✍️فرهاد بیضایی
یکی از جملات رهبری در چند سال اخیر که در اذهان مانده است این است که در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری با مقایسه وجوه اعتنایی رای مردم در جمهوری اسلامی و در حاشیه بودن مردم در زمان رژیم پهلوی این بود : “جوانان ما دیکتاتوری ندیده اند – که مثلا صحبت از دیکتاتوری میکنند”
اما سوالی که میشود مطرح کرد این است که شاخص دیکتاتوری چیست؟ دیکتاتوری یک امر نسبی است که منجر به ایجاد یک حس جمعی میشود. مردم حس دیکتاتوری را در زمان حال مقایسه میکنند نه در زمان گذشته.
کما اینکه در زمان پهلوی هم مردم با مقایسه حکومتهای زمان حال حس دیکتاتوری در آنها بوجود آمد. فیالمثل کسی مدعی نبود شرایط پهلوی را با زمان قاجار مقایسه کند و بگوید دیکتاتوری، دیکتاتوری آغامحمدخان که در کرمان چند هزار چشم در آورد و اگر با گذشته مقایسه میشد در آن موقع هم میشد عنوان کرد جوانان ما دیکتاتوری ندیدهاند. اما تشخیص دیکتاتوری یک حس نسبی است در زمانِ حال نه در بستر تاریخ.
امروز مردم ما بالاخص با گسترش شبکههای اجتماعی و سرعت گردش اطلاعات وقایع و تصمیمات کشور را مقایسه میکنند.
مردم مقایسه میکنند که چگونه با رئیس جمهور کره جنوبی بخاطر فساد یکی از اطرافیانش برخورد میشود و برکنار میشود.
یا نخست وزیر کانادا بخاطر یک تعارض منافع ساده بازخواست میشود، در حالی که برادر فلان رییس جمهور و برادر فلان رییس مجلس و برادر فلان رییس ق.قضاییه به راحتی فساد میکنند و با مطرح کنندگان برخورد میشود. “جامعه اینها را به دیکتاتوری تعبیر خواهد کرد.”
کارگران میبینید که هم صنفانشان در فلان کشورها میتوانند سندیکای خودشان را داشته باشند تجمع کنند، اعتصاب کنند و به حقوق شان برسند و اینجا حتی برنامه بسیج دانشجویی وابسته ترین نهاد به حکومت در خصوص کارگران هفت تپه لغو میشود و برای لیدر کارگران پرونده سازی امنیتی میشود و به دادگاه روانه میشوند.
جامعه اینها را به ديکتاتوری تعبیر خواهد کرد.
مردم میبینند یک شهروند عادی در نیکاراگوئه رییس جمهور این کشور را به دادگاه میکشاند که چرا ارتش کشور را به عراق فرستاده ای؟ ما را به عراق چه؟ دادگاه حکم میدهد که ارتش برگردد. -آرزویی که سالهاست ما از مفهوم مدعی العموم داریم-.
مردم میبینند و مقایسه میکنند با خودشان که نمیتوانند چند سوال ساده درباره حضور ایران در منطقه داشته باشند.
“جامعه اینها را به ديکتاتوری تعبیر خواهد کرد.”
مردم نگاه میکنند که در فلان کشور و فلان کشور وقتی دولت نمیتواند اقتصاد و کشور را اداره کند کسی نمیگوید دولت باید با قدرت به کارش ادامه دهد. مردم میبینند که انتخابات زودهنگام برگزار میشود و دولت جدید شکل میگیرد که بتواند بحران را مدیریت کند.
“جامعه اینها را به ديکتاتوری تعبیر خواهد کرد.”
مردم در کشورهای دیگر احترام به ساختارهای قانونی را میبینند و مقایسه میکنند با شرایط خودشان که به سادگی مجلس دور زده میشود یک ساختار خرق الساعه بوجود می آید که یک شبه بنزین را گران میکنند و رای و نظر مردم به حاشیه میرود.
“جامعه اینها را به ديکتاتوری تعبیر خواهد کرد.”
مردم میبینند که از همین ساختارهای فراقانونی ستاد ملی کرونا تشکیل میشود. اما حتی برای واردات واکسن هم نمیگذاریم ستاد نظر بدهد. -هرچند که ممکن است صلاح ملت در این باشد-.
مردم سوال میکنند نقش ما نقش نخبگانِ ما نقش پزشکان و متخصصانِ ما نقش فرزندان این کشور در این تصمیم گیری ها چیست؟
“جامعه اینها را میبیند مقایسه میکند و تعبیر به دیکتاتوری میکند.”
دیکتاتوری در بستر تاریخ نیست و مردم حکومت پهلوی و قاجار و …. را فراموش میکنند. مردم با زمان حال مقایسه میکنند با همین کشورهای دم دستی. ارزش ها و توقعات شان تغییر میکند و تعبیر به دیکتاتوری میکنند. هرجا که مردم حس دیده نشدن داشته باشند هرجا که حس در حاشیه ماندن داشته باشند تعبیر به دیکتاتوری خواهند کرد. دیکتاتوری برای مردم نه جنایات پهلوی و قاجار و پینوشه که همین شکاف های اجتماعی است همین نادیده گرفتن نظر اکثریت و ترجیح نظر اقلیت است.
امروز جامعه موارد دم دستی تر را به ديکتاتوری تعبیر میکند.