✍️فرهاد میثمی
✅سخن از اصلاح «پذیری» یا «ناپذیری» حاکمیت اساساً نابجا و در حکم طرح معکوس مسئله است چرا که اصلاحگری فعالانه محصول اراده تاریخی و تسخیرناپذیر ملتی است که تغییرات را با تلاش مقاومتناپذیر خود به کرسی مینشاند.
✅«پذیری» یا «ناپذیری» صفت حاکمیت نیست بلکه این «پذیراندن» است که صفت فعالانه ماست. مگر دست حریف است که بخواهد «بپذیرد» یا «نپذیرد»؟ مگر اصلا میتواند که «نپذیرد»؟!
✅البته که از حریف برمیآید که مقداری مقاومت تاخیری و سنگاندازیهایی جدی کند، همچنانکه هسته تندروی حاکمیت در برابر لغو قریب به چهاردههزار حکم اعدام که ذکر آن رفت، مقاومت بسیاری کرد و اثراتی هم گذاشت؛ اما نهایت امر به کجا ختم شد؟ به یک پیروزی بزرگ و جمعیِ دیگر برای تلاشگران و صلاحاندیشان ایرانی.
✅پیروزیهای پیدرپی قطعا – به شرط تلاش و ایستادگی مستمر – از آن خواستِ ملت است. از این رو قرار دادن ناامیدانهی تعریف صورت مسئله در سمت حاکمیت و طرح قضیه در قالب اصلاح «ناپذیری» آن، بر دو تصور نادرست استوار است:
✅از یک سو به خطا، قدرت در سمت حریف را تا بدان حد بزرگ و یکپارچه فرض میکند و چنان مقهور و مرعوبش میشوند که آن را در جایگاه مانع کامل در برابر ایجاد تغییر میبیند، و از سوی دیگر، قدرت اراده یک ملت برای تغییر را چنان کوچک میشمارد که ناتوان از اِعمال و تحمیل تغییر بر حریف در نظر آورده شود.