سیدمحمد خاتمی سرمایه ی ارزشمندی است و اگر در هر جایی بغیر این خاورمیانه ی فسون زده و این سرزمین عجیب ما می بود ، به یقین به نهایت در صدر می رفت و قدر می دید ، اما از بد روزگار و حکمت بی جوابِ گزاره ی « نقطه ای کوچک بودن اختیار ما در دایره ی بزرگ جبر » ؛ خاتمی به دامان جامعه ی به شدت نخبه کُش ما — چه کشتن ذهنی و چه نابود کردن عینی — افتاده است .
اما در این کوتاه نوشتار که برآنم در نوشته ای مفصل تر زوایای تحلیلم را بیشتر بکاوم ، سر آن دارم که بگویم به همان اندازه که اصولگرایان غیر عقلانی در محدود کردن و کوته کردن قد تاثیرگذاری خاتمی در ایران نقش دارند ؛ عده ای از اصلاح طلبان در نقش دوست نادان ، خاتمی را تا حد خویش پایین آورده و می آورند.
سوال اصلی آن است که ما به عنوان یاوران خاتمی ، خاتمی را چگونه در جامعه به نمایش میگذاریم ؟؟؟ و خاتمی در اصل به مثابه چه هست و ما چون نمایشش میدهیم ؟؟؟ آیا نقش خاتمی را به عنوان عاقد فلان کس و بهمان فرد ، بولد کردن و یا نقش اول عکسهای صفحه های شبکه های مجازیمان را به وی سپردن و به زور خود را به وی چسباندن و در زوایای مختلف از خود و او عکس گرفتن و پخش کردن و افه ی اصلاح طلبی مجازی !!؟ آمدن ؛ دلسوزی در حق خاتمی است ؟؟ … آیا فضا را چنان مستقیم و یا غیر مستقیم بر خاتمی تنگ کردن و مشاوره دادن غیر استراتژیک و نادرست به وی — که با توجه به حُسن اخلاق ذاتی اش همه را به حضور گرم خویش می پذیرد و شاید این کنش فردی و اخلاقی و روانشناسی شخصیتی از یک سیاستمدار کارکشته عجیب به نظر آید — برای اعلام نظریه ی آشتی ملی در این شرایط غیرکارکردگرایانه از طرف وی دلسوزی در حق اوست ؟؟؟ ، نظریه ای که نهایتاَ بایستی توسط کسی چون حجاریان ابتدا در سطح محافل مطرح و از طرف رسانه ها و فعالان و کنشگران و افکار عمومی ؛ سبک و سنگین میشد و بعد خاتمی بر روی آن مانور میداد و سرمایه اش را خرج این ایده میکرد.
خاتمی بزرگ سرمایه ای و شاید تنها سرمایه ی اجتماعی ما در این چنین قاب بندی سیاسی و اجتماعی فعلی تا سالهای سال باشد ؛ و به نظر نگارنده ؛ ایران معاصر تا مدت ها چنین پرزیدنت سابق و سرمایه ی فعلی را به خود نخواهد دید — البته انتقادها و شکوه ها بماند — و دلمشغولی من اینجاست که چرا با دست به اصطلاح اصلاح طلبانه ی خود کاری می کنیم که بزرگمردی چون او را در هر مساله ای از مبتذل ترین — در معنای دم دست ترین — تا سنگین ترین امورات هزینه می کنیم … درست آن است که جایگاه استراتژیکش را به درستی تعریف و عملیاتی نماییم و تاکتیک ها را به دیگران واگذاریم … ولله ، خاتمی حیف است … و زمانی خواهد آمد که در نبودش وااسفاها به آسمان این سرزمین فسون زده خواهد رفت … با عرض معذرت البته ! تاریخ بی خردی خویش در رابطه با بزرگانمان در حوزه های مختلف را مروری دوباره نماییم و اشتباهاتمان در این حوزه را تکرار مکرر ننماییم …