پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️امید فراغت
حال و قال و به تعبیری اوضاع مملکت گواه یک درهمریختگی ملموس و مشهود است متاسفانه باید اعتراف کرد عوام و خواص از مسلمانی فقط اسم آن را یدک میکشند و به خیال و اوهام خود، احساس میکنند ملت و مسئولانی خاص و به تعبیری برگزیده خداوند هستند!
عوام و خواص کلاهشان را سفت چسبیده تا باد آن را نَبرد! بر همین اساس همگی نسبت به هم بیاعتماد شده و تئوری توهم توطئه در اذهان خواص و عوام نهادینه شده است.
به همان نسبت که حکمرانان ملت را در بسیاری امور غریبه و نامحرم میدانند به همان نسبت ملت نیز چنین احساسی دارد. عوام و خواص اسم مسلمانی را یدک میکشند اما برای منافعشان به راحتی راست نمیگویند! باید پذیرفت جامعه ایران تافته جدا بافته از نظام بینالملل نیست و مثل دیگر جوامع کاملا زمینی هستند حکمرانان مملکت نیز مثل حکمرانان دیگر جوامع زمینی هستند.
متاسفانه گرفتاری از این نقطه شروع میشود که برخی از عوام و خواص احساس میکنند برگزیده آسمان هستند و به همین دلیل باعث به وجود آمدن انواع و اقسام تناقضات و تعارضات شدهاند!
حکمرانان مملکت باید بپذیرند خدایشان خدای همگی ملتها و دولتهاست بنابراین لازم است تاریخ را چندباره مطالعه کنند تا متوجه شوند چه روش و منشی از حکمرانی باعث رشد و توسعه برخی کشورها و همچنین باعث فقر و بدبختی برخی کشورها شده است.
باید پذیرفت حکمرانان برآمده از بطن جامعه و جامعه نیز برآمده از روش و منش حکمرانان هستند بنابراین پیام این واقعیت این است مردم و حکمرانان شبیه به هم هستند بر همین اساس نقاط قوت و ضعف هر جامعهای همان نقاط قوت و ضعف حکمرانان است شاید بهتر است این طور بیان شود حکمرانان و ملت از زایشهای هم تولید میشوند بنابراین با گشت و گذار در بطن جامعه، قد، قواره و مختصات حکمرانان قابل اندازه گیریست.
برای مثال چه تفاوتی بین ملت کرهشمالی و کرهجنوبی هست؟ چرا باید ملت کرهشمالی در فقر، ناامیدی و بیچارگی زندگی کنند؟ اما ملت کرهجنوبی در رفاه نسبی باشند؟ پاسخ همگی یکیست و آن هم در روش و منش مدیریت حکمرانان آن است اگر هم قرار بر این باشد که با امپریالیسم مبارزه کنند به نظرتان کدام کشور میتواند مبارزه کند؟
قاعدتا پاسختان کرهجنوبیست چرا که از اقتصاد قدرتمندی برخوردار است؛ کشورهایی مثل کوبا، ونزوئلا، کرهشمالی، افغانستان، سوریه، یمن و … اگر هم ادعایشان این باشد که در حال مبارزه با استعمارگران هستند هیچ بشری از جامعه جهانی باور نخواهد کرد چرا اقتصادشان ضعیف است و حتی توانایی ایجاد رضایت عمومی در کشور خود را ندارند!
اما اگر کشورهایی مثل ترکیه، مالزی، هند، ژاپن، کرهجنوبی، سنگاپور، و …بگویند که قرار است با کشورهای استعمارگر مبارزه کنیم جامعه جهانی باور خواهد کرد چرا که اقتصادشان در وضعیت مناسبیست و اکثریت ملتشان در رفاه نسبی هستند.
حکمرانان مملکت بپذیرند با وجود اینکه ایران سرشار از ثروتهای طبیعی مثل نفت، گاز و …است اما اکثریت ملت از این ثروت جغرافیایی بهره نبرده و بر همین اساس در رفاه نسبی نیستند. متاسفانه قدرتهای جهانی اعم از غرب و شرق فضایی ایجاد کردهاند تا ملت و کشور ایران نتوانند از این ثروت هنگفت استفاده کرده و در منطقه خاورمیانه کشوری به مثابه ایران به رشد و توسعه واقعی دست پیدا کند. باید بپذیرفت این اقتصاد کشورهاست که تعیین میکند نحوه مراوده قدرتها با آنان چطور و چگونه باشد! به عنوان مثال نحوه رابطه روسیه و چین با ترکیه، مالزی، ژاپن، عربستان، امارات، قطر و … با ملتهای فقیری مثل کرهشمالی، ونزوئلا، افغانستان، کوبا و …کاملا گویای واقعیتهاست! برخی روابطها تعاملگونه و بر اساس منافع دو طرف است اما برخی روابطها آمرانه و دستوری و ارباب و رعیتیست! بنابراین این واقعیت تلخ یعنی دوشیده شدن ایران از سوی قدرتها را باید پذیرفت.
نکته پایانی و قابل تامل این است مسئولان ما درک نمیکنند یا قصد ندارند درک کنند که کشورهایی نظیر روسیه، چین و …فقط دوستان نانی و زبانی ایران هستند نه رفقای جانی.