✍️ مجتبی نجفی
ده سال پیش در چنین روزهایی، جمعیت عظیمی از مردم به فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی به خیابانها ریختند و از انقلابهای مردمی در تونس و مصر حمایت کردند.
اهمیت این فراخوان، انبوه تبلیغات حاکمیت بود که مدعی بود بعد از نه دی هشتاد و هشت اعتراضها خوابیده و جنبش سبز ما و فتنه آنها از رمق افتاده.
اما حضور هزاران شهروند معترض، بی اعتنا به دستورالعمل های ضد آزادی حاکمیت با اتکا بر اصل بیست و هفت قانون اساسی مبنی بر حق راهپیمایی های مسالمت آمیز نه تنها در تهران بلکه در چند شهر دیگر از جمله رشت، اصفهان، شیراز و…حاکمیت را شگفت زده و عصبانی کرد و به قدرت بسیج کنندگی رهبران جنبش سبز و تداوم خواست شهروندان پی بردند و چاره را در قطع ارتباط بین مردم و محصورین دیدند.
از آنروز تا این لحظه که در حال یادآوری بیست و پنج بهمن هشتاد و نه هستم حصر غیر قانونی موسوی کروبی و رهنورد ده ساله شده و به رغم اندک گشایش های صورت گرفته همچنان بر قرار است.
در آن روز، ما دو شهید جوان داشتیم. محمد مختاری و صانع ژاله. مختاری پیش از شهادتش از خدایش خواسته بود ایستاده مردن را به جای در ذلت نشستن نصیبش کند. کیهان تلاش فراوان کرد ژاله را با دروغ و تهدید خانواده تصاحب کند.
تلاشی که ناکام ماند و این دو به جمع شهدایی پیوستند که ایران را سبز میخواستند و علیه دروغ ، تحقیر و استبداد شورش کردند.
حق کنش مسالمت آمیز آنها گلوله نبود همچنانکه حق ایرانی ها ، ایرانی سبز، دموکرات و توسعه یافته است. یاد همه شهدای جنبش سبز گرامی.
از ندا تا کیانوش، از محمد تا اشکان، از امیر تا رامین….
یاد همه آن جان های شیفته ای که علیه قدرت مطلقه حقوق شهروندی و عالی ترین حق انسان یعنی آزادی را مطالبه کردند.
یاد همه شهدایی که از مشروطه تا اکنون علیه سیستم های استبدادی برای آزادی به پاخاسته اند گرامی….