پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، با انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، اداره درگیریها در خاورمیانه، به نقطه انقلاب نزدیک میشود. رئیس جمهور منتخب آمریکا میخواهد از سیاست «فشار حداکثری» که ترامپ در قبال ایران اعمال کرد، رهایی یابد. البته سیاست ترامپ در مورد فشار بر ایران هم واکنشی بود به سیاست اوباما که تلاش کرد با ایران نرمش کرده و آن را وارد جامعه بین المللی کند. اوباما همچنین به دنبال دوستی عربی-ایرانی بود و همواره طرفین را به آتش بس و عادی سازی روابط دعوت میکرد.
روایت گاردین از جناح خطرناکی در کاخ سفید که به دنبال عملیات علیه ایران تا پیش از پایان دوره ترامپ است
من مطمئن نیستم که این پایان ماجرا باشد. ممکن است عملیاتی پنهانی انجام شود که خطر کمتری از آنچه رئیس جمهور در مورد آن صحبت کرده داشته باشد. مالی به اهداف دیگری اشاره کرد که جناحهای دولت ممکن است به دنبال دستیابی به آن در آخرین روزهای دولت ترامپ باشند، این اهداف میتوانند شامل به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر شهرکهای کرانه باختری یا تروریستی خواندن گروههایی مانند جنبش حوثیهای یمن یا اخوان المسلمین مصر باشد.
جولیان بورگر در گاردین نوشت: به نظر میرسد ترس از اینكه دونالد ترامپ در هفتههای آخر دولت خود به خاطر ناامیدی ناشی از شکست در انتخابات دست به اقدامی ویرانگر بزند، پر بیراه نبوده چرا که بنا به گفته رسانهها وی اخیرا طرح بمباران ایران را بررسی کرده است.
در ادامه این مطلب آمده است: نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که ترامپ خواستار بررسی طرحی برای حمله به تاسیسات اتمی ایران بوده، اما مشاوران وی هشدار دادهاند که این اقدام میتواند منجر به جنگی گسترده شود. با این وجود گزارش فوق اضافه كرده كه رئیس جمهور ممكن است كاملاً از ایده حمله به ایران یا متحدان و نمایندگان آن در منطقه منصرف نشده باشد.
در همان روز، کریستوفر میلر، وزیر دفاع تازه منصوب شده ترامپ، تأیید کرد که آمریکا حضور نظامی خود در افغانستان و عراق را به 2500 سرباز در هر کشور کاهش میدهد. این اعلام عقب نشینی که به نظر نمیرسید با متحدان آمریكا در افغانستان هماهنگ شده باشد، باعث تعجب دبیر کل ناتو شد. استولتنبرگ با هشدار مبنی بر اینکه خروج عجولانه از افغانستان، میتواند بار دیگر این کشور را به محلی برای جولان تروریستهای بین المللی تبدیل کند گفت: هزینه ترک زودهنگام یا ناهماهنگ افغانستان میتواند بسیار بالا باشد.
این تحولات چند روز پس از آن انجام شد که ترامپ مارک اسپر را به عنوان وزیر دفاع برکنار و برخی از افراد وفادار به خودش را در پنتاگون مستقر کرد.
میلر روز سه شنبه پیامی را خطاب به کارمندان پنتاگون با عنوان عدم تلاش برای مقاومت در برابر دستورات جدید صادر کرد، میلر گفت: کار خود را انجام داده و روی تکلیف خود تمرکز کنید. وی هدف اول خود را اینگونه بیان داشت: جنگ فعلی را به شیوهای مسئولانه كه امنیت شهروندان ما را تضمین كند به پایان برسانم. میلر البته مقصوداش از جنگ فعلی را تعریف نکرد اما به نظر می رسد منظور وی حضور نظامی در افغانستان و عراق باشد.
عزرا کوهن-واتنیک معاون جدید وزیر دفاع، نیز خواستار تغییر حکومت در ایران و اقدام تهاجمی علیه شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه و عراق است.
آشفتگی در سیاست خارجی و دفاعی ترامپ در حالی رخ میدهد که وی از پذیرش شکست در انتخابات امتناع میورزد و مانع از برگزاری جلسات اطلاعاتی با تیم انتقالی جو بایدن میشود. مقامات پیشین کاخ سفید اظهار داشتهاند كه ترامپ آگاه است كه سرانجام باید مقام خود را ترك كند و در حال بررسی کاندیداتوری مجدد برای ریاست جمهوری در سال 2024 است. برای این منظور، او در حال بررسی گزینههای آخرین لحظه برای تحقق وعدههای انتخاباتی است كه بتواند بعدا به آنها اشاره كند، او به دنبال تبلیغ این ایده خواهد بود که یك دولت موفق را اداره كرده كه سرانجام با تقلب در انتخابات حذف شده است.
