✍️مدیر کانال تحلیل اجتماعی
وقایع اخیر آمریکا در قبال رأی نیاوردن ترامپ نشان داد که حتی در دل دمکراسی آمریکایی نیز رها کردن قدرت برای صاحبان قدرت بسیار سخت است و با انواع ترفندها نمیخواهند زیر بار انتخاب مردم بروند و ترامپ با هر ترفند و حیلهای قدرت را میخواهد حفظ کند ، اما تنها یک چیز مانع آن خواهد شد و آن تفاوت در سابقهٔ دمکراسی و زیر ساختهای مناسب آن است که چنین امکانی را به فرد پوپولیست و قدرت طلب غیرعادی مانند ترامپ را نمیدهد اما در کشوری دیگر همین فقدان زیرساخت دمکراتیک این امکان را برای احمدینژاد مهیا کرد تا از انتخاب مردم استنکاف کند و قدرت را با روشهایی غیر از رأی مردم ، بتواند حفظ کند و ریاست جمهوری را ترک نکند !
حتی بعد از گذشت تنها هشت سال از آن وقایع ناهنجار و مقابله با مردم و ایجاد اتحاد همه کشورها علیه ایران و صدور قطعنامههایی که جهان را متقاعد میکرد که به ایران حمله نظامی شود! چنان بتواند ابهام و تحریف وقایع در ذهن خود و تاریخ ایجاد کند که همان کسی که هشت سال ریاست جمهوریش مردم را با جنگ با جامعه بین المل مهیا کرده بود و قطعنامههایی که او باعث و بانی صدور آن علیه ایران بود و سایهٔ جنگ را در کشور، هماو با ورق پاره خواندن قطعنامههای سازمان ملل در کشور گسترده بود و هر آن جنگ مصوب شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را به کشور تحمیل میکرد، هماو امروز با همان شیوهٔ «بچه پروریی» که در تصور مردم است به رئیس حمهور فعلی (که به هرحال هشت سال تلاش کرده که فقط قطعنامههایی که او (احمدی نژاد) باعث و بانی صدور تحریم و جنگ برای کشور مهیا کرده بود را خنثی کند )، چنین شخصی(احمدی نژاد) به چنان رئیس جمهوری(روحانی-که در جای خود انتقادات فراوانی نیز به او هست) بنویسد که جلو جنگ را بگیرید!
و یا وقایع ۸۸ را بگونهای تحریف کند که گویا او مظلوم و در حصر بوده است! اکنون نیز نقش اپوزیسیون ساختگی را بازی میکند تا به عشقش (قدرت) برسد، گویا اینبار فهمیدهاست که در همراهی با صاحبان قدرت اصلی، آسیب میبیند!
یک نتیجه گیری که میشود از مسائل و پیشآمدهای اخیر رأی نیاوردن ترامپ و مقاومت او در قبال رأی مردم گرفت این است که او نتوانست با شیوههای که احمدینژاد بکار برد و قدرت را حفظ کرد ، دیگر بار قدرت را با شیوههای غیر دمکراتیک نگهدارد، اما احمدی نژاد با همان شیوهها توانست چهار سال دیگر این گونه قدرت را برای خود و دارودستهاش نگهدارد!
تنها علتش وجود یا عدم وجود روح و کالبد دمکراسیست که چنین امکانی را در دو کشور بطور متفاوت میتواند مهیا کند.