۷ اعدامهای در ملاء عام در ۱۵ استان مختلف انجام شده است. استان فارس که در ۶ سال گذشته بالاترین آمار اعدام در ملاء عام را بخود اختصاص داده بود، بیشترین کاهش را نسبت به سالهای قبل نشان میدهد.
اتهامات رسمی برای اعدامهای در ملاء عام:
اکثریت کسانی که در سال ۲۰۱۷ در ملاء عام اعدام شدند با اتهام قتل عمد به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده بودند. پس از آن تجاوز یا آزار و اذیت جنسی و محاربه اتهامات افرادی را تشکیل میداد که در ملاء عام اعدام شدند.
مهرانگیز کار در یادداشتی نوشته است : اعدام در ملاء عام به قدری مشمئز کننده است که متون حقوق بشری و نویسندگان و فعالان حقوق بشری هرگز به خود اجازه ندادهاند تا از کنارش خاموش بگذرند.
در تاریخ اجتماعی ایران، همیشه، کم و بیش مجازات اعدام در میدان یا خیابانی با اعلام رسمی و قبلی انجام میشده و پشتوانهاش این بوده که ترس به جان کسانی بیفتد که روح و روان ناسالمی دارند و ممکن است بخواهند دست به جرم و جنایت بزنند. تاکنون با یقین کامل، اعدام در ملاء عام نقد شده است. اما چگونه میشود این قساوت را به صورت علنی دید و سکوت کرد؟
از تاریخ پیش از انقلاب که بگذریم و مبنای مطالعه در اینباره را همین چهار دههی اخیر قرار دهیم، دیدهها و شنیدهها حکایت دیگری پیش رو میگذارد که ما را در حفاظت از حق حیات زیر سلطهی جوامع استبداد زده، با مفاهیم پارادوکسیکال رو در رو میکند که باید به نتایج آن اندیشه کنیم.
مفاهیم پارادوکسیکال گاهی چنان ظهور میکنند که تصور میکنیم با شیوههای اتخاذی برای حفاظت از حق حیات، چه بسا از فرصتهای مردم برای اعمال فشار بر حکومت برای کاهش اعدامها کاستهایم.
تا سالها شاهد و ناظر بر بدنهایی انسانی بودهایم که آویخته به دار مجازات و بالاروندههایی مانند جرثقیل جان کندهاند و لنگهای از دمپاییشان بر زمین افتاده و میرغضب با نقاب سیاه بر چهره، آداب اعدام را به جا آورده است.
همچنین تماشاگران را دیدهایم که دور این رویداد جمع شده و لحظههای جان دادن را با چشمهای از حدقه در آمده دیدهاند و اغلب در لحظهی پایانی به شدت گریستهاند.
دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی همواره برای توجیه اعدامهای در ملاء عام و در مجموع اعدامها، حضور تماشاگران را مثال آورده و با پخش مصاحبههایی با آنها، یکی دو مورد دلخواه را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش کرده است. در پاسخ به اعتراض نهادهای حقوق بشر جهانی نیز یادآور شده مردم خواستار اعدام اراذل و اوباشی هستند که نوامیس آنها را در محلهها در خطر قرار میدهند.
سرانجام اما با تلاش بیوقفهی نهادها و افراد فعال در حوزهی حقوق بشر، جمهوری اسلامی به تدریج از اعدامهای در ملاء عام کاسته است. این تغییر رویه بیگمان رضایتبخش بوده به خصوص که در جلسات شورای حقوق بشر، دیگر دولتهای عضو شورای حقوق بشر بر این خواسته، پافشاری کردهاند.