نگام ، اجتماعی _ هادی خانیکی می گوید: امروزه مفهوم ملت در فضای سیاسی ساخته میشود و فقط یک مفهوم تاریخی و جغرافیایی نیست؛ منظور از سرشت سیاسی ملت این است که باید انگشت اشاره را از تاریخ و صرفا سرزمین و عوامل فرهنگی به سمت تنوعات موجود در زمان حال برد.
به گزارش اصلاحات پرس ، خانیکی در «چهارمین مرحله از همایش جامعهشناسان ایرانی و جامعه ایرانی» که به بررسی و نقد آثار و افکار و کوششهای اجتماعی «احمد اشرف» اختصاص یافت، گفت : وقتی از ملت صحبت میکنیم امکان همزیستی تنوعات که میتواند ریشه تاریخی داشته باشد، را باید تماما در کنار همدیگر دید. به همین اعتبار آن هویت ایرانی که احمد اشرف از آن حرف میزند، را نباید در تاریخ و گذشته محبوس کرد.
وی ادامه داد : روایت «ملتگرا» مبتنی بر نوعی ناسیونالیسم رمانتیک است که به ملت نگاهی ذاتی دارد و منشا آن را پیش از تاریخ میداند. این ایده از دوران مشروطه مطرح شد و در زمان پهلوی شدت گرفت که طی آن شناخت از امروز به دوران باستان تعمیم داده شد
در انجمن جامعهشناسی ایران علاوه بر خانیکی ، «پرویز اجلالی » نیز به بررسی آثار این صاحبنظر و ارائه نقطه نظرات پرداخت.
احمد اشرف (زادهٔ ۱۳۱۳) نویسنده و جامعهشناس ایرانی است که در دانشگاههای پنسیلوانیا، کلمبیا، پرینستون و تهران، به تدریس جامعهشناسی و تاریخ اجتماعی ایران پرداختهاست. تاکنون چند کتاب و نیز مقالات متعددی از او منتشر شده، از جمله کتاب موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران: دورهٔ قاجاریه که در سال ۱۳۵۹ توسط انتشارات «زمینه» به چاپ رسیدهاست.
موضوعات مطرحشده در آثار او عبارتاند از: سلسلهمراتب اجتماعی در ایران، سنت و مدرنیته، هویت ملی ایرانیان، روابط زراعی در ایران و رهبری کاریزماتیک و حکومت تئوکراتیک (دینسالار) در ایران پس از انقلاب.
اشرف در هیات ویراستاران نشریاتی چون مطالعات ایران، ژورنال بینالمللی سیاست، فرهنگ و جامعه و ایراننامه به کار مشغول بودهاست و از سردبیران ارشد دانشنامهٔ ایرانیکا میباشد. مقالاتی چون «هویت ایرانی» در طول تاریخ و «نظام طبقاتی» در ایران (بههمراه علی بنوعزیزی) از تألیفات او در دانشنامهٔ ایرانیکا است.
خانیکی در این نشست گفت: در گفت وگوهایی که بر سر جامعهشناسان ایرانی شکل میگیرد بیشتر به دنبال آن هستیم جامعهشناسانی که متاثر از نظریه پردازان غربی به جامعه ایران نگاه کردهاند چه کسانی بودند و چگونه این کار را انجام داده اند.
وی ادامه داد: اگر کسی فهم عمیق و جامعی داشته باشد، در گرو پرشماری آثار او نیست. اندیشه «احمد اشرف» بیشتر در قالب مقالات او منعکس شده است تا اینکه کتابهای زیادی درباره ایران نوشته باشد. نگاه اشرف از این منظر در خور توجه است که به ممیزات جامعه ایران و عوامل تفاوت جامعه ایران اشاره دارد. مثلا به نقش شهر در تحولات اجتماعی اشاره دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به مفهوم کنشگران مرزی به عنوان کنشگرانی بین جامعه و حکومت گفت: اشرف را میتوان کنشگر مرزی دانست. اگر اشرف را با جامعه شناسی مارکسیستی یا معطوف به نوسازی ارزیابی کنیم او به نوعی در مرز این دو نوع قرار دارد. احمد اشرف، برادر حمید اشرف چهرهای شاخص در مبارزات چریکی است. فعالان انقلابی چپ در درجه اول احمد اشرف را نقد میکردند.
این جامعه شناس ادامه داد: فهم اشرف از جامعه ایران، مقوله هویت ایرانی است. امروز در مواجهه بین رسانههای جدید، یکی از نخستین مقولاتی که توسط رسانهها مورد چالش قرار میگیرد، هویت است. چون در حضور رسانهها جامعه دستخوش تغیرات پرشتاب میشود و این پرسش که، من کیستم ایرانی، اسلامی، قومی، جنسیتی و نسلی، مرتب در معرض پرسش قرار میگیرد؛ و به نظرم احمد اشرف صاحب نظریه مشخصی درباره هویت ایرانی است.
