✍️صابر گل عنبرى
بدون شک چهارشنبه سیاه و حمله به قلب دموکراسی در آمریکا یک نقطه عطف مهم در تاریخ معاصر این کشور است. این روز در یاد و خاطره آمریکاییها خواهد ماند. حوادث این روز باعث شد دونالد ترامپ اولین رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا باشد که دو بار در معرض محاکمه پارلمانی قرار گرفت. جدا از آن هم همین چهارشنبه سیاه آینده سیاسی جنجالیترین رئیس جمهور تاریخ را نابود کرد. هر چند امکان عزل ترامپ در چهار روز آتی بسیار ضعیف و در حد صفر است؛ اما این احتمال وجود دارد که پس از 20 ژانویه تحت تعقیب کیفری و قضائی قرار گیرد.
اما سوای هولناکی واقعه حمله به کنگره که کلیت نظام سیاسی را در دفاع از دموکراسی آمریکایی و میراث 250 ساله بسیج کرده؛ واقعیت این است که دموکراتها به این وضعیت بسان یک فرصت تاریخی مینگرند و از این رو با قدرت رسانهای بیبدیلی که در اختیار دارند، چنان فضای سنگینی ایجاد کردهاند که همه به نوعی مجبورند در زمین آنها بازی کنند و آنگونه که میخواهند موضع بگیرند؛ حتی ترامپ تحت تاثیر این فضا و پیامدهای آن در آینده چندان به انفعال و التماس افتاده است که کسی فکر نمیکرد چنین فرد خودشیفتهای آخرین روزهای ریاست جمهوری خود را اینگونه سپری کند. اما هر کاری میکند و حتی حملات تند و تیزش به هوادارانش که به کاپیتول حمله کردند و گاوچران و اوباش نامیدن آنها نیز هیچ کمکی به وی نکرده و نخواهد کرد.
ترامپ امروز تنهاتر از همیشه است. رفقایش در کابینه از مایک پنس و مایک پومپیو و حتی جولیانی وکیل شخصی و محرم اسرارش هم او را تنها گذاشتهاند؛ البته خود وی هم از همه اینها عصبانی است و حتی گفته شده که حاضر به پرداخت هزینه روزانه 20 هزار دلاری به جولیانی بابت پیگیری شکایتهای انتخاباتیاش نیست. در خارج نیز متحد نزدیک ترامپ یعنی بنیامین نتانیاهو و مقامات دیگری در اروپا مثل جانسون نیز او را تنها گذاشتند. نتانیاهو که ترامپ این همه در حق اسرائیل خوبی تاریخی کرد و بی بی او را بهترین دوست این رژیم در تاریخ آمریکا نامیده بود، تصویرش را در صفحه مجازی خود در توییتر حذف و به او پشت کرد. دنیای سیاست همین است. منافع حرف اول را میزند. اینجا نتانیاهو منافع راهبردی اسرائیل را بر تداوم دوستی با فردی سوخته ترجیح داده و حتی قبل از رفتن ترامپ، یوسی کوهین رئیس موساد را نیز به واشنگتن فرستاده و وی مشغول دیدارهای فشرده با تیم بایدن برای تضمین تداوم فشار حداکثری علیه ایران است.
خلاصه این که وضعیت ترامپ چنان رقت بار است که حتی برخی در شبکههای اجتماعی غربی خواسته یا ناخواسته نوعی حس همدردی با او پیدا کردهاند. اما این یک روی سکه است. بله! دیگر نمیتوان آینده سیاسی چندانی برای ترامپ متصور بود؛ اما واقعیت این است که خروج وی از قدرت به این شکل رقت بار و “مظلومانه” و حتی احتمال تعقیب کیفری و محاکمه وی در آینده میتواند رفته رفته او را به یک اسطوره در میان طیف تندرو و نژادپرست آمریکا تبدیل و آنها را بر پیگیری رویکرد افراطی خود مصممتر کند. به هر حال، ترامپ سوخت؛ اما مکتب ترامپیسم همچنان زنده است و این شکل سوختن شخصیت محبوب تندروهای سرخورده جامعه آمریکا نیز میتواند شعلههای این مکتب را “فروزان” نگه دارد.
اما جدا از سرنوشت خود ترامپ و اسطوره شدن یا نشدن وی برای هواداران افراطیاش، وضعیت کنونی حزب جمهوریخواه و سناتورها و نمایندگان آن در کنگره را در برابر یک مخمصه و تنگنای راهبردی قرار داده است. از یک طرف، خود این حزب در انتخابات اخیر تاوان سخت رفتارهای عجیب و غریب چهار سال اخیر ترامپ را پس داد و از این رو تعداد زیادی از اعضای جمهوریخواه کنگره هیچ دل خوشی از او ندارند؛ و همین مساله و قرار نگرفتن در مظان اتهام حمایت از رفتارهای اخیر ترامپ میطلبد که با هجمه دموکراتها علیه وی همدلی نشان دهند. اما از سوی دیگر نیز نیک میدانند که این هجمه نه تنها علیه ترامپ بلکه ضد کلیت حزب جمهوریخواه و آینده را هم نشانه رفته است.
از این جهت، هر نوع همکاری میتواند بازی در زمین دموکراتها باشد. کما این که همراهی آشکار با آنها میتواند برای سناتورها و نمایندگان جمهوریخواه کنگره هزینهساز باشد و در انتخابات آینده تقاص آن را پس بدهند؛ به هر حال ترامپ هنوز از جایگاه خاصی در میان بدنه اجتماعی این حزب برخوردار است و با وجود این همه رفتار عجیب در طول چهار سال، 75 میلیون آمریکایی به او رای دادند؛ هر چند حوادث کنگره به احتمال زیاد موجب ریزش پایگاه اجتماعی وی شده است.
از این رو، خیلی از جمهوریخواهان از آن بیم دارند که همراهی با عزل ترامپ موجب خشم بدنه اجتماعی حزب از آنها در انتخابات آینده شود. به همین خاطر، تنها 10 نماینده جمهوریخواه چهارشنبه شب به طرح محاکمه ترامپ در مجلس نمایندگان رای دادند و 197 نفر مخالفت کردند.