✍️حسین ثنایی نژاد
مصوبه مجلس با آن عنوان متظاهرانه “رفع تحریم ها”یی که دارد اگر باعث شود مذاکرات برجامی برای بازگشت آمریکا به این معاهده بین المللی مشکل ایجاد کند، کارد به استخوان می رسد و تاب آوری جامعه فرو می ریزد.
اقتصاد کشور تحت تحریم فشار حداکثری سه سال گذشته ترامپ به شرایطی رسیده است که دیگر هیچکس را یارای نجاتش نیست. من از اقتصاد کلان و عدم امکان فروش نفت و ناتوانی در مبادله پول و خرید مایحتاج کشور چیزی نمی دانم. اما به خوبی در اطرافم می بینمکه فقر بیداد می کند.
مردم برای تامین مایحتاج اولیه خود درمانده شده اند. اخیرا بارها و بارها در میوه فروشی هایی که خرید می کنم شاهد بوده ام افرادی می آیند و بعد از پرسیدن قیمت میوه های معمولی و ساده، راهشان را می کشند و بی خرید از مغازه بیرون می روند. پدیده ای که میوه فروش ها می گویند قبلا نبوده است. یکی از آنها می گفت تعداد کسانی که قیمت می پرسند و میوه نمی خرند بیش از آنهاست که می خرند. من این مشاهدات را در بخش های متوسط به بالای شهرها داشته ام. در آن پایین شهر چه می گذرد معلوم نیست.
و نیز معلوم نیست که خود دولت چگونه می خواهد هزینه های خودش را تامین کند؛ در شرایطی که لایحه بودجه اش نشان می دهد که اتکای بودجه اش به نفتی که نه می تواند آن را بفروشد و نه قادر است پول فروشش را وصول کند از سالهای قبل بیشتر است.
به سختی می توان باور کرد که مقامات عالی نظام از این وضعیت اسف بار مطلع نباشند. اما اگر مانند برخی گلوگاه های تاریخی دیگر مثل پذیرش دیرهنگام قطعنامه و توافق دیرهنگام برجام و بعد سنگ اندازی در راه اجرای برجام، علیرغم اطلاعشان از شرایط موجود، همچنان بر طبل ناسازگاری با نظام بین المللی(حتی اگر این نظم ناعادلانه باشد) بکوبند، همه چیز ناگهان فرو ریخته و از دست می رود، با سرعتی که ممکن است دستگاه های رسمی آن را محاسبه نکرده باشند.
بنابراین آنها که حرف آخر را در این تصمیم های کلان می زنند، اگر فرصت کوتاه به دست آمده را بگذارند از دست برود، باید بدانند که پس از آن دیگر چیزی در دستشان نخواهد ماند.