پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ منوچهر ذاکر
در سالهای اخیر دانشگاه با کسر مشروعیت از طرف اجتماع و جامعه و نیز عدم حمایت کافی از طرف نهادهای حمایتی مواجه شده است. اینها عواملی هستند که باعث به خطر افتادن استقلال نهادی و آزادی آکادمیک دانشگاه میشوند. هر استاد دانشگاهی که معتقد است اساتید باید فلان حقوق مالی یا فلان ارج و منزلت را داشته باشد، باید چرخه کارکردی و تامین و تقاضا را در کل بخشهای جامعه که دانشگاه یکی از آنهاست دقیقا نظاره کنند.
دانشگاه نتوانسته تقاضاها را بطور مناسب تامین کرده و جامعه و حکومت را متقاعد کند که مملکت به دانشگاه احتیاج دارد. هم سیاستهای بالادستی و هم خود دانشگاهیان در ایجاد این وضعیت ناگوار دخیل هستند. مقاله ضمیمه شده، وضعیت اجتماع را از منظر آگاهی و مرجعیت فکری آسیب شناسی کرده و به جامعه میفهماند که دارای چنین مشکلاتی است و دانشگاه است که میتواند این مشکلات را برطرف کند. بدین ترتیب هم کسر مشروعیت دانشگاه از دیدگاه اجتماع و جامعه، تا درجاتی رفع میشود و هم بجای اینکه نمایندگان مجلس از طریق آئین نامه ارتقاء به دانشگاه و دانشگاهیان دیکته کنند که ارتباط دانشگاه با جامعه چگونه باید باشد، خود دانشگاهیان ابتکار عمل را دستشان گرفته و ضمن آسیب شناسی وضع موجود، به جامعه اعلام میکنند که نیازهای جامعه چه هستند و دانشگاه خردمندترین نهادی است که میتواند این نیازها را برآورده کند.
سلبریتیزه شدن فرهنگ که ارزشهای زندگی مصرفی را در جامعه دامن میزند و پیروی افکار عمومی از سلبریتی ها از آفتهای مهلک حوزه فکر و اندیشه و آگاهی در جامعه هستند. دومین آفت، دگماتیزم است. باورها و عقایدی که بی چون و چرا، بدون دانش و استدلال و صرفا آمیخته با خشم و تعصب در ذهن افراد حک میشوند. حصاری محاط بر افراد که امکان هرگونه گفتگو و احترام به اندیشه و حقوق دیگران را تباه میکند.
دگماتیزم و خشونت فکری، ویروسی است مهلکتر از کووید ۱۹ برای جامعه ایران. و همه اساتید و دانشجویان، این پرولترهای فکر و اندیشه باید که پادتنی باشند علیه گسترش آن، اول در خود بعد در جامعه. اگر دانشگاه با تلاش دانشگاهیان مرجعیت فکری خود را در جامعه بازیابد، اساتید، سفیران آگاهی بخشی به جامعه و زدودن آفتهایی همچون دگماتیزم و خشونت در اندیشه و عمل خواهند بود.