✍️سلمان موسوی
مطالعهی تاریخ فرهنگی ایران و همچنین مروری اجمالی بر آثار اندیشمندانی چون میرزا ملکم خان، محمدعلی فروغی، کسروی، جمالزاده، سریع القلم، رنانی و…. نشان می دهد که از صدههای گذشته تا به امروز مهمترین عامل عقب ماندگی و عدم ترقی در ایران به شخصیت و فرهنگ ایرانیان باز میگردد.
واین درحالیست که با وجود تحولات مثبت اقتصادی در دهه ۴۰ و همچنین رخدادهای مهم سیاسی از جمله انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ۵۷ ایران دچار یک دور باطل شده و در بر همان پاشنه چرخیده و عدم توسعه بعنوان یک چالش مهم علمی، سیاسی و اجتماعی همچنان سرفصل سخنرانیها، همایشها، کنفرانس ها و… می باشد،
لذا برآن شدیم در این مقال کوتاه به ذکر یکی از ضعف های فرهنگی و شخصیتی جامعهی ایرانی، که ریشه در تربیت غلط آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی کشور داشته و در سطوحی چون خانواده، ادارات و در نهایت نزد زمامداران به وضوح مشاهده می شود پرداخته، و آن روحیه خودکامگی و جاه طلبی میباشد.
در ایران باتوجه به تربیت و پرورش فرزندان در خانواده هایی که روح استبداد با نگرش بزرگتر سالاری در وجود ما نهادینه می شود توجه و تمکین به یک موجود والا یا برتر در ناخودآگاه ما شکل گرفته، بنابراین ناخواسته نسبت به فرادستان خضوع و ارادت ورزی داشته و با توجه به بعد روانی و شخصیت سرکوب، نهادینه شده به فرودستان خشم و عقده گشایی را اعمال میکنیم.
تاریخ ۱۱۰سالهی اخیر ایران و حتی تلاش ها و مصائبی که پیش از آن دگراندیشان، روشنفکران و حق طلبان ما کشیدند شهادت می دهد که تلاش فعالان سیاسی و اجتماعی برای نشاندن قانون و اجرای آن در همهی ابعاد زندگی ایرانیان بوده و با بهرهگیری از تجربهی اروپا و نظریه های حکومت داری و مدیریت در غرب به حاکمیت قانون و در سایه آن تفکیک قوا و انتقال قدرت از مردم به اشخاص برای مدیریت کشور و خدمتگزاری و فرمانبرداری از مردم در جهت مطلوبات زندگی فردی و اجتماعی همت گمارده و به منصب ها نه به دید قدرت بلکه خدمت نگریسته و خود را در هر مقامی برای انجام وظیفه و خدمت رسانی مهیا نمایند.
اما متاسفانه آنچه در ایران و ساختار مدیریتیاش شاهد هستیم، نگرش خودکامگی و جاه طلبی به جای خدمتگزاری و وظیفه شناسی است، به این صورت که وقتی فردی زمام اموری را به دست میگیرد باتوجه به همان روح غالب استبداد پروری در جامعه، خود را در انجام امور محق دانسته و با میل و سلیقهی شخصی بدون توجه به هویت وظیفه شناسی و خدمت به جامعه آرام آرام شخصیتی خودکامه و مستبد از او ساخته میشود گویی در انجام امور نه تنها هیچ مسئولیتی متوجه خود نمی بیند بلکه قدم های پر مخاطره و ناقص خود را لطفی کریمانه و مهری ملوکانه به رعیت پنداشته و در انجام امورات آنچه احوال درونی ایشان اجازه دهد همان کند، به نحوی که انجام امور مردم گاهی بی ارتباط با غذا، رختخواب و مزاج شب گذشتهی زمامداران و منصب داران نخواهد بود.
مخلص کلام،
مناصب، ادارهی امور، و کرسی های هویت بخش در کشور ما نه موهبت الهی است که به فرد خاصی داده شده و فقط اوست که دردانهی خداوند است و دیگران لایق همچین مرتبهای نبوده، و نه از اجداد شما به ارث رسیده که آن جایگاه را مایملک خود پنداشته و برای حفظ و ثباتش انسانیت، اخلاق و شرافت را ذبح نموده بیشک اگر در دنیای ما ثباتی وجود میداشت امروز شما باد در غبغب نیانداخته و لاف بیخود نمیزدید.