- محسن کدیور / منبع: کانال تحلیل زمانه
ساعاتی قبل فتوای حرمت ساخت فیلمی سینمایی درباره مولانا و شمس از سوی دو تن از مراجع تقلید قم منتشر شد که «ترویج فرقه ضاله صوفیه» حرام است!
عرفان و تصوف بخش جدانشدنی فرهنگ اسلامی و از جمله اجزای پرافتخار فرهنگ ایرانی، و مولانا و شمس از مفاخر اسلام و ایران بوده و هستند.
بدون تعارف کسی که عرفان و تصوف را برنمی تابد – هرکه می خواهد باشد در هر لباس و مسندی – «خشک مغز» است. بحث در عصمت صوفیان و عارفان نیست، آنها هم مثل هر بنی آدم دیگری خطای نظری و عملی داشته اند. مگر فقها و شریعتمداران کم خطای نظری و عملی داشته اند؟!
اینکه با اتکای خبرهای واحد که بیش از ظن افاده نمی کنند فتوا به گرفتن جان مردم داده اند ضررش بیشتر بوده یا فرضا نظریه وحدت وجود که محمل صحیح عرفانی و فلسفی هم دارد؟!
راستی فتوا به فرودستی زن قبیح تر است یا سماع صوفیانه که مختص اندکی از فرق تصوف است؟
حلاج و عین القضات و سهروردی را اعدام کردن، ملاصدرا را یک دهه خودتبعیدی، درس اسفار طباطبایی را در حوزه قم تعطیل کردن و تخریب حسینیه های دراویش نعمت اللهی گنابادی پیشینه سیاه همین تفکر متحجر منجمد ارتجاعی واپسگراست.
نگاهی به فتاوی بی پایه این جریان بیندازیم. دوش حمام، تلگراف، تلفن، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت، دوچرخه سواری زن، تماشای مسابقات ورزشی مردان در ورزشگاه برای زنان، موسیقی و خوانندگی زن حرام است. فقه این افراد «حرامنامه» است.
اگر در طول تاریخ کار دست این مفتیان خشک مغز بود شاهکارهایی همچون مثنوی مولوی، منطق الطیر، و دیوان حافظ امکان تولید نداشت.
سیاست، اقتصاد، حقوق، هنر، ورزش، عرفان، علوم تجربی و انسانی و اجتماعی، و فلسفه از حوزه فقاهت بیرون است. اگر فقیهان پا را از گلیم خود فراتر گذارند عِرض خود می برند و زحمت ما می دارند.