✍️ حبیب رمضانخانی
انتخابات آمریکا بعد از ماه ها انتظار و کشمکش، سرانجام برگزار شد. با اینکه هنگامه نوشتار، همچنان فرد و حزب پیروز مشخص نشده، منتها التهاب و هیجان آن بسیار بالاتر از قبل، مردمان بسیاری از نقاط مختلف جهان را به خود مشغول کرده است. این انتخابات مسلما یکی از جنجالی ترین انتخابات آمریکا بوده و عواقب آن حتی می تواند بسیاری از روندهای معمول و قانونی این کشور را دچار چالش کند.
در این راستا، از این انتخابات می توان به موارد و نکته های رهنمون شد که در ادامه ذکر می شود:
۱. در این انتخابات، بحث رسانه ها و فضای مجازی برجسته بود. قدرتی که برای ما مردم ایران شاید کمی عجیب باشد. در هنگامه ای که در ایران، به خاطر پیام شهروندی در ذیل مقاله مندرج در سایتی، مدیر مسئول آن سایت متهم می شود، به خاطر کلیپ ویدئویی، مدیر آپارات به ۱۲سال زندان محکوم می شود، رسانه ای چون توییتر و فیس بوک در خاک آمریکا زیر بار نظر رئیس جمهوری نمی رود و زیر مطلب او برچسب شبهه ناک می زند. این خود نشان از آزادگی و استقلال رسانه دارد.
۲. مورد بعد، برمیگردد به مراکز نظرسنجی بزرگ و معتبری که بعد از سال ۲۰۱۶ مجددا با اختلاف، داده های خود را غیرواقعی دیدند و اعتبار خود را به چالش کشیدند. نظرسنجیهایی که با اختلاف دموکرات ها را برنده قطعی دانسته و نگاه کارشناسان جهانی را که متناسب با آن تحلیل و ارزیابی می کردند، به شک واداشته و لزوم تجدید نظر در اعتماد به این پیش بینی ها را بیش از پیش مطرح کردند. بسیاری از مراکز و نهادهایی که سال ها با اتکا به این نظرسنجی ها، اعمال نظر کرده و برنامه ریزی می کردند، بعد از تکرار اشتباه بودن داده ها، بدون شک با دیده شک به آن ها نگریسته و در ارزیابی های خود تجدید نظر خواهند کرد.
۳. مسأله دیگر برمیگردد به تحلیل گرانی که برخی با قاطعیت نظر و رای داده و حتی بر روی موارد ادعایی خود شرطبندی کردند. اینکه تحلیل ها در بسیاری از موارد نسبی بوده و کسی انتظار قطعیت ندارد، شکی نیست، ولی جالب آن جاست که بعد از نشانه های اولیه از پیروزی ترامپ و اعلام پیروزی او، فورا شروع به ساخت تحلیل جدید زده و روند را توجیه و متناسب با دیدگاه خود ارزیابی کردند، ولی فقط چند ساعت بعد نیاز بود تا با تغییر آرای ایالت ها و افزایش امیدها برای پیروزی بایدن، مجدد شروع به تحلیل و داده جدید کنند! این تناقض و گاهی تغییر رویه، می تواند بیشتر از گذشته اعتماد عموی به نظر کارشناسان و تحلیلگران را کاهش دهد.
۴. مسأله دیگر در رابطه با مردم آمریکا هست. در دور قبل ترامپ را برگزیده مردمی دانستند که سوار بر موج هیجان و ملی گرایی مبتنی بر نژاد سفید شد و توانست با شعار، « تبدیل آمریکا به کشور برتر» منتخب مردم شود. ولی بعد از سکانداری کاخ سفید، اقدامات ضد ساختاری و بیرون از عقلانیت و نخبگی او، موضع ضعف در برخورد با کرونا، انزوای جهانی و عدم همراهی متحدان و کشاندن به ورطه خارج از اتحادیه ها و پیمان ها… بسیاری را به این تحلیل و ارزیابی کشاند که مردم از او روی برگردان شده و با عدم انتخاب او، به اقدامات او واکنش نشان خواهند داد. ولی این نشان داد که بسان دوره گذشته، مردم او را همراهی کردند و این خود گویای این امر است که تقریبا نصف مردم آمریکا این منش و رویه او را می پسندند و ضد اتحادیه و دغدغه های جهانی شدن بوده و برای محیط زیست و عواقب ناگوار محیط زیست دغدغه ای ندارند.
۵. مورد بعدی در مورد نفوذ اقدامات و جریان سازی فردی است که به جای برجستگی نهادها و احزاب، به مدد رسانه ها در قدرتمندترین کشور جهان صورت می گیرد. کشوری که به دلیل سابقه آن در حاکمیت دموکراسی و مولفه های ان، نهادهای نظارتی و قانونی اینگونه به چالش کشیده و اعتماد عمومی به روندهای این کشور مبتنی بر نظام لیبرالی را دستخوش تغییر می کند.
۶. مورد آخر اینکه، اگر مدعیان افول و سقوط امریکا این فرضیه را با قاطعیت دنبال می کردند؛ که آمریکا دیگر وزنه و اعتباری ندارد، می توانند اکنون اثرگذاری آن را نیک ببینند.
روسای جمهور و شخصیت های که به صف شده اند تا با مشخص شدن رییس جمهور قانونی، سریعا پیام تبریک داده و بر اتحاد و انسجام کشورشان صحه بگذارند. بازارهای جهانی و مردمانی که چون مردم آمریکا منتظر نتیجه نهایی هستند تا واکنش متناسب با آن را انجام دهند، خود گویای امر است که همچنان تاثیرگذار و صحنه گردان اصلی در جهان بوده و تا رسیدن رقبایی چون چین، همچنان راه درازی در پیش است.