✍? حاتم قادری
حاکمان مردم را به چشم رمه میبینند نه شهروند
حکومت ما حکومتی است که مناسب این زمان و مکان نیست، این حکومت بر اساس چند تصور نادرست شکل گرفت و با اصرار بر این تصورات، تداوم یافت. یک تصور نادرست، بنیادین و از حیث نظری مهم، این است که اسلام دارای گوهر و ظرفیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
به صورت کلی سطح عقلانیت و درک اجتماعی حاکمان ما و یا نحوه استفاده از ابزارهایی که در دست دارند، از متوسط جامعه پایینتر است و حاکمان آن مدیریت و کارآیی لازم برای اداره جامعه به ویژه در شرایط پیچیده فعلی را ندارند و در بهترین حالت، تنها قادر به اداره اجتماعات ساده با کیفیت سطحی هستند؛ نه اداره یک کشور در شرایط پیچیده جهانی و در یک منطقه بحران زده به اسم خاورمیانه.
ولایت فقیه میخواهد در همه جا حضور داشته باشد و تصمیم بگیرد بدون اینکه مسئولیت این حضور را بپذیرد.
الان تصوری که از دین وجود دارد نه تصور روشنفکران دهه ۵۰ است و نه تصور اعتدال سنتی که خاص قرون قبلی ما بود و در زمان خودش میتوانست حرفی داشته باشد. آنچه وجود دارد، یک مجموعه درهم پیچیدهای است که هسته و شاکله اصلی آن همان وضعیت برخاسته از کتاب ولایت فقیه با اندکی دکور و تزیین است
الان تقربیاً ۹۹ سال از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ میگذرد. ما در این صد ساله یک رضاخان، محمدرضا، آقای خمینی و آقای خامنهای در صحنه رهبری سیاست ایران داشتهایم، اما الان اینجا ایستادهایم. به رغم همه تحولات اجتماعی، نسبت به برخی از شعارهایی که در مشروطه داده میشد بعضاً دورتر هم شدهایم، زیرا به جهت اجتماعی فرصت لازم برای تعامل با مردم و توزیع مناسب قدرت وجود نداشته است.
در هسته حاکمیت، تفسیری از شیعه و شیعهگری وجود دارد که بر آن اساس، گروهی حقانیت این جهانی و آن جهانی دارند و اطرافشان پر از منافقان، کافران و دشمنان است. آنها همیشه خود را در قلعههایی میبینند که مورد مخالفت و هجوم توطئه داخلی و خارجی است. از نظر این نوع تصور از شیعهگری، خارجیها دشمن هستند و داخلیها مظنون مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
در خصوص نوسازی حاکمیت پهلوی به ویژه در عصر رضاشاه نیز باید گفت، انجام نوعی اصلاحات از بالا با خصلت استبدادی و آمرانه نتوانست کمک چندانی به رهایی جامعه از عقب ماندگی بکند.