از قدیم این چنین بوده است وقتی کسی انسان خوب و شریفی باشد نه تنها در زمان حیاتش بلکه پس از مرگش نیز عزت احترام خاصی برایش قائل می شوند.
و نه تنها در مراسم خاکسپاری اش بلکه در بقیه مراسم فوتش و حتی سالگردش هم شرکت می کنند و سعی می کنند مراسمی با شکوه برایش برگزار شود و هر جا اسمی از آن فرد برده می شود از او به خوبی یاد می کنند.
و برعکس این ماجرا نیز وجود دارد
وقتی کسی در زمان حیاتش از هیچ ظلم و جنایتی در حق مردم فروگزار نکند در زمان حیات و مرگش چیزی جز لعن و نفرین نصیبش نمی شود و در مراسمش شرکت نمی کنند مگر به زود و اجبار یا وعده و وعید.
قضیه انقلاب نیز همین است.
با دروغ و تزویر شروع شد و برای پیروزی اش از سادگی و قلب های پاک مردم سو استفاده کرد و خون های بسیاری ریخت و بعد از به قدرت رسیدن صاحبانش از مردم نردبانی ساختند برای بالاتر رفتن و هر روز چهره واقعیشان را بیشتر نشان دادند.
و هرگونه اعتراضی را به سختی سرکوب کردند.
و هر ساله ساگرد انقلابشان را برگزار می کردند و مردم هم که هنوز خام وعده های دروغینشان بودند در این مراسم شرکت می کردند.
اما امسال که چهلمین سالگرد انقلاب بود و برگزاری باشکوهش بسیار برایشان اهمیت داشت با دروغ و تهدید و وعده و وعید عده ی کمی را توانستند در خیابان جمع کنند و باز هم با حقه و نیرنگ آن را با شکوه نشان دادند.
هرچند وقتی خوب فکر می کنم یادم می آید در زمان مدرسه مان تزیین کلاس برای دهه فجر و شرکت در راهپیمایی 22 بهمن در کارنامه و نمره انضباتمان چه تاثیر مهمی داشت و مجبور بودیم شرکت کنیم.
ولی امروز مردم بیدار شده اند و دست این انقلاب برایشان رو شده است .
آنقدر دروغ و دغل از آن ها دیده اند که دیگر خام وعده هایشان نمی شوند.
آنقدر در این چهل سال زجر و بدبختی کشیده اند که دیگر اگر بخواهند هم نمی توانند تحمل کنم.
بله آقایان خود کرده را تدبیر نیست
آنقدر گلوی مردم را با گرانی و تورم و فقر و محرومیت و بی کاری و حجاب اجباری و خفقان و دزدی و اختلاس و بی عدالتی فشرده اید که دیگه نای نفس کشیدن برایشان نمانده است.
عده ای را به زور و تهدید به خیابان کشاندند و عده ای را با وعده و وعید و همان تعداد هم شعارهایشان فقط اعتراضی بود.
توقع دارید بیایند و ساگرد بدبختی خودشان را جشن بگیرند؟ سالگرد قربانی شدنشان.
آنهم نسلی که فقط پاسوز این انقلاب شد نه دستی در انقلاب داشت و نه سهمی در آن. تنها ثمره ی انقلاب برایش این بود که نسل سوخته شود.
نسلی که از هرچیزی محروم شد و قلبش جایگاه هر حسرتی شد.
نسلی که اجازه نداشت بخندد بخواند برقصد اجازه نداشت شاد باشد اجازه نداشت عشق واقعی را آزادانه تجربه کند و با پنهان کاری اجباری ضربه های بسیاری خورد.
نسلی که در به در به دنبال کار است و کاری وجود ندارد نسلی که یا معتاد شده است یا از شدت بدبختی دست به خودکشی میزند.
نسل دختران خیابانی
نسل جنین های سقط شده ی درون سطل زباله ها
نسل کودکانی که مورد آزار جنسی معلم و غیر معلم قرار گرفته.
نسل کودکان کار
نسل جوانان بیماری که روح و جسمشان از دردهایشان التیام پیدا نمی کند.
نسل مادرانی که مجبورند تن فروشی کنند.
نسل جوانایی که به خاطر نداشتن امکان ازدواج به اعتیاد و فساد کشیده می شوند
نسل فقر و فحشا.
تمام جهان برای چنین تاریخی و برای چنین نسلی باید گریه کند.
نسل سوخته
از این آتیش که به پا شدباقی موند یه نسل سوخته
جستجو کن تا بفهمی کی منو تو رو فروخته
بی ریایی ها چه آسون جاشونو دادن به حقه
صدتا افسوس که کبوتر چش به آسمون ندوخته .
انفجار بغض حسرت از تو قلبو پاره کرده
سینه دیگه جای دل نیس پره خونه پره درده
توی بحریم اما طوفان نمی ذاره پا بگیریم
فصل گرمامون چه داغه فصل سرمامون چه سرده .
نسل ما یه نسل سوخته اس که برنده ای نداره
اون که فک می کرد برنده اس حالا داره کم می آره
وقتی چش تو چشم هم باز به گذشته برمی گردی
#مهدی_طاهری
#خاطره_باقری