این مقام پیشین افزود جناحهایی در دولت ترامپ هستند که هفتههای باقی مانده تا زمان تحلیف بایدن را آخرین فرصت برای دستیابی به اهداف خود میدانند. یکی از این جناحها اتفاقا بر تغییر حکومت در ایران متمرکز است. آنها با ترامپ تلاش کردند تا برجام را به طور کامل نابود کنند. ایران و دیگر طرفهای برجام با این حال به توافق ادامه دادهاند، حتی پس از آنكه تهران در پاسخ به تحریمهای آمریكا، میزان ذخایر اورانیوم غنی شده خود را به بیش از حد مجاز برجام افزایش داد.
گزارش شده که وزارت امور خارجه مایک پمپئو قصد دارد با تلاش برای نابودی توافق، لایه دیگری از تحریمها را تا پایان دوره ترامپ تحمیل کند. راب مالي یکی از مقامات سابق دولت اوباما که یکی از مذاکره کنندگان برجام بود و اکنون رئیس گروه بحران بین المللی است، گفت: آنچه كه من هميشه نگران آن بودهام اين بود كه اطرافیان ترامپ سعی كنند او را متقاعد كنند كه تهران در آستانه تولید بمب است و اگر وی کاری نکند این کشور در دوران دموکراتها به این هدف میرسد.
مالی در مورد در گزارش روز سه شنبه مبنی بر اینکه دستیاران ترامپ وی را نسبت به حملات به ایران ترغیب کردهاند، گفت: من مطمئن نیستم که این پایان ماجرا باشد. ممکن است عملیاتی پنهانی انجام شود که خطر کمتری از آنچه رئیس جمهور در مورد آن صحبت کرده داشته باشد. مالی به اهداف دیگری اشاره کرد که جناحهای دولت ممکن است به دنبال دستیابی به آن در آخرین روزهای دولت ترامپ باشند، این اهداف میتوانند شامل به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر شهرکهای کرانه باختری یا تروریستی خواندن گروههایی مانند جنبش حوثیهای یمن یا اخوان المسلمین مصر باشد.
به هر حال به نظر میرسد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری حالا دیگر ناتوان قادر به انجام چنین کاری نباشد و با مخالفتهای گستردهای رو به رو گردد. تام ریکس، یک مورخ نظامی، گفت: یک چیز که پنتاگون در آن سرآمد است، حرکت آهسته کاخ سفید است. وی افزود: این سرویسها از مسئولیت های اساسی خود بسیار آگاه هستند.
القدس العربی : موانعی که بر سر راه توافق آمریکا و ایران وجود دارد
با انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، اداره درگیریها در خاورمیانه، به نقطه انقلاب نزدیک میشود. رئیس جمهور منتخب آمریکا میخواهد از سیاست «فشار حداکثری» که ترامپ در قبال ایران اعمال کرد، رهایی یابد. البته سیاست ترامپ در مورد فشار بر ایران هم واکنشی بود به سیاست اوباما که تلاش کرد با ایران نرمش کرده و آن را وارد جامعه بین المللی کند. اوباما همچنین به دنبال دوستی عربی-ایرانی بود و همواره طرفین را به آتش بس و عادی سازی روابط دعوت میکرد.
إبراهیم نوار در القدس العربی نوشت: با انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، اداره درگیریها در خاورمیانه، به نقطه انقلاب نزدیک میشود. رئیس جمهور منتخب آمریکا میخواهد از سیاست «فشار حداکثری» که ترامپ در قبال ایران اعمال کرد، رهایی یابد. البته سیاست ترامپ در مورد فشار بر ایران هم واکنشی بود به سیاست اوباما که تلاش کرد با ایران نرمش کرده و آن را وارد جامعه بین المللی کند. اوباما همچنین به دنبال دوستی عربی-ایرانی بود و همواره طرفین را به آتش بس و عادی سازی روابط دعوت میکرد.
