✍️ ابوالفضل فاتح مشاور میرحسین خطاب به نویسندگان تهران تایمز
اگر چنین جفایی نمیکردید[چانپ نیمرخ میرحسین با نیمرخ ترامپ کنار هم] و اخلاقا مجبور نبودم، هیچ علاقهای به بیان نداشتم چرا که در شرایط دشوار فعلی کشور بازگشت به مسائل حل نشده را ضروری نمیدانم و علاوه بیم دارم تنزیه بیگانه شود که البته مخاطبان هوشمند، درک میکنند و مراقبت دارند.
کسانی که چنین مقایسههایی میکنند اگر ذرهای انصاف داشتند حتما متوجه بودند در آمریکا بالاترین مقام کشور نسبت به نتیجه انتخابات شدیدا معترض است، اما نهاد انتخابات به گونهای طراحی شده است که کمتر مقام قضایی یا امنیتی میتواند در جلب رضایت او (یعنی بالاترین مقام آمریکا) قدمی معنی دار بردارد. حتما آنها دیدهاند که رئیس جمهور معترض انتخابات، نامه به قضات که حتی برخی منصوب او هستند، مینویسد و صریح میشنود که اعتراضش وارد نیست. و لذا او هنوز دست و پا میزند تا شاید به نتیجه ای برسد، اما یک به یک ایالتها ادعاهایش را رد میکنند.
اما شاید مهمتر از استقلال قضا که دست رد به تمناهای یک رئییس جمهور متوهم میزند، این است که در دوران اعتراضات انتخاباتی کسی متعرض ستادهای معترضان نشده است. و کسی، کسی را به سرکوب و ضرب و جرح و زندان تهدید نکرده است. و در این حال رقیب او، یعنی رقیب عالی ترین مقام آمریکا، با تاکید و تصریح همان شب انتخابات میگوید به پیروزی خود اطمینان دارد، و پیش از تایید نهایی انتخابات، جلسات مدیریت کشور برای دو ماه بعد را برگزار و از سران کشورها تلفن تبریک دریافت میکند.
این هاضمهی سیستم و جریانات سیاسی کشوری است که به شدت با سیاستهای جهانی آن مخالفیم اما دلیلی ندارد که در این موارد نیاموزیم.
اما در سال ۸۸ داستان چگونه است؟
شاید به خاطر نمیآورید! یادتان هست که قبل از انتخابات بسیاری از مقامات عالی و ستاد انتخابات و بسیاری از نهادهای نظارتی و امنیتی و نظامی علنی و یک کاسه، پشت سر نامزدی بودند که رئیس جمهور وقت بود و پیروزی طرف مقابل را خط قرمز نظام میدانستند؟
یادتان میآید که حین و پس از انتخابات، به دلیل آنکه مداخلات وتخلفات فراوانی در فرآیند کلی انتخابات گزارش شده بود، به روند رای گیری و شمارش آراء از سوی هر سه کاندیدای دیگر انتخابات – و نه یک نامزد- به روند انتخابات اعتراض شد؟
شاید البته یادتان نیز نباشد که در همان شب انتخابات و حتی قبل از اعلام نتایج انتخابات، موبایل و اینترنت قطع شد و همان شب نتیجه انتخابات به نفع رئیس جمهور وقت اعلام، و فردای همان روز تایید شد.
يادتان میآید که همزمان برای تثبیت ریاست جمهوری وقت، در سایه ی شدیدترین تهاجم تبلیغاتی و فضاسازی سیاسی از سوی تلویزیون و رسانهها و تریبونهای وابسته به قدرت و همان رئیس جمهور، با دخالت قوای نظامی و قضایی چندین ستاد معترضان حتی پیش از پایان رای گیری تخریب، صدها نفر یک شبه دستگیر و ضرب و جرحهای خیابانی و محاکمات آنچنانی برپا شد؟
آیا احکام طویل المدتی که صادر شد را فراموش کردهاید؟ یادتان میآید که بسیاری از کسانی که طرفدار معترضان بودند، خس و خاشاک نامیده شدند؟ و بسیاری از آنها تا همین حالا از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم شدهاند؟
یادتان میآید اکثر اعضای شورای نگهبان حامی علنی رئیس جمهور وقت بودند و قرار بود رسیدگی به اعتراضات انتخاباتی و بازشماری آراء را همان ها عهدهدار شوند؟
آیا فراموش کردهاید نامزدهای یک انتخابات که معترض به نتایج آن بودند پس از ده سال هنوز بدون هیچ حکم قضایی در حصر هستند؟ و روزی نیست که هتک و وهنی نسبت ّبه آنان جاری نشود؟
آیا به ذهن کسی خطور کرده است که آیا واقعا یکی از این نامزدهای محصور میتواند به یک قاضی در این مملکت رجوع کند و علیه این حصر ناجوانمردانه شکایت کند و رسیدگی عادلانه ای انجام و نتیجهای هم بگیرد؟
آیا براستی تفاوت فاحش و بنیادی این دو ماجرای عبرت آموز قابل فهم نیست؟ شاید به دلیل همین ندیدنها است که باید یک دهه بگذرد و اینک به چشم خود ببینند که چگونه بسیاری از پیشبینیها درست بود و جریان مقابل که برای آن آبروی انقلاب هزینه شد، را عار و جریان انحرافی بنامند.
آیا وقت عذرخواهی نرسیده است؟