برخلاف واگویههای فاقدمحتوا و تکراری؛ درد مشترک اصلاحطلبان و متحجّران «خانسالاری» است!
متأسفانه عدم توجه متولیان عرصهٔ مدیریت سیاسی کشور نسبت به مطالبات جامعهٔ هدف که همسو با گرایشات خودی است (و فهرست بلندبالایی از آن قابل ارائه است) در جبههٔ اصلاحات از گلایهگذاری عبور کرده و به درماندگی رسیده است. مطمئناً هواداران این طیف فکری که تکیه بر منش آزادیخواهی دارند هرگز کارشان به دریوزگی نخواهد کشید بلکه ترجیحشان پس از شکیبایی در فرصتهایی که میسوزد ، رسواسازی و شکستن پیلههای پوشالی است.
شایسته است «خانسالاران!!» درک کنند که آگاهیهای عمومی به سطحی از شکوفایی رسیده تا همگان واقف باشند که میداندارانِ پُرمدعا هیچ برتری و مزیتی فراتر از سایر مردم در زمینهٔ سلامتِنفس، تحلیلِصحیح و عملکرد ندارند و چنانچه لازم شود مصادیق متعددی بیان میگردد.
بدیهی است وقتی : حرص قدرت (نهخدمت)، طمع ثروت (بادآورده) و تمایلات خارجنشینی… غلبه کند بطور ناخودآگاه انبوه حامیان دلسپرده و امیدبسته به تغییر، در میان بهت و حیرت، رها میشوند و آنگاه است که از درون دولتِ مستقر، جریان انحرافی سر برمیآورد!
اکنون که قرار نیست در جمهوریاسلامی آسیبشناسی از حوادث و عبرتآموزی سرلوحه باشد و اصرار بر گزش از یک سوراخ در دفعات است بنابراین یادآوری ظهور کوتولهٔ سیاسی در سال٨۴ و تحمیل مجدد او در سال٨٨، بیثمر خواهدبود! لیکن غفلت از وفاداری و حمایتهای همان دولتِ ناقابل از یاوران و همپیمانانش در زمان استقرار و پس از آن، ممکن نیست.
باید بدانیم که همین مقایسه، موجب ریزش یاران صمیمی میشود تا جائیکه واژهٔ شیرینِ «تکرارمیکنم» و مشابه نیز… تاریخ انقضاء میخورد که با فلسفهٔ اصلاحات در تعارض است.
حاصل کلام :
#اصلاحطلبی و #اصولگرایی
که منتهی به حل #مشکلات_مردم نشود
و مدام درگیر تنشهای سیاسی فیمابین باشند
بطوریکه آسیبهای این تنشها صرفاً به مردم برسد
به درد لای جرز دیوار هم نمیخورند.
قبل از اینکه #کارد به #استخوان برسد فکر #چاره باشیم.