✍️ حبیب رمضانخانی
یکی از بزرگترین چالش های پیش روی هر کشوری، تبعیض هایی هست که در حق شهروندانش روا می شود. تبعیض فراگیر می تواند تبدیل به حس مشترکی شود که فورا از مسایل عینی به ذهنی تبدیل شده و توده ها را به واکنش وادار کند. اعمال تبعیض از جانب حاکمیت می تواند فراتر از هر موردی حس بی عدالتی در شهروندان را القا و اکثریتی را در مقابل اقلیتی قرار دهد.
فقط دو سه روز کافی بود که عامل یا عاملین نواختن سیلی بر صورت یک روحانی که در فضای مجازی دست به دست می شد، که در ادامه مشخص شد فیلم ساختگی یک پدر و پسر بوده، دستگیر و در مقابل دوربین ها اعتراف کنند! متهمینی که با پابند و دستبند چنان در حلقه نیروها چشم بسته بر اتهام خود اعتراف می کردند که انگاره دستگیری یک قاتل زنجیره ای را به ذهن متبادر می کرد! رییس پلیس تهران مقابل دوربین آمده و با چنان صلابتی از رشادت تیم خود تمجید کرده و برای خاطیان بعدی هتک حرمت این افراد مقدس خط و نشان می کشید که لرزه بر اندام مخاطب می افتاد!
سال پیش بود که سارق در دو فقره به علی دایی و دختر مهراب قاسم خانی زد. در هر دو مورد که چهره بودند و رسانه ای، در کمترین زمان ممکن سارقین دستگیر شدند. برای بسیاری همان زمان این سوال پیش آمد که آیا برای مردم عادی نیز اینگونه اقدام فوری برای برخورد و رسیدگی به جرم صورت می گیرد؟
فارغ از اینکه تفاوت و تبعیضی در رسیدگی به خواست مردم و افراد مشهور و منتسب به قدرت بوده باشد یا نه، بایستی مدنظر داشت که یکی از از دلایل اصلی نارضایتی امروز مردم از شرایط جامعه، ناشی از افزایش روزافزون بزهکاری و سرقت در جامعه است که همواره دغدغه مردم بوده و کمتر کسی هست که به آن مبتلا نشده و خسارات ندیده باشد. مردم همواره از عدم رسیدگی و پیگیری شکایات خود در این زمینه گفته و از افزایش روز به روز آمار سرقت در جامعه دلنگرانتر از قبل می شوند.
حال تصور کنید، افرادی که در ماه ها و سال های گذشته، وسایل خانه، ماشین، طلا و گاهی تمام پس انداز عمر خود را سارقان ربوده اند و بعد از گذشت ماه ها کوچکترین ردی و رسیدگی به آن ها نیست، این شدت عمل و دستگیری و برخوردی قاطعانه با متهمین و بزهکاران افراد خاص را ببینند! چه قضاوتی خواهند داشت؟
همان تفکری که در فضای مجازی بازتاب آن را می بینیم! چکیده آن خواست و تفکر این است؛ «چطور پای اموال و خدشه دار شدن چهره افراد معروف و مسئولین که در میان باشد، متهم و سارق دستگیر و در کمترین زمان شناسایی و برخورد می شود، ولی برای رسیدگی به شکایات و خواست مردم عادی کمترین موردی از توجه نیست؟»
درست است در چنین نگاهی پای بی اعتمادی و رد و نشان نارضایتی های دیگر رسوخ می کند و نمود می یابد. قبول که مردم مشکلات خود را بزرگتر و یک حس همنوایی از مورد تبعیض واقع شدن در بین آن ها فراگیر می شود. ولی بایستی به آن ها حق داد وقتی این دوگانگی ها را دیده و با مثال خود مقایسه می کنند، ناراحت شوند. حق دارند در تناسب مجازات و جرم اختلاسگران مملکت با تناسب مجازات سازندگان یک کلیپ تفاوت ببینند و مطالبه عدالت قضایی و اجتماعی کنند.