این استاد ارتباطات ادامه داد: کاستلز معتقد است، رسانههای جدید سه گونه هویت را شکل میدهند؛ اول، هویت مشروعیت بخش که توسط نهادهای رسمی آموزش، سیاست و خانواده و رسانه ساخته میشود. دوم، هویت مقاومت که در برابر هویت مشروعیت شکل میگیرد و به میزانی که هویت مشروعیت بخش متصلب باشد، هویت مقاومت خشنتر میشود و در نهایت توصیه کاستلز به هویت برنامهریزی شده است که قابلیت انعطاف داشته باشد لذا میتوان گفت مساله هویت، مساله جهان ماست و تنها منحصر به ایران نیست.
وی در بیان روایت اشرف از هویت یادآور شد: اشرف میگوید هویت در کشاکش تصور ما از دیگران شکل میگیرد. مثلا ایران در برابر انیران، عجم در برابر عرب، تاجیک در برابر ترک و… او تاکید میکند کجای این هویت تاریخی است و کجای این هویت جدید است. وی هویت قومی را با سابقه تاریخی، و هویت ملی را زاییده عصر جدید میداند.
وی ادامه داد: اشرف، مولفههای دخیل در ساخت هویت ملی و قومی را پدیدههای اجتماعی میگیرد. ویژگی احمد اشرف نگاه تاریخیاش است و گاهی مرز بین مورخ اجتماعی یا جامعه شناس تاریخی در رویکرد او به یکدیگر به شدت نزدیک میشود. در نگاه او، هیچ جامعهای را بدون مولفه تاریخی نمیتوان شناخت.
خانیکی اضافه کرد: دومین شاخصی که در زاویه نگاه اشرف به هویت این است که او هویت ملی را امری منجمد و ثابت با پایههای مشخص نمیداند. اشرف بیشتر بر این مساله تاکید میکند که این هویت ملی، پدیداری انفسی است که ریشه در تجارب و تصورات جمعی مردم دارد. دیدگاه او به این نزدیک است که ابتدا تصور ملت ساخته میشود و بعد خود ملت به وجود میآید. نهایتا در نگاه اشرف، هویت ملی، نحوه رویارویی ما با دیگران است که میتواند نیرویی سازنده یا حتی نیرویی مخرب باشد و در جایی که هویت به نیرویی برای زیست معقول تبدیل میشود سازنده است و جایی که به تعصبات سرزمینی وارد میشود نیرویی ویرانگر خواهد بود.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در کتاب اشرف هویت ایرانی تقسیم بندی میشود و او هویت ایرانی را به سه روایت نقل میکند. در روایت اول که در دوران پهلوی رواج دارد هویت «ملت گرا» مطرح میشود. روایت «ملتگرا» مبتنی بر نوعی ناسیونالیسم رمانتیک است و به ملت نگاهی ذاتی دارد و منشا آن را پیش از تاریخ میداند. این ایده از دوران مشروطه مطرح شد و در زمان پهلوی شدت گرفت که طی آن شناخت از امروز به دوران باستان تعمیم داده شد.
«اشرف خود بیشتر به روایت تاریخی نگر دارد و درست است؛ او هویت ملی را زاده دوره جدید میداند اما بین هویت امروز ایران و هویت تاریخی ارتباطی قائل است و بارها میگوید هویت تاریخی ایرانی بازسازی شده و این با هویت ملی ایرانی متفاوت است.»
وی در ادامه گفت: احمد اشرف، هویت تاریخی ایرانی را میپذیرد و باور دارد این هویت در تاریخ گونههای مختلف زنده میشود و در این روایت تاریخی نگر انگاره ذات گرایانه درباره ملت را رد میکند اما در مقابل بر رویدادهای تاریخی در شکلگیری هویت ایرانی یادآور میشود. او بین هویت ایرانی و هویت ملی ایران تفکیک میکند و قائل به هویت ایرانی قائل است که پارههای آن را هم باید در تاریخ دید و هم در جنبههای سیاسی جدیدی که منجر به ساختن ملت میشود.
خانیکی درباره باور اشرف به تکثر گرایی گفت: او هم هویت ملی را مولود دنیای جدید میداند و نیز با تفکیک هویت تاریخی و ملی ایرانی قائل است دخالت تاریخ را میگیرد اما تاریخ را به عنوان امری ذاتی قبول ندارد. بحث کانونی هویت در نگاه اشرف، تفکیک هویت ملی با هویت ایرانی است.
وی افزود: او میگوید، روایت تاریخ نگری راه حل میانهای برای بررسی هویت ایرانی است. یعنی او در عین حال که هویت ملی را متعلق به عصر جدید میداند و به دنبال ریشههای تاریخی و اسطورهای برای آن نیست و در عین حال هویت فرهنگی ایرانی را مقولهای تاریخی میداند که از ماقبل اسلام تاکنون به صور گوناگون بازسازی شده است.