۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد. نعمتالله ملیحی ماسکاش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود که در عمل دم، نایژکهای ریه تاول میزد و در بازدم، تاولها پاره میشد. به همین علت برای گفتوگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
در بیمارستان بهدلیل حاد بودن جراحت نعمتالله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند. او از شدت تشنگی و زجر، کاغذی خواست و روی آن نوشت: «جگرم سوخت، آب نیست؟!» و بعد از دقایقی بهعلت شدت جراحت به شهادت رسید.