در ادامه این مطلب آمده است: سیاست وفاق در خاورمیانه، آخرین چیزی است که تاجران جنگ آن را آرزو میکنند و به احتمال زیاد، تا زمان منصوب شدن رسمی بایدن، ایران در معرض تحریمهای بیشتری از سوی ترامپ قرار میگیرد، کسی که ترجیح میدهد تا زمان ماندن در کاخ سفید، به فشار خود بر ایران ادامه دهد. بنابراین، مسیر بایدن برای انتقال به سیاست وفاق و دوستی، پر از مانع است و میتوانیم سه مشکل اصلی که بایدن باید به فکر حل آنها باشد را به این ترتیب بررسی کنیم:
مشکل اول: پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات کنگره و حضور اغلب نمایندگان وابسته به این حزب در کنگره، میتواند ریاست بایدن را به جهنم سیاسی برای حزب دموکرات تبدیل کند. انتظار میرود که سیاست دولت جدید آمریکا در قبال ایران، در معرض مقابله شدیدی بین رئیس جمهور ایالات متحده و کنگره قرار گیرد و دلیل آن، قدرت لابی صهیونیستی در کنگره و وزنه جمهوری خواهان در این مجلس است.
راههای زیادی برای کاستن از مخالفت جمهوری خواهان با سیاست خارجی دولت جدید در قبال خاورمیانه وجود دارد، راههایی مانند انتخاب یک یا چند نفر از جمهوری خواهان میانه رو در کنگره، برای اینکه عضو تیم ویژه بایدن در مورد تعامل با ایران یا سفیر ایالات متحده در امارات و عربستان باشند، همانطور که اوباما در دوره ریاست خود چنین کرد.
شدیدترین و مهمترین مانع که نقش تعیین کنندهای در تشکیل سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه دارد، مشکل اسرائیل با ایران است، که با تعدادی از مسائل مهم ایالات متحده و هم پیمانان آن در منطقه مرتبط میشود، بویژه در مورد برنامههای هستهای ایران. از دیگر مسائل مربوط به مشکل اسرائیل، همچنین احتیاج به پر کردن خلأ نظامی در خاورمیانه، با عقب نشینی آمریکا و ضرورت حمایت از برتری نظامی اسرائیل و تقویت ائتلاف بین المللی برای مبارزه با تروریسم است، بویژه پس از آنکه مشخص شد ایران میزبان مرد دوم القاعده ابو محمد المصری بوده که در ایالات متحده تحت تعقیب بود.
دولت آمریکا، استراتژی نظام ایران را تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا در تعدادی از محوریهای اساسی میداند، از جمله تهدید نیروهای امریکایی در عراق و تهدید هم پیمانان ایالات متحده، بویژه اسرائیل و عربستان، از طریق استفاده از جنوب لبنان و جولان و نواره غزه بعنوان پایگاههای نزدیکی برای تهدید اسرائیل، استفاده از قدرت حوثیها در یمن برای تهدید عربستان و تهدید راهای دریایی جهانی در خاورمیانه. با این وجود، سیاست فشار حداکثری منجر به افزایش قدرت جریان اصولگرا در ایران شده و همین مساله دولت جدید آمریکا را در برابر آزمون سختی قرار میدهد، بخصوص در صورتی که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ایران در ژوئن آینده پیروز شوند.
رئیس جمهور منتخب آمریکا در طول کارزار انتخاباتی خود، تمایلش برای بازگشت به توافق هستهای را پنهان نکرده و تاکید کرد که سیاست نرم تری را در مورد ایران به خدمت میگیرد.
با فرض انتقال صلح آمیز قدرت در کاخ سفید، زمان بندی بازگشت ایالات متحده به توافق هسته ای، به زودی اتفاق نمیافتد، به این دلیل که نیازمند زمینه سازی قبلی است، که از مهمترین آنها، تکمیل تیم بایدن برای مدیریت مذاکرات با ایران و سپس انجام مذاکره برای رسیدن به دیدگاه مشترکی با روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و اتحادیه اروپا و روشن کردن این مساله است که ایا هدف از مذاکره، نجات توافق است یا تعدیل آن؟ یا مذاکره برای توافق جدیدی است که شامل مسائل دیگری شود که باعث نگرانی منطقهای اسرائیل، عربستان و امارات میشود.
در این میان، بن سلمان و نتانیاهو در مورد دعوت به ادامه سیاست فشار حداکثری علیه ایران، اتفاق نظر دارند و میخواهند توافق هستهای فعلی از بین رفته و یک توافق جدید جای آن را بگیرد که از جمله شروط آن، محرومیت تهران از تمام ظرفیتهای لازم برای دفاع از امنیت ملی خود بویژه در مقابله با تهدید هستهای اسرائیل است و انتظار نمیرود که ایران این شروط را بپذیرد یا اینکه آمریکا و اسرائیل بتوانند با اعمال زور و ورود به جنگ، این شروط را به ایران تحمیل کنند. با این حال، جنگ همواره گزینه اسرائیل است و برای این مهم، از دولتهای دیگر در منطقه مانند عربستان، امارات و بحرین استفاده میکند.
