نگام ، سیاسی _ هر هفته صحنههای نگرانکننده میبینیم و بیخبریم تا هفته بعد
هفتهای دو ساعت امکان دیدار با پدر و مادر خود را دارند با هزار نگرانی درباره وضعیت سلامت آنان مجبور به خداحافظی میشوند و والدین را پشت میلههای خانه زندان شده تنها میگذارند. در طول هفته حتی از تماس تلفنی با آنان محرومند که لااقل حال آنان را بپرسند. حالا هر هفته که به ملاقات میروند وضعیت را نگرانکنندهتر مییابند. مادر در ملاقات این هفته به علت درد کمر بهسختی راه میرود و بهسختی مینشیند.
پدر جلوی دختران خود چیزی به روی خودش نمیآورد. اما در ادامه سرگیجهها در این هفته دوباره دچار علائم نگرانکننده در نیمهشب و پشت درهای قفلدار شده است.
فرزند موسوی میگوید آنان از هیچکس انتظاری ندارند و با خدای خود معامله کردهاند. اینها را میگوید صرفاً برای اتمامحجت. برای اینکه بهانهای برای کسی لااقل در محضر عدل خدا باقی نماند که نمیدانستیم.
گفتههای دختران موسوی در مصاحبه با کلمه شفاف و گویاست. از هفته قبل تاکنون نه تنها اقدام ویژهای صورت نگرفته که وضعیت بدتر شده است.
یک هفته از زمانی که شما وضعیت سلامت محصورین را گزارش کردید گذشت. دیروز شما به ملاقات رفتید. حال بدر و مادر چطور بود؟
من میخواهم بهجای جواب به این سؤال نگرانی بسیار جدی و عمیق خود و خواهرانم را درباره سلامت پدر و مادر با هشداری درباره شرایط و مسائلی که شاهد آن هستیم اعلام کنم. همان نگرانیهایی که خانواده آقای کروبی در نامه هفته اخیر به آن اشاره کامل و عالیای کردند. هشداری به متخصصین، پزشکان و اهل فضل و علم که متعهدند. تا این مسائل را بشنوند. به سیاسیون که مسئولیت عواقب حصر را به هم پاس میدهند یا در گیرودار کارهای سیاسی این روزها فراموش میکنند. همه اینها را در محضر خدا و در مقابل مردم میگوییم. آقای کروبی و والدین ما انتظاری از احدی ندارند و اصولاً اگر جز این بود وارد این راه دشوار که به پیچوخم آن خوب آشنایی داشتند نمیشدند و یا در آن دوام نمیآوردند. آنها منتظر هیچکس نیستند اما حجت بر همه تمام باشد.
ما به اشتیاق دیدن آنها روزهای هفته را میگذرانیم و هربار با یک غم بیشتر برمیگردیم ازجمله همین دیشب. باید بگویم حال هردوی آنها ما را نگران کرده و میکند. روندی که هرروز بدتر شده است. اینها ارادهای برای حل مسئله حصر با مرگ تدریجی محصورین میتواند باشد.
تنهایی فرساینده که موجب آسیب جسمی میشود به دلیل حصری چنین ظالمانه موجب مسائل بسیاری شده است. که یا رسیدگی نمیشود یا با تأخیر بسیار صورت میپذیرد.
در مورد پدر عملاً تغییری ایجاد نشده است. سرگیجهها و مسائل دیگر همچنان باقی است که متأسفانه موجب بروز اتفاق و بدحالی بسیار شدید ناگهانی نیمهشبی در طول همین هفته پشت آن درهای قفل زده شده و متأسفانه همچنان به حال خود رهاشده است. و چون ارتباطی نیست خب بالطبع ما از آن بیخبر ماندیم. و در همین ملاقات متوجه آن شدیم.
