پوران ناظمی
این روزها به شدت احساس سردرگمی”!! میکنم ،
میدانم هر ایرانیِ میهن پرست در هرجای دنیا همینقدر کلافه وسردرگُم است .
نه درمانی “برای دردها !!میبینم.
نه پاسخی” برای پرسش ها !!!
زخمهایِ تردید” بر دلم چنگ میزند
سرگشتگی میان ِ حقیقت” و واقعیت ”
واقعیت “را میبینم! بی پرده ،صریح وآشکار”رَجز خوانی” میکند
و حریف” می طلبد
یک گام مانده، تا پیکار “!!
تردید” گامهایم را سست میکند .
از خودم میپرسم در این معرکه با دو دَه شعبده باز ،حقیقت در زیر کدام
کُلاه سیاه و پارچه سرخ است ؟
حقیقت کدام است ؟
می اندیشم …
اگر هجوم به واقعیت
رخسار زشت حقیقت را برملا کند .
اگر بجای کبوتران سپیده “!!!!
مارهای دندان نکشیده وافعی های از بند رهیده به حلقه مردم زهر بریزد چه ؟
وقتی نمیدانم نی لبک افسون شده در دست کدام معرکه گیر است ؟
نجواهای گُنگ و اُورادی عجیب که میخوانند مثل هم است
ومن نمیدانم کدام یکی از این سروده ها
و اُوراد سرود مقدس و” ودای” اساطیری پاکان است .
از این سرگشتگی خسته و آزرده به مردمی نگاه میکنم که خسته و گرسنه
حلقه بسته اند
و هیاهو میکنند
باید هوشیار باشیم
بگذار بگویند ترسید
اما ندانسته همراه نیرنگ بازان نگشت
حقیقت را قربانی واقعیت کردن خطاست
نگام ؛ ناگفته های ایران ما