در صورتی که بایدن بخواهد اقدامات عملی در قبال ایران را برای اصلاح فساد ترامپ، بردارد، در وهله اول، با شعور ملت و حکومت ایران و بی اعتمادی آنها به میزان پایبندی آمریکا به سیاستها و مواضعش، مواجه میشود، از این رو، طرح بایدن برای وفاق سیاسی با ایران، باید در بردارنده گامهای زود هنگامی باشد:
اول: اتخاذ خطاب و گفتمان سیاسی واضحی مبتنی بر ضرورت بازگشت ایران به جامعه بین المللی و ارسال پالسها و اشارههایی در این باره، از طریق پادشاهی عمان که نقش مهمی در موفقیت مذکرات هستهای در سال ۲۰۱۵ داشت.
دوم: اتخاذ اقداماتی برای اعتمادسازی که به صورت همزمان، دو طرفه و متناسب باشد، به نحوی که حقوق طبیعی ایران بعنوان یک دولت عضو نظام بین المللی حفظ شود و از حق حاکمیت آن نکاهد و تحریمهای ظالمانهای را متوجه این کشور نکند، برای مثال، اعلام عقب نشینی ایالات متحده در مورد فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران، براساس توافق هسته ای، درخواستی بود که با مخالفت شورای امنیت مواجه شد.
لغو درخواست تمدید تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، که تاثیر آن در ماه گذشته به پایان رسید.
امتناع از تهدید به اعمال تحریمهای بیشتر علیه بانکها، شرکتها و دولتهایی که وارد تعامل تجاری با ایران شوند، از جمله دولتهای اروپایی که تلاش میکنند در معرض این تحریمها قرار نگیرند و از اینستکس استفاده کنند.
لغو تحریمها علیه بانک مرکزی ایران، که عملیات بانکی در مورد پرداختها به ایران را دچار مشکل کرده و این کشور را از استفاده از تسهیلات تجارت با کشورهای جهان، محروم میکند، همانطور که مانع از رسیدن درآمدهای نفتی ایران میشود.
بازگرداندن استثناهایی که ایالات متحده به برخی دولتها مانند ترکیه، چین، عراق و هند برای وارد کردن نفت ایران داده بود و این مساله به تهران کمک میکرد صادرات جزئی نفت خود را حفظ کند. اما از اول میسال گذشته، ایالات متحده عمل به این استثناها را متوقف کرد.
لغو تمام اشکال ممنوعیت برای تجارت ایران با دولتهای جهان در زمینه کالاهای غذایی، تجهیزات پزشکی و دارو، که تاثیرات فاجعه باری برای ملت ایران در زمان شیوع کرونا داشته است.
در مقابل، از تاریخی که موارد فوق توسط دولت بایدن عملی شود، ایران هم به اعتماد سازی و عمل به تمام بندهای توافق هستهای روی میآورد.
سوم: شروع مذاکرات برای حل مشکل میزان غنی سازی اورانیوم، با هدف بازگشت به سطوحی که در توافق آمده است. این مذاکرات، از جنبههای تکنیکی، تجاری و قانونی، طاقت فرسا و دشوار خواهد بود. لازم است که ایران به همراه شرکای خود به توافق هستهای عمل کند، که هدف از آن، بازگشت به شرایط طبیعی و قرار گرفتن در چارچوب نظام بین المللی است. در صورتی که شروط مربوط به نسبت غنی سازی اورانیوم توسط ایران محقق شود، تمام تحریمها علیه این کشور پایان مییابد.
چهارم: ترتیب دادن ضرورتهایی برای آغاز دور جدید مذاکرات، برای تجدید توافق هستهای تا پیش از پایان زمان آن است، تا مذاکرات جدید، تضمین کننده تعدیل در برخی بندهای توافق بوده یا توافق تازهای را وضع کند که به نیازهای امنیت و صلح و محدود شدن انتشار سلاحهای هستهای در منطقه، پاسخ مثبت دهد. زمان جریان یافتن توافق کنونی، براساس مصوبه شورای امنیت، تا اکتبر ۲۰۲۵ است و در ادامه ضروری است که طرفهای حاضر در توافق هستهای به دنبال دستور کاری برای مذاکرات باشند، بخصوص آنکه مذاکرات برای توافق قبلی در سال ۲۰۱۵، ۹ سال به طول انجامید. در این میان، بهتر است که مذاکرات به بررسی تمام مسائل مربوط به نقش ایران در تحقق استقرار منطقهای هم بپردازد.