✍️مجتبی نجفی
در سراوان، کار نیست اقتصاد نیست نان نیست، قاچاق سوخت مفری برای اندکی کاهش فقر است. دیروز در واکنش به اجرای طرحی درباره انتقال سوخت، درگیری رخ داده. ظاهرا مردم نگران هستند طرح جدید این مفرّ حیات را ببندد. در توصیف بحرانهای مردم سراوان، زبان قاصر است. در درگیری های روز دوشنبه تعدادی از شهروندان ایرانی کشته و زخمی شده اند. مردم خشمگین سه شنبه به فرمانداری حمله کرده و درگیری مجدد رخ داده و بر تعداد زخمی ها افزوده شده.
قطع اینترنت و شلیک گلوله دو خبری بود که امروز شایع شدند، دو راهکار اساسی جمهوری اسلامی در برخورد با فقیران جامعه که زندگی مشقت بار، آنها را تحقیر کرده و در پاسخ به این تحقیر، خشمگین شده اند. فقر صرفا پدیده ای اقتصادی نیست ، چند بُعدی است. کرامت انسان را پیش از هر چیز هدف قرار میدهد. فقیر و محروم، آن هم در حد فقر مردم سراوان با زبان خشم ارتباط برقرار میکند. حتی در قرآن،زبان خشم و ناسزای ستمدیدگان مشروع اعلام شده. تحقیر، از مهم ترین انگیزاننده های جنبش های اجتماعی است. چند صباحی است تحقیرشدگان فقیر با زبان بدن ،خشم خویش را به حاکمیت اعلام کرده اند. آنها با تمام وجود خود به میدان می آیند تا اعلام کنند ما نیز مردمی هستیم.
جمهوری اسلامی متخصص انباشت مساله های حل نشده است. با فقرای خشمگین با زبان تفنگ و قطع اینترنت صحبت میکند. در این اثنا، یکی تشویق به جنگ داخلی میکند و دیگری که در ناز و نعمت بزرگ شده و طعم حداقلی فقر را نچشیده چه برسد به فقر خُرد کننده سراوان، فقرا را به خاطر قاچاق به عنوان مفرّ حیات، قاچاقچی می نامد و رسما سرکوب خونینشان را توجیه میکند.
در اتفاقات آبان نود و هشت، موج سواران عمدتا خارج نشین با دروغ بزرگ برنامه ریزی از خارج، بار امنیتی معترضان تحقیر شده و فقیر را بالا بردند . عده ای هم هنوز نه به بار بود و نه به دار، مدعی شدند آنچه در آبان رخ داده عمدتا برنامه ریزی خارج از کشور و پادوهایش هستند البته با تبصره حاشیه ای اعتراض حق هر شهروند است. آنها در بازی افتادند که هدفش نفی کنش اصیل شهروندی بود. هر دو گروه، معترضان مظلوم آبان را تخطئه کردند و بر هزینه اعتراض معترضان افزودند. در حالی که برای پژوهشگران جنبش های اجتماعی این اعتراضها طبیعی و واکنش به تحقیر شهروندی بود که نه حال خوبی دارد و نه آینده قابل تصوری. برای “شناسایی” خود به میدان آمده تا بگوید من هستم و وجود دارم.
حالا با این گزاره” دفاع حق طبیعی است” عده ای خواسته یا ناخواسته ترویج جنگ داخلی میکنند و عده ای با قاچاقچی خواندن مردم فقیر، سرکوب خونینشان را توجیه میکنند. جالب است اینها در برابر دولت با تفنگ، ابرقاچاقچی اسکله های غیرقانونی، زبانی بس نرم دارند. باید مراقب باشیم که هم از خشم مشروع تحقیرشدگان دفاع کنیم و هم به جنگ داخلی حساس باشیم.
مشکل کجاست؟ حکمرانی نامطلوب جمهوری اسلامی که برای سراوان و سیستان و بلوچستان چهل و دو سال است ارمغانش فقر و بدبختی بوده. واقعیت این است فقرای تحقیر شده، زبان خاص خود را دارند و پیام هایشان را به شیوه خاص خود ارسال میکنند. با واژگانی قدیمی و از کارافتاده ای چون “شورش کور ” نمی توان کنش های فقرای تحقیر شده را تحلیل کرد. کنشگران مدنی مستقل که هنوز آلوده رانت این و آن در داخل و خارج نشده اند باید پیش از هر چیز با مطالبه تحقیرشدگان همدل شوند و به رسمیتشان بشناسند و حکمرانی بحران زای جمهوری اسلامی را خطاب قرار دهند.
طبیعی است کسانی که جنگ داخلی را خواسته یا ناخواسته تبلیغ میکنند حل مساله سراوان هدفشان نیست. سراوان ابزار اهداف پلیدشان هست. کسانی که هم به فقرا، قاچاقچی میگویند و مداح ابرقاچاقچی های نظامی هستند ” ایران” که در آن ایرانی تبعیض را با جانش نچشد، مساله شان نیست. کنشگران مدنی مستقل از گفتمان قدرت، منتقد هر دو رویکرد باشند، مدافع حقوق مردم سراوان و معترض به حکمرانی نامطلوب جمهوری اسلامی به عنوان مادر بحرانهای کشور باشند.