✍️ حبیب رمضانخانی
ده روزی می شد که از درگذشت استاد شجریان سپری شده بود. در یک روز تعطیل، در ترافیک سنگین روستای برغان، استان البرز گیر افتاده ام. اطراف را که نگاه می کنم، به ناگاه بر دیوار بزرگ یک کافه، تصویر بزرگی از استاد شجریان، در حال تکمیل شدن، نظرم را جلب می کند. محو تصویر، با هیجان، کافه دار خوش ذوق را تمجید میکنم. بعد از گذشت چند هفته باز در مسیر روستا و همان ترافیک، اینبار کلافه نیستم و با شوقی دنبال تصویر تکمیل شده از استاد هستم. به ناگاه شوکه می شوم. تصویر استاد کاملا محو و به جای آن دسته گلی ترسیم شده است. با تاسف و حسرت، نیازی به یافتن علت تغییر تصویر نمی کنم! فقط کمی توقعم را بالا برده و انتظار دارم سری بعد که مسیرم اینجا افتاد کافه و کافه دار جای خود باشد!
امروز که خبر اقدام عده ای آتش به اختیار در تغییر نام تابلوی استاد شجریان به شهید فخری زاده در تهران را دیدم، آن تصویر و خاطره برایم تداعی شد. بی شک همانگونه که پشت آن محو تصویر، یک جریان قدرتمند وجود دارد، اقدام این چند نفر نیز بر همان مبنا استوار است.
براستی این اقدامات و عمل بنا بر کدام قانون، خواست و پشتوانه صورت می گیرد؟ در این بین خواست و اراده مردم کجای این کشور قرار دارد؟ اینکه بعد از انهمه مانور و با هزار منت و ملاحظه، نام کوچهای به نام استاد شجریان باشد، بعد آن هم تحمل نشود، چه توضیح و توجیهی دارد؟
اگر بنا بر خواست و علایق مردم هست، مسلما طرفدارن او و آثارش بی شمار هستند. نمیتوانم مثل کیهان نشینان که از نیات همه مردم مطلع و آمارهای مدنظر خود را به نام مردم با درصد بالای نود و پنج درصد تکمیل می کنند، درصد علاقه مردم به استاد را به عدد دربیاورم! ولی آن اندازه از فراگیری تصویر استاد در پروفایل مردم و انتشار آثار و پیام ها با محتوای نام ایشان کافی است تا حداقلی از حق را به این مردم و علایقشان بدهیم.
ولی ظاهراً این هم توقع زیادی هست. اقدام امروز نشان داد، نه تنها علایق مردم محلی از توجه ندارد، بلکه بدتر، مسئله فراتر رفته و به مقابله با خواست مردم کشیده شده است. آیا نمی شد روی هزاران تابلو دیگر که گاهی صدها بار اسمی تکرار شده، مثلا شیخ فضل اله نوری دست گذاشت و نام شهید فخری زاده را جایگزین آن کرد؟
شهید فخری زاده و شهیدان دیگر، مسلما در زمان حیات اصلاً ادعایی و جلوهای برای مطرح شدن نداشتند. نشان به آن نشان که بسیاری بعد از شهادت ایشان، آن ها را شناختند. حال چگونه است که دیگرانی اینگونه از نامشان سو استفاده می کنند؟
این رویکرد فقط منجر به یک نتیجه گیری می شود؛ اراده مردم و علایق آن ها دغدغه و خواست کسی نیست. بلکه منافع و اهداف اقلیتی خاص حکم می کند در موقعیتی به نام جرج فلوید و خاشقچی نام خیابانی پیشنهاد ولی جا برای نام مریم میرزاخانی بر تابلویی تنگ و اسم استاد شجریان مخدوش شود.
در پایان امیدوارم همانطور که صداوسیمای ملی! در اقدامی مردم پسندانه! به خاطر ذکر توصیه به رقص توسط کارشناس خود، اینهمه به دغدغه و نگرانی مردم توجه! و عذرخواهی کردند، مسئولان امر نیز با الگو گرفتن از آن، نه تنها تابلوی مربوطه را تصحیح، بلکه نام آزادراهی را به نام استاد مزین کنند تا به این راحتی ها مخدوش نشود. البته که بزگترین تابلو ذهن مردم هست که هیچگاه آن که به حق است مخدوش نمی شود.