مادرم با درد شدید کمر بسیار بدحال بود. بهسختی مینشست و یا راه میرفت. ملاقات ما در طبقه بالای ساختمان مجاور خانهی زندان انجام میشود نه خود خانه. مادر بهسختی از پلهها بالا میآمد. موقعی هم که به خانه رفت، آنهم با دشواری از تنها یک پلهی جلوی در بالا رفت. ما این صحنهها را میبینیم و باید تا هفته بعد با هزار فکر و نگرانی صبر کنیم چون راهی برای کسب خبر نیست.
در کل دوباره فقط پزشک حصر برای ویزیت آنها رفته است. آزمایش که گرفتهشده نتایج آن نیامده است! و وعده دادهشده که پزشک متخصص خواهد رفت. حالا کی؟ خدا میداند. پزشک متخصص برای یک بیماری نگرانکننده چندین ماه باید طول بکشد که برود؟ آنهم معلوم نیست. آیا با یک ویزیت سطحی بدون روشهای تشخیصی و استفاده از وسایل تشخیصی قوی و مرتبط که تنها در مراکز درمانی هست و قابلانتقال به مکان حصر نیست، تشخیص ممکن است؟ آن را هم نمیدانیم. آیا برای بررسی سلامتی افراد بررسی مثلاً فقط یک سیستم خونرسانی کافیست؟ و بیماری با علائم چنین دستگاههای دیگر ندارد؟
آیا نگرانی ها و پیگیریهای مردم، دوستان و یاران را به والدین خود خبر داده اید؟
ما تا جای ممکن نکات مهم هر هفته را در ملاقات منتقل میکنیم ازجمله همین احوالپرسیها. والدین از محبت و دوستی مردم تشکر کردند. گفتهاند سلام برسانیم و تشکر کنیم. روحیه خیلی خوب و متوکلی دارند و حتی نشانی از این نگرانی که ما داریم آنها بروز نمیدهند. همچنان دغدغه اصلی آنها آسایش مردم و امنیت کشور است. خوشحالی مردم باعث خوشحالی آنهاست و رنجهای مردم و کشور باعث ناراحتیشان.
در مصاحبه اخیرشما با روزنامه جمهوری اسلامی اشاره ای به آثار هنری عزیزان محصور کرده بودید ایا نکته ای در این مورد هست که بخواهید شرح دهید؟
مادر و پدر هردو در همین محدودیتها و مشکلات مجموعه نقاشی بسیار عالی و باکیفیت و کمیت هنری در این مدت که مجاز به نقاشی شدهاند داشتهاند. بخشی از این آثار بهصورت کار مشترک و تعداد زیادی هم بهصورت جدا بوده است. موضوعات هم مختلف، اعم از سیاسی، عرفانی اجتماعی و یا بازتاب حوادث جامعه و تأثرات آنها بوده است. اما زندانبانان اجازه خروج این آثار را به ما نمیدهند که امیدواریم که مشکلی برای آثار پیش نیاید.
در مورد وضعیت خانه هم اشاراتی داشتید اگر ممکن هست توضیحاتی برای روشن شدن آن داشته باشید.
غیر از کهنگی صد ساله ساختمان، نمدار بودن و عدم استحکام آن، نگرانی دوم ما این است که نمیدانیم که آیا فضای آنجا سالم است؟ از آلودگیهای محیطی و امنیتی و غیره بهعمد و سهو مسموم نشده؟ در آخر اینکه هم برای آقای کروبی هم والدین ما با این وضعیت که هست وجود دائم پزشک متعهد که مسائل را جدی گرفته و یا پنهان نکند و سائل پزشکی در محل حصر لازم است. نه اینکه اتفاقی بیافتد بعد زندانبانان اگر خواستند منتقل کنند بعد دکتر حصر بیاید. یا برای یک راه دو قدمی آنها را سوار ماشین خاص کنند و به دکتر برسانند و تا جای ممکن در یک وضعیت اورژانسی وقت تلف کنند. نه اینکه وسیله پزشکی موجود فقط یک درجه تب و یک فشارسنج و چند قرص باشد.